نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

روایتی از پایان یک حبس 10 ساله

منبع
رکنا
بروزرسانی

رکنا/ هنرمندان، مسئولان زندان و مردم دست به دست هم دادند تا غلام ،مرد جواني که در يک درگيري خانوادگي همسرش را به قتل رسانده بود پس از پرداخت وجه المصالحه از زندان آزاد شود. رکنا گزارش مفصلي از لحظه رضايت گرفتن تا آزادي غلام از زندان را تهيه کرده است.


جعفر پاکزاد- 10سال پيش بود که جروبحث زن وشوهري کار دست غلام جوان داد.  او بدون نقشه قبلي دستش به خون همسرش  آغشته شد.

قصاص قاتل
 غلام دستگير و محاکمه شد. دادگاه با توجه به اعترافات قاتل و شواهد موجود در پرونده او را گناهکار شناخت و به قصاص نفس محکوم کرد.

رضايت در ازاي دريافت ديه
به اين ترتيب غلام به زندان افتاد و بايد منتظر مي ماند تا پس از اقدامات لازم حکم قصاص او اجرا شود. اما دست سرونوشت براي او پايان ديگري را رقم زده بود. چندسال بعد، با کمک خيرين و واحد مددکاري زندان خانواده مقتول در ازاي دريافت وجه المصالحه رضايت  دادند و به اين ترتيب بود که غلام از قصاص با چوبه دار رهايي پيدا کرد.

تلاش براي آزادي غلام
غلام که حالا بيش از 8 سال را در زندان سپري کرده بود براي آزادي احتياج به 300 ميليون تومان پول داشت.اما فراهم کردن اين مقدار پول براي غلام که تازه 3 سال از زندگي مشترک مي گذشت و از طريق کارگري در  ساختمان هاي درحال ساخت خرج زندگي خود،همسرش و دخترش خردسالش را در مي آورد کاري غيرممکن بود.

وقتي پاي هنرمندان به پرونده غلام باز شد
هيچ اميدي به آزادي غلام وجود نداشت. نه او و نه خانواده اش توان پرداخت 300 ميليون تومان پول را  نداشتند.اين يعني بايد سالها روزگارش را پشت ميله هاي سرد زندان سپري مي کرد. اما با ورود بهمن دان بازيگر سينما و تلويزيون به پرونده غلام ، اين پرونده سرانجام ديگري پيدا کرد.

يک هفته قبل از آزادي غلام ،همان روزهاي پر از استرسي که فقط 20 ميليون تومان از کل مبلغ وجه المصالحه باقي مانده بود بهمن دان در گفت و گو با خبرنگار رکنا درباره ورودش به اين پرونده اينطور گفت: ماه مبارک رمضان بود که از زندان شهرستان محلات تماس گرفتند و در طي اين تماس تلفني بود که در جريان ماجراي اين زنداني قرار گرفتم. از آنجايي که پرونده زنداني مربوط به قتل عمد باشد ملاحظاتي را در نظر مي گيرم و با تحقيقات بيشتر به آن مي پردازم. به همين خاطر قبل از انجام هرکاري و هر اقدامي با مسئولان زندان درباره اين زنداني صحبت کردم.

وي ادامه مي دهد: به گفته مسئولان زندان محلات مرد جوان در اين سالها بيشتر اوقات روزه بوده، او با اينکه سواد خواندن و نوشتن نداشت قرآن خواندن را مي آموزد و اين روزها در زندان به علاقه مندان قرآن مي آموزد.

دان گفت: قبلا خانواده اولياي دم رضايت داده بودند اما مرد جوان بايد براي آزادي ديه 300 ميليوني پرداخت مي کرد. با توجه به شرايط اقتصادي حال حاضر فراهم کردن اين مبلغ کار آساني نبود اما از آنجايي که مطئن بودم مرد جوان در اين سالها پشيمان شده و اگر از زندان آزاد شود زندگي خيلي خوب و مفيدي را در پيش مي گيرد دست به کار شدم.

به اين ترتيب بود که آقاي بازيگر دست به کار شد تا با کمک خيرين شرايط آزادي مرد زنداني فراهم شود.

روز آزادي غلام
همه دست به دست هم دادند تا مبلغ وجه المصالحه فراهم شد.حالا غلام در آستانه آزادي آن هم پس از ده سال قرار گرفت.

يک سفر براي رهايي غلام از زندان
شرايط براي آزادي غلام فراهم بود، بهمن دان به همراه زهرا سعيدي بازيگر نام آشناي سينما و تلويزيون ازتهران راهي شدند تا به اراک بروند.

قبل از رسيدن به اراک راهي شهر ساوه شديم تا براي تحويل چک ها و امضاء نهايي اولياي دم به خانه مادر متقول برويم.

