نماد آخرین خبر

حسام الدین سراج: ربنای شجریان و اذان مؤذن زاده؛ اوج هنرآیینی ماست

منبع
ايران
بروزرسانی
حسام الدین سراج:  ربنای شجریان و اذان مؤذن زاده؛ اوج هنرآیینی ماست
ايران/ حسام الدين سراج آثار متعددي در حوزه موسيقي آييني خلق کرده است؛ شايد معروف ترين آنها آلبوم «وداع» باشد. اخيراً هم کار تازه اي را ضبط کرده است که تا پايان ماه رمضان منتشر خواهد شد. با وي درباره موسيقي آييني صحبت کردم، بحث به «نينوا» اثر حسين عليزاده و «ربنا» با صداي استاد شجريان هم رسيد. وي در اين باره گفت «ربناي» استاد شجريان را بسيار دوست دارم. هر موقع در ماه مبارک رمضان مي شنيدم، به عنوان يک عامل ايجاد خاطره بوده است. مردم از اين اثر 30 سال خاطره دارند و امروز ظلم است که فرصت شنيدن اين اثر از مردم دريغ شود. ظلم است اين اثر را از حافظه تاريخي مردم ايران حذف کنيم. نسبت به اين کار نوستالژي دارند و مردم آن را دوست دارند. هر وقت ربنا را مي شنوند، نسبت به آن واکنش مثبت نشان مي دهند. چقدر خوب است که آيات قرآن بين مردم رايج شود. س: موسيقي ايراني برگرفته از مناسک آييني مانند تعزيه و منقبت خواني و سوگواره هاست؛ بسياري از رديف هاي موسيقي سنتي از تعزيه آمده است؛ با اين حال چرا آثار شاخص موسيقي آييني در فضاي هنري ما کم است؟ در حالي که اين پيوند مضموني و ساختاري ميان موسيقي سنتي و باور هاي مذهبي ما هست. ج: بله همين طور است که مي گوييد، موسيقي سنتي ايراني ريشه در تعزيه دارد. ريشه در آيين هاي مذهبي دارد و در قديم الايام موسيقي ايراني توسط علما حفظ شده است و بالاي منبر رديف مي خواندند. دستگاه هاي مختلف موسيقي ايراني را بلد بودند و مي خواندند و ياد مي دادند. اما متأسفانه امروزه يک دعواي مجازي بين مذهب و موسيقي در گرفته و اين دعوا بالا گرفته است. همين مسأله سبب مي شود موسيقي اصيل سنتي ما آن جور که بايد و شايد راهش را دنبال نکند و براي تحقق انتظاراتش با موانع متعددي روبه رو است. برخي اوقات عزيزاني که نگرش مذهبي دارند، به اشتباه با موسيقي درمي افتند. در حالي که موسيقي يک هنر است و هنر ريشه در فطرت انساني دارد و آنچه ريشه در فطرت دارد، علي الاطلاق حرام نمي تواند باشد. هر چيزي در اين عالم يک جنبه مثبتي دارد. به قول حافظ که مي فرمايد «عيب مي جمله بگفتي هنرش نيز بگو/ نفي حکمت مکن از بهر دل عامي چند» به هر حال جنبه هاي مثبت موسيقي بسيار فراوان است. از جمله بخش زيبايي شناسي در ارتباط با فطرت انسان بسيار مهم است. موسيقي مي تواند انسان را سرشار از لذت معنوي کند. کما اين که در تاريخ عرفان شيعي هم شاهد هستيم عرفاي بزرگي مانند مولانا از موسيقي در رسيدن به حالات معنوي بهره مي بردند. س: با اين پيوند ميان موسيقي سنتي با آموزه هاي ديني و فرهنگي جامعه ايراني؛ چرا در اين روز گار کمتر شاهد خلق آثار موسيقي آييني فاخري هستيم؟ انگشت شماري آثار فاخر مانند آلبوم «وداع» اثر شما، «نينوا» اثر استاد عليزاده داريم، اصلاً شما قائل به موسيقي آييني و مذهبي هستيد؟ ج: بله به هر حال يک نوع موسيقي داريم که در آن آيين ها و آداب و رسوم ديني و مذهبي لحاظ مي شود و مؤلفه هاي اعتقادي در آنها مؤثر واقع شده است. مثلاً ما موسيقي زور خانه اي و پهلواني داريم. همچنين موسيقي سوگ و تعزيه داريم. حتي در فضاي تاريخي و اجتماعي ما نوعي موسيقي خاص مراسم عروسي است. متأسفانه در فرهنگ ما بيشتر بر جنبه هاي غم و حزن در موسيقي تأکيد مي شود. در حالي که موسيقي جنبه هاي شاد و حماسي هم دارد. از طرفي باور هاي مذهبي ما به خاطر تاريخ تشيع و ظلم هايي که بر اين مذهب رفته است، بيشتر با آن وجه سوگ و اندوه موسيقي سنتي ارتباط دارد و کمتر به وجه شادي آن در فضاي اجتماعي جامعه ما توجه مي شود. در حالي که در موسيقي سنتي ما جنبه هاي شادي هم بسيار قوي است. موسيقي فولکلور ايراني سرشار از شادي است مثلاً مقام «جشن گندم» که در تربت جام نواخته مي شود، بسيار شاد است. اين موسيقي هنگام دروي گندم اجرا مي شود و بسيار موسيقي شاد و فرح افزايي است. س: آيا با توجه به حساسيت هايي که در مسائل ديني و فقهي در ايران هست، براي ساختن آثار موسيقايي آييني محدوديت ها و موانعي وجود دارد؟ ج: نه، فکر نمي کنم محدوديتي در اين زمينه باشد. منتها موسيقيدان هاي ما کمتر به اين مقوله ها مي پردازند. موسيقيدان هاي ما به دلايلي وارد اين حوزه نمي شوند. عرض کردم که يک دعواي مجازي بين موسيقي و مذهب هست. از طرفي ديگر مي بينيم که گاه براي ورود به اين حوزه ها به موسيقيدان متشرع، يا فقيه موسيقيدان نياز داريم تا اين مسائل را حل کند. يا اين که يک موسيقيدان اثري را عرضه کند که جميع جهات بحث کمال يابي و زيبايي شناسي اثر در آن باشد. يعني ديگر نتوانند به آن ايراد بگيرند. اين خودش يک الگو مي شود. بعد متعاقب آن موسيقيدان ها اين الگو را مي گيرند و کار مي کنند. افراد زيادي نيستند که متناسب با آموزه هاي ديني درباره ماه مهماني خدا موسيقي بسازند و بخواهند آن نشاط و شادي ناشي از بندگي را نشان دهند. اين که شادي از اين دست چگونه اجرا شود، خودش مسأله مهمي است. اين شادي چگونه تعريف مي شود و چگونه کار مي شود. بايد اينها تعريف شود تا آنچه مبناي کمال يک اثر هنري و موسيقي است، محقق شود. س: انگيزه شما براي خلق «وداع» چه بود؟ ج: ياد پدرم مي افتادم که در سال هاي کودکي ما شعر هاي عمان ساماني را مي خواند و اشک مي ريخت و حال و هواي خاص خودش را داشت. متأثر از شعر عمان براي سيدالشهدا سوگواري مي کرد. اين مسأله بر من خيلي اثر گذاشت. در کودکي سنتور مي زدم. فکر مي کردم اگر يک روزي بتوانم به عنوان يک موسيقيدان اثري را کار کنم، قطعاً اشعار عمان ساماني را کار مي کنم و از آن موقع با خود عهدي داشتم. اين جنبه هايي هست که در زندگي هر هنرمندي به عنوان محرک مي تواند وجود داشته باشد. قطعاً اين اثر شما موفق بوده است و با عموم مخاطبان ارتباط برقرار کرده است؛ اين اثر شما در کنار «نينوا» و «ربنا» به عنوان بخشي از حافظه جمعي يک سرزمين شده است. اثر «نينوا» از استاد حسين عليزاده را خيلي دوست دارم و هر موقع آن را مي شنوم، خاطره هاي ساليان سال از روز اولي که آن اثر توليد شد در من زنده مي شود. کاستي بود که روي جلدش عکس ابر و خون بود. از آن روز تاکنون هر بار که شنيده ام، خاطره هاي متعددي از اين اثر خلاق و دلپذير دارم. هر بار پخش شده است، به بخشي از خاطره زندگي شخصي من بدل شده است و بالطبع رفته رفته اين اثر بخشي از حافظه جمعي مردم ايران را در حوزه موسيقي شکل داده است. همچنين «ربناي» استاد شجريان، هر موقع در ماه مبارک رمضان مي شنيدم، به عنوان يک عامل ايجاد خاطره بوده است. مردم از اين اثر 30 سال خاطره دارند و امروز ظلم است که فرصت شنيدن اين اثر از مردم دريغ شود. ظلم است اين اثر را از حافظه تاريخي مردم ايران حذف کنيم. مردم آن را دوست دارند؛ هر وقت ربنا را مي شنوند، خاطرات پاک و زلال رمضان در ذهن و ضميرشان شکوفا مي شود. چقدر خوب است که آيات قرآن بين مردم رايج شود. به اين نحو رايج شود چه ايرادي دارد. س: آيا قبول داريد از يک جايي به بعد اثر هنري ديگر فقط براي هنرمند نيست، بلکه براي عموم مردمي است که آن را دوست دارند و از آن خاطره دارند بر اين اساس، «وداع»، «نينوا» و «ربنا» فقط براي هنرمندانش نيست بلکه براي عموم مردم ايران است؛ حذف آنها را اجحاف مي دانيد؟ ج: مسلماً همين طور است. يکي ديگر از آثاري که مردم از آن خاطره ها دارند، اذان مرحوم مؤذن زاده اردبيلي است. اذان مؤذن زاده لحنش عربي نيست و تجويد آن طور که در ديگر اذان ها هست، در اين اذان وجود ندارد. اما مردم آن را دوست دارند. اگر از مردم نظر سنجي شود، اين اذان بيشترين رأي را مي آورد. دلايلش متعدد است. شايد يکي از دلايلش اين است که در مايه بيات ترک اجرا شده است. خب مردم ايران به موسيقي و دستگاه هاي ايراني بسيار علاقه مند هستند. مردم حساسيت ويژه دارند. شايد يکي ديگر از دلايلش هم به تهذيب نفس آن مرحوم برمي گردد که براي گفتن اين اذان 40 روز روزه گرفت. آن فضا، فضاي خاص و ويژه اي است. اذان هاي ديگري هم هست که لحن عربي و تجويد را رعايت کرده اند، ارزشمندند اما مانند اين اثر مورد اقبال نيستند. س: لابد اين ناشي از صفا و صميميت اين آثار است که به سفارش و بخشنامه خلق نشدند، به سفارش دستگاه هاي مختلف دولتي آثار با مايه هاي مذهبي کم ساخته نشد اما هيچ کدام به توفيق اين دست آثار دست پيدا نکردند. ج: اين گفته سنجيده و درستي است. مردم اين آثار را دوست دارند زيرا صميمتي پنهان در آنها جريان دارد و بويي از رنگ و ريا در آن نيست. از طرفي مردم از بيات ترک و نوا خاطره دارند وقتي در قالب يک اثر آييني موسيقايي تجلي پيدا مي کند، آنها را به شکلي ديگر مرور مي کنند. مخاطب ، زيبايي نوا، بيات ترک را باري ديگر در فضايي ديگر تجربه مي کند. خيلي نکته مهمي است که با بخشنامه و دستور العمل اين دست آثار ساخته نشده است. هنرمند بر اساس احساس نياز و جوشش دروني که داشته است، در مسير خلق اين آثار حرکت کرده است و با عموم مخاطبين صادقانه رفتار کرده و پاسخ گرفته است. جوششي خلق شده است. اثر سفارشي معمولاً معلوم نيست چطور جواب مي دهد. اثر سفارشي معمولاً جوشش ندارد اما اين دست آثار دل هنرمند را درگير مي کند و بر مخاطب هم اثر مي گذارد. س: به اعتقاد شما چرا عرصه بر موسيقي همچنان تنگ است؟ ج: بايد اين را از افرادي که سخت مي گيرند، پرسيد. س: پيروزي حرکت انقلابي مردم، چه اثري بر موسيقي سنتي ما گذاشت؟! آيا ساخته شدن آثار موسيقايي آييني را بايد متأثر از انقلاب دانست يا دليل ديگري دارد، تحليل شما در اين باره چيست؟ ج: اين رويداد اجتماعي بزرگ سبب و زمينه ساز کار هاي جدي در موسيقي سنتي ما شد. هنرمند ان بزرگي از دنياي موسيقي در همين سال هاي بعد انقلاب رشد کردند. علي رغم محدوديت هايي که بود. کانون هاي موسيقي جدي بر فضاي موسيقي بعد انقلاب تأثير گذاشتند. زمينه ايجاد موسيقي جدي شکل گرفت. کار هاي ارزشمندي در اوايل انقلاب خلق شده است که ديگر هرگز خلق نخواهد شد. آثاري ماندگار در فضايي خلق شده است که مناسبات اجتماعي- سياسي جامعه ايراني تغيير کرده است. اين دست آثار متأثر از اين رويداد هاي اجتماعي- سياسي شکل گرفتند. اين تغيير فضا به سادگي صورت نگرفته است. موسيقي سنتي ما متأثر از اين رويداد ها، ايثار و حماسه را تجربه کرد. ياد شعر سايه مي افتم: «صداي خون در آواز تذرو است/ دلا اين يادگار خون سرو است» س: يعني معتقديد سختگيري ها بر موسيقي به نفع موسيقي سنتي ايران رقم خورد؟ ج: مسلم است. اين فضا فرصت تجربه هاي ديگري به موسيقي ايراني داد. اگر اين رويداد ها نبود، اصلاً فضاي موسيقي ما به اين سمت نمي رفت. س: اين روز ها مشغول چه کاري هستيد چه کاري را در دست داريد؟ ج: مجموعه اي را با گروهي از جوان هاي بااستعداد اراک کار کرديم. گروه باران که چند برادر و دوست هستند. صادق موسوي و دوستان شان در اين آلبوم خيلي خوب عمل کردند. عنوان اين اثر هست «لب خواني باران» بر اساس اشعاري از ساعد باقري، قيصر امين پور، مشتاق اصفهاني و ميرزا حبيب خراساني و حافظ شيرازي است. يک مجموعه شامل 55 دقيقه اجرا است. طعم جديدي از موسيقي ايراني را عرضه مي کند و در مايه هاي دشتي و بيات اصفهان و شوشتري ارائه مي شود. کار ضبط شده است و ان شاءالله بعد از ماه رمضان تقديم هم ميهنان عزيز خواهد شد.