نقض عادت؛ وقت بازگشت به ارسال پاسهای بلند فرا رسیده است؟

طرفداری/در این مقاله، جاناتان ویلسون بر روند جدید فوتبال مدرن تمرکز میکند که بر پاسکاری کوتاه دروازهبانان تأکید دارد، اما نشان میدهد که این رویکرد، بهویژه برای تیمهای معمولیتر، پرخطر شده است. افزایش اشتباهات منجر به گل، کاهش دقت پاسهای کوتاه و پیشرفت تیمها در پرسینگ، اثبات میکند که این شیوه دیگر مانند گذشته جواب نمیدهد.
تیمهایی که بهدلیل این ریسکپذیری سقوط کردند و تنها معدودی از تیمهای بزرگ به موفقیت دستیافتند. این نشان میدهد شاید زمان بازگشت نسبی به بازی بلند و عملگرا، برای حفظ امنیت بیشتر دفاعی، فرا رسیده باشد. ویلسون تأکید میکند تنها تیمهای واقعاً برتر باید در زمین خود ریسک کنند و دیگران باید محتاطانهتر عمل کنند.
پاسکاری از عقب زمین، که این روزها به یک عرف اعصابخردکن برای خیلی از ما بدل شده، اکنون به ریسک بزرگی تبدیل شده است.
بلند بفرست!
«پاسهای کوتاه دروازهبانان تقریباً در لیگ برتر فراگیر شده است، اما باید چیزی تغییر کند.»
در فوتبال مدرن، یک پارادوکس وجود دارد؛ حملات نسبت به گذشته محتاطتر شدهاند، اما خطوط دفاعی بیش از پیش ریسک میکنند.
برایان کلاف بازیکنانش را بابت دادن پاسهای عرضی در خط دفاع مؤاخذه میکرد و آن را امری بیفایده و خطرناک میدانست. او اعتقاد داشت فرصت گل آسانی برای حریف ایجاد میکند، اما مشکلی با شوتهای از راه دور نداشت.
و این روزها، انزو مارِسکا، سرمربی چلسی تهدید میکند بازیکنانی را که اگر احتمال به ثمر رسیدن گل کم باشد، اقدام به شوتزنی کنند، از تیم کنار خواهد گذاشت؛ در حالیکه از روبرت سانچز، دروازهبان تیم، میخواهد از عقب زمین با توپ پاسهای کوتاه ارسال کند!
در فصل ۲۰۰۶–۲۰۰۵، ۴۸.۲ درصد شوتهای لیگ برتر از بیرون محوطۀ جریمه زده میشد. این عدد امسال به ۳۱.۷ درصد کاهش یافته است.
مثال ملموستر: میانگین شوتهای خارج از محوطه در هر بازی طی پنج فصل منتهی به ۲۰۱۲–۲۰۱۱، ۱۲.۸ بود، اما در پنج فصل بعدی تا ۲۰۲۴–۲۰۲۳ به ۸.۸ رسیده است. اما در سوی دیگر، ریسک دروازهبانها افزایش یافته؛ طی ده سال اخیر، تعداد پاسهای هر بازی دروازهبانها از حدود ۲۶ به ۳۲ رسیده و پاسهای کوتاه تقریباً سهبرابر شده و از ۵.۵ به ۱۸ رسیده است.
نمونههای زیادی از اشتباه در پاسکاری از عقب وجود دارد؛ آریانت موریچ برای ایپسویچ مقابل منچسترسیتی، جردن پیکفورد برای اورتون مقابل تاتنهام، برند لنو برای فولام مقابل وستهام... حتی آرسنال، در نمایشی تقریباً بینقص مقابل رئال مادرید، بعد از پیش افتادن، گل سادهای را از دست داد؛ یک هفته بعد، جایگیری پرریسک داوید رایا، دروازهبان آرسنال، با شوت فوقالعادۀ ژان فیلیپ ماتتا از کریستال پالاس تنبیه شد.
تنبیه دروازهبانان ریسکپذیر، امری عادی شده است
پاس دادن از عقب، بخش جدانشدنی از فلسفۀ یوهان کرویف بود. او اعتقاد داشت یونگبلود از افسی آمستردام باید دروازهبان هلند در جام جهانی ۱۹۷۴ باشد، نه هاینتس استوی از آژاکس؛ چون او با پا بهتر بود.
