نجات معجزهآسا از شلیکهای شوهرسابق

همشهري/ مرد جوان پس از جدايي از همسرش پشيمان شد و تصميم گرفت دوباره با او ازدواج کند اما وقتي جواب منفي شنيد، نقشه جنايت کشيد.
همهچيز از صبح يکي از روزهاي ارديبهشتماه امسال شروع شد. آن روز زني جوان از خانهاش خارج شد تا به محل کارش برود غافل از اينکه همسر سابقش به کمينش نشسته و نقشه هولناکي در سر دارد.
مرد جوان درحاليکه اسلحه بهدست داشت پشت درختي پنهان شده و منتظر همسر سابقش بود و به محض اينکه او از خانه بيرون آمد، اسلحه را به سمتش نشانه گرفت و چند گلوله شليک کرد. او سپس به سمت ماشينش که در همان حوالي پارک بود دويد، سوار آن شد و فرار کرد.
شروع تحقيقات
اهالي خيابان که صداي شليک گلوله را شنيده بودند سراسيمه از خانههايشان خارج شدند و با ديدن زن جوان که گلوله خورده وخونآلود روي زمين افتاده بود با اورژانس و پليس تماس گرفتند. 5گلوله به بدن زن جوان اصابت کرده و حالش وخيم بود. در اين شرايط وي به بيمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحي قرار گرفت و تيمي از کارآگاهان جنايي زيرنظر بازپرس ويژه قتل تحقيقات براي کشف راز اين تيراندازي را آغاز کردند.
هنوز مشخص نبود تيرانداز چهکسي بوده و شاهدان هم چهره او را نديده بودند و ميگفتند که پس از شنيدن صداي شليک گلوله از خانههايشان خارج شدند و متهم را در حال فرار ديدهاند.
بازگشت به زندگي
جستوجو براي شناسايي فرد تيرانداز درحالي ادامه داشت که زن جوان تحت عمل جراحي سخت و نفسگير بود. با وجود 5گلولهاي که در بدن زن جوان بود و خونريزيهاي شديدي که داشت و اميدي به زنده ماندن او نبود اما با اين حال تيم پزشکي دست از تلاش برنداشتند تا اينکه معجزهاي رخ داد و زن جوان که تا يک قدمي مرگ پيش رفته بود به زندگي بازگشت.
جراحي اگرچه نفسگير و دشوار بود اما موفقيتآميز بود و وقتي زن جوان بههوش آمد اسرار اين تيراندازي خونين را فاش کرد. عامل اين تيراندازي که زن جوان را تا پرتگاه مرگ پيش برده بود کسي جز شوهر سابق وي نبود.
زن مجروح گفت: چند سال قبل با سينا آشنا شدم و اين آشنايي به ازدواج منجر شد. اوايل زندگي خوبي داشتيم اما مدتي که گذشت متوجه شدم سينا خلافکار است. او براي رسيدن به پول دست به هر خلافي ميزد و اگر اعتراض ميکردم مرا به باد کتک ميگرفت. از سوي ديگر بهخاطر شرايط خانوادگي و ترس از آبروريزي جرأت نميکردم درباره او به خانوادهام حرفي بزنم. مدتي که گذشت تصميم گرفتم از سينا جدا شوم چون ادامه زندگي برايم قابل تحمل نبود.
وي ادامه داد: تا مدتها درگير پرونده طلاق در دادگاه بودم. سينا حاضر نميشد طلاق بدهد و من ناچار شدم مهريهام را به اجرا بگذارم. در کش و قوس جدايي بودم که سينا دستگير شد و به زندان افتاد. بعد از سختي فراوان و ماهها رفتوآمد در دادگاه خانواده حکم طلاقم را گرفتم و از او جدا شدم. اما مدت زيادي از اين ماجرا نگذشته بود که سروکله سينا پيدا شد.
او برايم مزاحمت ايجاد ميکرد و اصرار داشت که بارديگر با هم ازدواج کنيم. ميگفت دور خلاف را خط کشيده و ميخواهد درست زندگي کند اما دروغ ميگفت. سينا همچنان يک خلافکار حرفهاي بود و آنطور که متوجه شدم با باندهاي زيادي همکاري ميکرد. همين مسئله باعث شد تا به او جواب منفي بدهم و تهديدش کنم که اگر مزاحمت ايجاد کند، از او شکايت ميکنم.
از آن پس، ديگر جواب تماس و پيامک هايش را ندادم تا اينکه صبح روز حادثه زماني که قصد داشتم به سرکار بروم سينا که پشت درختي پنهان شده و به کمينم نشسته بود، صدايم زد و وقتي برگشتم شروع کرد به تيراندازي اما با تلاش پزشکان از اين حادثه جان سالم به در بردم.
دستگيري در تهران
با شکايت زن جوان دستور بازداشت مرد تيرانداز صادر شد اما وقتي مأموران به محل زندگي وي رفتند متوجه شدندکه او فراري شده است. سرنخهاي موجود حکايت از اين داشت که مرد تيرانداز گريخته و در تهران پنهان شده است. در ادامه کارآگاهان موفق شدند مخفيگاه او را شناسايي کنند و به اين ترتيب با دريافت نيابت قضايي راهي پايتخت شدند و با دستور بازپرس شعبه نهم دادسراي جنايي تهران، متهم را در مخفيگاهش حوالي جنوب تهران دستگير کردند.
متهم وقتي پيش روي بازپرس جنايي تهران قرار گرفت به تيراندازي با انگيزه قتل همسر سابقش اعتراف کرد و گفت که قصد داشته از او انتقام بگيرد. وي توضيح داد: من عاشق همسرم بودم اما او علاقهاي به من نداشت.
وقتي در دادگاه خانواده درخواست طلاق داد بهدنبال راهي بودم تا او را منصرف کنم تا اينکه به زندان افتادم و او طلاق گرفت. پس از آزادي تصميم گرفتم هرطور شده او را به زندگي برگردانم. همه از من حساب ميبردند اما او در برابرم مقاومت کرد و جواب منفي داد. به همين دليل از وي کينه به دل گرفتم و وقتي براي دومين بار از او خواستگاري کردم و باز هم جواب رد شنيدم، تصميم گرفتم وي را به قتل برسانم.
متهم ادامه داد: براي اجراي نقشه انتقامجوييام يک اسلحه تهيه کردم و روز حادثه به کمين همسر سابقم نشستم و به محض اينکه از خانه خارج شد شروع کردم به تيراندازي که خوشبختانه زنده ماند.
چون پس از اين اتفاق بهشدت پشيمان شدم و با تصور اينکه همسر سابقم فوت شده چند روزي را با عذاب وجدان زندگي کردم تا اينکه شنيدم زنده مانده است اما از ترس دستگيري فرار کردم و به تهران آمدم.