ماجرای مرد زیرکی که مدیران مالی را سرکیسه کرد
روزنامه شهروند/ شیوه و شگردش بسیار عجیب است. تنها با یک تماس میتوانست میلیونها تومان پول به حساب خودش واریز کند. قدرت بیان و تقلید صدایش آنقدر ماهرانه بود که توانست چندین مدیر مالی را فریب دهد و آنها را مجاب به پرداخت پول کند. حمید ادعا میکند که نخبه است و هوش بسیار بالایی دارد. تا جایی که بهراحتی میتواند حرفهایترین نقشههای کلاهبرداری را طراحی و اجرا کند. او به تنهایی توانست نمایندگیهای فروش خودرو در شهرهای مختلف را سرکیسه کند. آن هم تنها با تقلید صدا و کمی هم خوشصحبتی و اعتمادبهنفس؛ او با جا زدن خود به عنوان مدیرعامل همان نمایندگی، از مدیران مالی به بهانههای مختلف پول میخواست.
سیما فراهانی _ شهروندآنلاین؛ حمید حالا دستگیر شده و تصور میکند باید مدتهای زیادی در زندان بماند. چراکه میلیاردها تومان پول کلاهبرداری را خرج کرده و دیگر هیچ پولی برای بازگرداندن به شاکیهایش ندارد. او صبح دیروز در پلیس آگاهی پایتخت و در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» روایت عجیبی از کلاهبرداریهایش داشت:
چی شد که ایده این کلاهبرداری به ذهنت رسید؟
در زندان بودم و خودم فکر کردم. نقشه را طراحی کردم. من کافی است کمی فکر کنم. آنوقت بهراحتی میتوانم بهترین نقشه کلاهبرداری را طراحی کنم. هوشم بسیار بالاست. یکجورایی نخبه و نابغه محسوب میشوم. فکرم خوب کار میکند. همیشه هم در حال مطالعه و جمعآوری اطلاعات در هر زمینهای هستم. مرتب کتاب میخوانم.
درس هم خواندهای؟
دیپلم دارم.
چرا با این هوشت درس نخواندی تا کارهای شوی؟
زمانه اجازه نداد من از هوشم در راه درست استفاده کنم. مشکلات خانوادگی زیادی داشتم. همیشه از بچگی آرزو داشتم خلبان شوم. ولی به جای خلبان دزد و کلاهبردار شدم. دیگر نتوانستم این کار را کنار بگذارم.
از شگردت برای کلاهبرداری بگو؟
من معمولا یکی از نمایندگیهای فروش خودرو در یک شهر را انتخاب میکردم. بعد از آن تمام اطلاعات آن نمایندگی و حتی بیمارستانهای آن شهر را بهدست میآوردم. بعد از اینکه اطلاعاتم تکمیل میشد، زنگمیزدم به قسمت مالی آنجا. با تقلید صدای رئیس نمایندگی خودم را رئیس آن شعبه معرفی میکردم. اطلاعات رئیس و کارکنان را هم از قبل داشتم. با چند دقیقه صحبت میتوانستم آنها را فریب دهم. به عنوان مثال میگفتم برادرزنم در خیابان تصادف کرده و قرار است مثلا او را از میبد به یزد بیاورند. اسم بیمارستان معروف یزد را هم میآوردم. میگفتم قرار است اورژانسی در آن بیمارستان عمل شود و نیاز به ۸میلیون تومان دارم. میگفتم سیستمهای بانکی قطع شده و شما واریز کنید. آنها هم پرداخت میکردند.
یعنی از صدایت متوجه نمیشدند که تو رئیس نیستی؟
من تقلید صدا بلدم. یکی از اطلاعاتی که از قبل باید به دست میآوردم همین صدای رئیس بود. برای همین قبل از انجام کار، با رئیس آن نمایندگی ارتباط برقرار میکردم. مثلا به عنوان مشتری با او صحبت میکردم. چند دقیقه صحبت کافی بود تا بتوانم صدایش را تقلید کنم. وقتی از قبل میدانستم که رئیس نمایندگی در آنجا حضور ندارد، تماس میگرفتم و نقشه را اجرا میکردم. همه اینها به اطلاعاتی که من از قبل میگرفتم بستگی داشت.
آنها هم بهراحتی پول را واریز میکردند؟
خیلی راحت هم نبود. مثلا من هزار تماس بینتیجه هم داشتم. ولی خیلیها هم اعتماد میکردند و اتفاقا به جای ۸میلیون گاهی دو برابر هم واریز میکردند. البته که من خیلی خوب بلد هستم صحبت کنم. همین الان هم میتوانم بهراحتی و با یک تماس 15میلیون تومان کاسبی کنم. فن بیان بسیار بالایی دارم.
چقدر پول از این کلاهبرداری گیرت آمد؟
خیلی زیاد بود. دقیقا یادم نمیآید، چون همه را خرج کردم. فکر میکنم الان حداقل باید ۸میلیارد رد مال بدهم.
با پولهای کلاهبرداری چه کردی؟
همه را خرج عشق و حال و تفریح کردم. هر بار پول گیرم میآمد به سفر میرفتم و با دوستانم عشق و حال میکردیم.
یعنی هیچ خودرو یا خانهای نخریدی؟
نه، من دوست دارم در لحظه زندگی و تفریحکنم. اصلا رانندگی بلد نیستم که بخواهم خودرو بخرم.
پیش از این به چه اتهامی زندان بودی؟
به اتهام سرقت و آدمربایی در زندان بودم. جمعا 14 سال حبس کشیدم. یعنی دو تا هفت سال در زندان بودم.
ماجرای آدمربایی چه بود؟
مامور بدرقهام را ربوده بودم.
چرا؟
آن زمان به خاطر کیفقاپی به زندان افتادم. از داخل زندان با دوستانم هماهنگ کردم و نقشه فرار کشیدیم. قرار شد آنها بیایند و مرا فراری دهند. طبق نقشه روزی که برای دادگاه رفته بودم، دوستانم مرا فراری دادند. آنها در راه منتظرمان بودند و نقشه را عملی کردیم. از آنجایی که دستم به دست مامور بدرقه وصل شده بود، مجبور شدیم او را هم با خودمان ببریم. چند ساعت بعد با قفل دستبندی که دوستانم برایم آورده بودند، دستم را باز کردم و مامور بدرقه را رها کردیم.
چند وقت بعد دستگیر شدی؟
دو سال بعد به اتهام آدمربایی و فرار گیر افتادم.
باز هم قرار است که به کلاهبرداری و سرقت ادامه دهی؟
فعلا که اصلا نمیدانم چه زمانی آزاد میشوم. دفعه قبل که آزاد شدم دور خلاف را خط کشیده و توبه کرده بودم. ولی وسوسه شدم و دو مورد کلاهبرداری کردم. وقتی دیدم پلیس دنبالم است دوباره کار خلاف را شروع کردم. ولی این دفعه فکر کنم مدت زیادی در زندان بمانم.