بعدها، در آژاکس دهۀ ۱۹۸۰، کرویف، «استنلی» منزوی را بهعنوان «دروازهبان-سوئیپر» به کار برد. اگر او یکی دو بار در سال از بالای سر (lobbed) گل میخورد، کرویف استدلال میکرد؛ شاید این گلها در ذهن میماند، در حالیکه از تمام آن گلهایی که با حضور در بیرون از دروازه جلوگیری کرد یا با مشارکت در شروع حملات تیم به خلق موقعیتها کمک کرد، فراموش میشدند یا نادیده گرفته میشدند!
هنوز هم تا حدی این حرف درست است: سبک بازی نباید فقط بهخاطر چند اشتباهِ چشمگیر تغییر کند. اما با بهتر شدن فشار از سوی تیمها، بهنظر میرسد فوتبال به نقطۀ بحرانی نزدیک میشود.
تیمهایی مانند برنلی در سال گذشته و ساوتهمپتون در این فصل، تا حدی بهدلیل سبک بازی «پیشرو» اما بیاثر مقابل تیمهای قویتر، سقوط کردند.
اشتباه دروازهبانانی که منجر به گل میشود، رو به افزایش است (بعد از کاهش اولیه همزمان با افزایش پاس کوتاه، اکنون به بیش از چهار درصد رسیده؛ بالاترین میزان از فصل ۲۰۲۰–۲۰۱۹).
دقت پاس کوتاه هم به پایینترین سطح یک دهۀ اخیر رسیده و آلفونس آرئولا از وستهام بدترین آمار را بین دروازهبانهای ثابت دارد.
این موضوع نشاندهندۀ موفقیت تیمها در بستن فضاهاست. پاسکاری از عقب، که زمانی اجتنابناپذیر بود، اکنون مجدداً به ریسکی تبدیل شده است.
راهحل بدیهی، «بلند» بازی کردن است. اخیراً، بازگشت مهاجمهای شمارۀ ۹ قوی بار دیگر به چشم میآید؛ امثال کریس وود، یورگن استراند لارسون، لیام دلاپ و حتی ارلینگ هالند. اما شوتهای بلند دروازهبانها یادآور فوتبال دهۀ ۱۹۸۰ است: بازی مبتنی بر موقعیت، نه مالکیت.
مارک فلکن و جردن پیکفورد بیشترین پاس بلند دقیق را در این فصل داشتهاند، اما حتی برای آنها هم دقت کمتر از ۵۰ درصد است؛ توپ بلند شاید فرصتی در برابر دفاع عقبنشسته بسازد یا مالکیت را با یک ضربۀ سر حفظ کند، اما اغلب توپ از دست میرود، هرچند ۶۰ یا ۷۰ متر دورتر از دروازۀ خودی، اما بههرحال از دست میرود.
اینجا صحبت از انتخابی بین ریسک و پاداش است: آیا بهتر است گهگاه توپ را در منطقۀ خطرناک از دست بدهی یا مرتباً در منطقۀ کمخطرتر؟ یکی از مشکلات این است که برای دروازهبان، سازگاری با شرایط دشوار است؛ اگر دو بازیکن برای دریافت پاس کوتاه جلو میآیند اما دروازهبان توپ را بلند میفرستد، بازیکن رقیب میتواند بدون نگرانی از آفساید به دروازه حمله کند.
بهنظر میرسد به نقطۀ عطف نزدیک میشویم؛ هرچند بازی مالکانه از عقب همچنان مختص تیمهایی است که مالکیت را در اختیار دارند، اما این سبک زیر سؤال رفته است.
ناتینگهام فارست این فصل همین کار را کرده؛ با دروازهبانی که بیش از ۸۰ درصد شوتهایش بلند است، بسیار فراتر از انتظارات عمل کرده است؛ آماری بسیار بالاتر از دیگر دروازهبانهای لیگ. متز سلز از ناتینگهام فارست، تنها دروازهبان فعلی لیگ برتر است که به ضربههای بلند اولویت میدهد.
گاهی لازم است عملیتر بود، فیزیکیتر بازی کرد و توپ را از محوطه دور کرد. بهزبان ساده، فقط تیمهای تراز اول باید مجاز باشند بیش از حریف، در محوطۀ جریمۀ خودشان دست به ریسک بزنند.