ساعت حدود 10 صبح بود که به شهر ساوه رسيديم.کوچه پس کوچه هاي شهر را پشت سرگذاشتيم تا به يکي از محله هاي حاشيه اي شهر رسيديم. خانه اي کوچک و در يک کوچه بن بست. خانواده مقتول ،معاون زندان مرکزي اراک و يکي از مددکاران زندان منتظر رسيدن هنرمندان بودند.

جلسه برگزار شد، مادر مقتول با چشماني پراز اشک برگه رضايت نامه را امضاء کرد. کار تا اين مرحله پيش رفت و حالا قدم بعدي سفر به اراک و ديدار با غلام در زندان است تا براي خروج از زندان پس از 10 سال قدم بردارد.

رضايت براي آزادي
ظهر بود که به اراک رسيديم .جلسه اي در دفتر رئيس زندان هماهنگ کرديم. موذن، رئيس زندان مرکزي اراک در گفت و گو با رکنا درباره پرونده غلام و آزادي زنداني اينطور گفت: امروز شاهد اخذ رضايت اولياي دم يک پرونده بوديم.

در اين پرونده قتل و مقتول هر دو از کشور افغانستان بودند با اين حال و بنابر حکم انسانيت و همچنين مهمان دوستي ايرانيان با کمک همکاران بنده در واحد مددکاري زندان، آقاي بهمن دان و خانم زهرا سعيدي بازيگران کشور و جمعي از خيرين موفق مبلغ 300 ميليون تومان وجه المصالحه جمع آوري شد.

در سال 1399 با تلاش همکاران و خيرين 14 مورد از پرونده هاي محکوم به قصاص را رضايت بگيريم.از اين تعداد 7 مورد به صورت قطعي به پايان رسيده است و مابقي پرونده ها صورت جلسه اعلام و شرط و شروط بخشش گذاشته شده است. اميداوريم با کمک خيرين اين پرونده ها نيز به سرانجام برسد.

گفت و گو با غلام زير هشت
گفت و گوهايمان که با رئيس زندان به پايان رسيد به زير هشت رفتيم. همان قسمتي از زندان که زندانيان روز و شب را پشت ميله هاي سردزندان سپري مي کنند.

منتظر مانديم تا غلام را از داخل سلول بيرون بياورند، پس از چند دقيقه انتظار غلام از راه رسيد.مردي که وقتي پايش را به زندان گذاشت جوان بود و حالا به يک مرد مينسال تبديل شده است. بسياري از روزهايي که در زندان بود را با روزه سپري کرد. خوشحال است، در پوست خودش نمي گنجد. فقط چند ساعت به آزادي اش  باقي مانده است.

در گوشه اي از سالن زندان با او گفت وگويم را آغاز مي کنم. لهجه شيرين افغاني دارد. خيلي آرام است و مهربان. به چشمانش که خيره مي شوم نمي توانم باور کنم که او سالها پيش همسرش را به قتل رسانده ،آن هم به خاطر يک لحظه عصبانيت.

غلام مي گويد: پشيمانم، يک لحظه عصبانيت باعث شد به اين روزگار دچار شوم. حالا دخترم نازنين 10 ساله است ، نه من او را ديدم و نه او مرا ديده است. اما مي گويم که دوستش دام.

او ادامه مي دهد: از خانواده همسرم ،از بازيگران و از مسئولان زندان تشکر مي کنم که باعث شدند دوباره آزادي  را به چشم ببينم.

حرف هايم با غلام که تمام مي شود به سراغ بهمن دان مي روم.درحالي که غلام در کنارش ايستاده مي گويد: خوشحالم از اينکه با کمک هم توانستيم اين اتفاق خوب را رقم بزنيم. اميدوارم زندانياني که آزاد مي شوند متنبه شده باشند و مطمئن باشند که قانون بر هر موضوع ديگري ارجحيت دارد.

يک کمک 60 ميليون توماني
درماجراي آزادي غلام خيرين زيادي پيش قدم شدند، يکي از اين خيرين سيد وهاب فخيمي است. مرد خيري که با هنرمندان از تهران راهي اراک شد تا شاهد آزادي غلام باشد.

او مي گويد: در يک برنامه تلويزيوني با آقاي دان آشنا شدم و درجريان ماجراي غلام قرار گرفتم. خدا هم کمک  کرد تا بتوانم قدمي بسيار کوچک در اين پرونده بردارم.

و سرانجام آزادي
عقربه ها ساعت 4 بعدازظهر را نشان مي دهد ،ديگر وقت آزاد شدن است. غلام لباس هايش را پوشيده، ساکش را در دست گرفته است. صداي در بزرگ زندان به گوش مي رسد. در باز مي شود و غلام پس از 10 سال قدم به زمين بيرون زندان مي گذارد. اينجا پايان داستان زندان غلام و آغاز زندگي جديدي براي اوست.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره