رشد تعداد منتظران خودکشی

اعتماد/ کارشناسان حوزه اجتماعی و بهزیستی، از نزول مستمر سلامت روان در جامعه ایران نگرانند.
بررسیهای مستند به گزارش رسمی سازمان پزشکی قانونی نشان میدهد که آمار مرگ بر اثر خودکشی در ایران در دهه پایانی قرن، افزایش یافته است. خودکشی، پایان راه اختلال روان است اما نه به این معنا که هر مبتلای اختلال روان، زندگی خود را با خودکشی پایان دهد بلکه شدت گرفتن اختلال روان تا مرحله افسردگی و بیتوجهی بیمار و اطرافیان به ضرورت درمان افسردگی، در صورتی که ابتلای افسردگی ناشی از شرایط پیرامونی بوده و این شرایط بهبود نیابد و تغییر مثبت منجر به کاهش شدت بیماری نداشته باشد، افسردگی تشدید میشود که در چنین شرایطی، میتواند زمینهساز بروز افکار خودکشی باشد و احتمال اقدام به خودکشی هم بسیار بالا خواهد بود.
گزارشهای ملی از وضعیت سلامت روان و شیوع اختلالات روانپزشکی در کشور، حاکی از رشد آمارهاست. نتایج دو گزارش ملی و کشوری در پایان دهه 70 و پایان دهه 80 نشان میدهد که به فاصله 10 سال، میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در ایران تا چه حد افزایش یافته است. طبق گزارش ملی شاخصهای سلامت در ایران، در سال 1378 میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کشور و در جمعیت بالای 15 سال، 21 درصد بوده در حالی که به استناد نتایج پیمایش ملی سلامت روان، در سال 1389، حدود 23.6 درصد از جمعیت 15 تا 64 ساله کشور دچار یکی از انواع اختلالات روانپزشکی بودهاند.
طبق گزارشی که امسال در روز جهانی پیشگیری از خودکشی - 19 شهریور - توسط جامعهشناسان ارایه شد، طی دو دهه اخیر، علاوه بر افزایش تعداد قربانیان خودکشی در 14 استان کشور، تعداد فوت بر اثر خودکشی ظرف دو دهه اخیر در ایران رشد 44 درصدی داشته علاوه بر آنکه میزان خودکشی در کشور از ۴.۲ در 100 هزار نفر در سال ۸۰ به 5.2 در 100 هزار نفر در سال 1383 و به ۶.۲ در 100 هزار نفر در سال ۹۸ افزایش یافته که این عدد، از میانگین جهانی مرگ بر اثر خودکشی هم سبقت گرفته و به فاصله 8 سال، رتبه جهانی ایران بابت آمار متوفیان خودکشی هم تنزل 9 پلهای داشته چنانکه امروز ایران با آمار سالانه 6.2 فوتی خودکشی در 100 هزار نفر جمعیت، رتبه 58 جهان را دارد در حالی که سال 1393، رییس وقت سازمان پزشکی قانونی کشور ضمن اشاره به افزایش خودکشی در ایران اعلام کرد که رتبه جهانی کشور ما بابت تعداد فوت بر اثر خودکشی، رده 69 جهان است.
اگر امروز نتایج گزارشهای رسمی سازمان پزشکی قانونی کشور حکایت از افزایش موارد مرگ بر اثر خودکشی دارد، به این معناست که ظرف دو دهه اخیر، هم آمار تعداد مبتلایان اختلالات روان در کشور به دلیل وخامت شرایط پیرامونی افزایش یافته، هم تعداد مبتلایانی که به دلیل مشکلات فرهنگی یا معیشتی قادر به درمان اختلالات خود نیستند و به خط پایان افسردگی میرسند رو به افزایش است.
چرا خودشان را میکشند؟
علتهای کلی منجر به بروز افکار و اقدام به خودکشی چندان پرشمار نیست اما بر بروز افکار و اقدام به خودکشی بسیار تاثیرگذار است؛ اختلالات روانی، مشکلات مالی، بیکاری و از دست دادن شغل، مشکلات تحصیلی، طلاق یا قطع رابطه عاطفی از مهمترین دلایل کلی بروز افکار و اقدام به خودکشی است اما ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج و درمانناپذیر، ناامیدی از بهبود شرایط پیرامونی به خصوص بعد از رخدادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی با گستره نفوذ بالا همچون جنگها، انقلابها، تغییر دولتها و حتی ناآرامیهای داخلی در یک کشور هم میتواند فرد مستعد را به سمت افکار خودکشی و اقدام نهایی سوق دهد.
در حالی که روانپزشکان معتقدند خودکشیهای هرجومرجگرایانه در واکنش به یک رخداد سیاسی اجتماعی، انتخاب روش خودکشی و حتی محل ارتکاب به خودکشی، نوعی اعتراض سیاسی اجتماعی محسوب میشود و خودسوزی و خودکشی با سلاح گرم در انظار عمومی، سقوط از ساختمانهای بلند در مکانهای پرتردد و شلوغ و پرت کردن در مقابل قطار یا مترو، از مهمترین مصداقهای اعتراض به وضعیت سیاسی اجتماعی اقتصادی موجود است، نجاتیافتگان از اردوگاههای مرگ نازیها، سربازان امریکایی بازگشته از جنگ ویتنام و عراق و افغانستان، نجاتیافتگان از اردوگاههای کار اجباری روسیه در دوران حکومت استالین، فعالان سیاسی ساکن در مستعمرات فرانسه و ایتالیا، دانشجویان معترض به اختناق در نظامهای دیکتاتوری اروپای شرقی و امریکای جنوبی از پرشمارترین قربانیان خودکشی در دوران معاصر هستند که در اعتراض به ظلم تحمیلی از سوی دولت حاکم یا قدرتهای بیرونی، داوطلبانه از این جهان تاریک خداحافظی کردهاند علاوه بر اینکه به این فهرست باید خودکشی زندانیان سیاسی در داخل زندان و در دوران محکومیت یا پس از آزادی از زندان، خودکشی پناهجویان زندانی در اردوگاههای کشورهای مقصد و در دوران انتظار برای پذیرش پناهجویی، خودکشی شهروندان در اعتراض به مداخلات کشورهای خارجی در امور داخلی کشورها، خودکشی اقلیتهای مذهبی (غیر از ادیان الهی و ابراهیمی) در اعتراض به نسل کشی نژادی و قومی و قبیلهای و آیینی دولتها هم اضافه شود. یک جمله قطعی اما در قبال تمام علتهای بروز افکار و اقدام به خودکشی میتوان گفت؛ فردی که دچار اختلال روانی - از نوع خفیف تا شدید - نباشد دست به خودکشی نخواهد زد.
نتایج برآوردی به نقل از منابع علمی در فضای وب اعلام میکند: «میزان اختلال روانی در زمان اقدام به خودکشی، از 27 تا 90 درصد است. بین کسانی که در بخش روانی بستری شدهاند، خطر اقدام به خودکشی در طول زندگی حدود 6.8 درصد است. نیمی از تمام افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند ممکن است دچار افسردگی شدید باشند. افسردگی شدید یا یک اختلال خلقی دیگر مانند اختلال دوقطبی، خطر خودکشی را ۲۰ برابر افزایش میدهد. تاثیر ابتلا به اسکیزوفرنی در اقدام به خودکشی 14 درصد است و حدود 5 درصد مبتلایان اسکیزوفرنی در اثر خودکشی میمیرند. سابقه اقدام به خودکشی قبلی، مهمترین عامل اقدام دوباره است چنانکه حدود ۲۰ درصد از خودکشیهای منجر به مرگ، با سابقه قبلی همراه بوده و یک درصد از متوفیان خودکشی، یک سال بعد از اقدام قبلی و بیش از 5 درصد متوفیان، 10 سال بعد از اقدام قبلی دست به خودکشی زدهاند.»