نماد آخرین خبر

پژمان جمشیدی: امیدوارم بازیگر میلیاردی بشوم/ باید با رییس‌جمهور هم بشود شوخی کرد

منبع
قانون آنلاين
بروزرسانی
پژمان جمشیدی: امیدوارم بازیگر میلیاردی بشوم/ باید با رییس‌جمهور هم بشود شوخی کرد
قانون آنلاين/ در مورد شخصيت پژمان صحبت کنيم؛ زمان فوتبال هم طناز بودي؟ من با آدم‌هايي که خيلي با آن‌ها خوب هستم، شوخي مي‌کنم اما با آدم‌هايي که نمي‌شناسم يا صميمي نيستم جدي برخورد مي‌کنم و همه تعجب مي‌کنند که اين آدم چطور طنز است. البته بيشتر دوست دارم در بحث‌هاي جدي شرکت کنم تا شوخي. نگاه من به همه‌چيز طنز بود اما دوشخصيتي هستم. در دوراني که فوتبال بازي مي‌کردي سردسته اين کارها بودي؟ بله؛ در اردوي تيم ملي يک گروهي بوديم که هميشه با هم بوديم اما به‌طور کلي فوتباليست بامزه زياد داريم. باند بوديد؟ نه، باند نبوديم. يک گروه بوديم که بيشتر شوخي‌هايمان با هم بود؛ حامد کاويانپور، علي نيکبخت، ‌مهرداد ميناوند، جواد نکونام و من، چون اختلاف سني‌مان زياد نبود. واقعا بهترين روزهاي زندگي من اردوهاي تيم ملي بود. (در اين لحظه عکاس خاطره‌اي از پژمان و علي کريمي تعريف مي‌کند که يک روز از کمپ تيم ملي اردوي جوانان بيرون مي‌آمدند که ديدند دوتا جوان ساک روي دوش به سمت جاده کرج مي‌دوند. آن‌ها را سوار مي‌کنند. ‌همکار عکاس به کريمي مي‌گويد شما روزي معروف‌ترين بازيکن ايران مي‌شوي و با ماشين خودت رفت‌وآمد مي‌کني که کريمي مي‌گويد ما کجا ماشين کجا؟! که با اين خاطره پژمان آن روزها را به خاطر مي‌آورد که در ميدان کرج با علي کريمي قرار مي‌گذاشتند و با ميني‌بوس به تهران مي‌آمدند. دو هفته بعد براي کريمي يک دستگاه پژوي405 نقره‌اي خريدند.) به علي کريمي نمي‌خورد اهل طنز هم باشد! چرا اتفاقا علي خيلي بامزه است و وقتي با هم هستيم خيلي خوش مي‌گذرد. من آن روزهاي تيم ملي را هيچ‌وقت فراموش نمي‌کنم، ‌افتخاراتش به کنار اما ما از برادر به هم نزديک‌تر بوديم. کلا از همان زمان خوش‌صحبت بودي؟ بله، با برخي خبرنگاران خوب بودم و چون روابط عمومي خوبي داشتم مي‌گفتند مي‌خواهد مطرح شود. خاطرات بد مطبوعاتي آن زمان قسمتي‌اش با خود شما بود اما چه خوب نوشتي چه بد، از من پژمان جمشيدي ساختي. همه اين اتفاقات آينده را مي‌سازد. شايد فوتباليست ديگه‌اي بود، جواب سلام‌ات را هم نمي‌داد اما من معتقدم تو از من پژمان جمشيدي ساختي و باعث شدي آدم مقاومي شوم که بتوانم اين‌طور جرأت کنم با خودم شوخي کنم. نه اين‌که الان جلوي خودت بگويم يا فکر کني به تو نياز دارم، اين يک واقعيت است و ديدي که خواستم همين امروز با هم مصاحبه کنيم. مثل اين‌که خيلي از آن روزها ناراحتي؟ نه؛ آن زمان هم همين حرف را مي‌زدند که پژمان دوست دارد مصاحبه کند، در صورتي که من مي‌خواستم به خبرنگاران احترام بگذارم. مي‌ديدم خبرنگاران جلوي من به فلان ورزشکاران زنگ مي‌زدند، آن‌ها جواب نمي‌دادند و خبرنگاران تحقير مي‌شدند. در اردوي تيم ملي چه کسي را بيشتر مسخره مي‌کرديد؟ همه همديگر را مسخر مي‌کرديم. مهرداد همه را مسخره مي‌کرد و ما مهرداد را. اما بهترين‌هاي مسخره کردن من و حامد بوديم. من به‌شخصه حامد را بامزه‌ترين فوتباليست تاريخ ايران مي‌دانم. چرا از حامد در سريال پژمان استفاده نکرديد؟ چند سالي است از حامد خبر ندارم. اما آن طنزي که من و تو بشينيم و با يکديگر بخنديم با طنزي که جلوي دوربين مي‌رود متفاوت است. مثلا علي موسوي جزو بامزه‌ترين‌هاست اما الان بهروز ديده شده، براي همين خيلي متفاوت است. يادمان است‌ آن دوران پروين هم يکي از سوژه‌ها بود. بله، طبيعتا اينطوري بود که طرز صحبت کردن علي‌آقا را دور هم که جمع مي‌شديم با آن شوخي مي‌کرديم. الان هم که خودم مربي شده‌ام بازيکنان پشت سرم اگر لباس خاصي بپوشم يا در حرف زدن سوتي بدهم مسخره‌ام مي‌کنند. خداداد مي‌گفت طنز ما فوتباليست‌ها قابل نمايش نيست. درست گفته؛‌ طنز در تمام دنيا يا بايد جنسي باشد يا سياسي که در ايران محدوديت داريم. براي همين است که پيمان قاسم‌خاني کارهايش بالاي دوميليارد مي‌فروشد و يا در تلويزيون مخاطب زيادي جلب مي‌کند. واقعا کار کردن طنز در ايران سخت است. به نظر مي‌آيد تازه متوجه سختي کار طنز شده‌اي؟ کار ما خيلي سخت بود. اين‌که مردم پژمان جمشيدي اين سريال را قبول کنند يا پژمان جمشيدي اخمو با اين صورت استخواني که هميشه جدي است واقعا سخت بود. جدا از بازي کردن من بازي گرفتن سروش صحت از من و متن‌هاي خوب پيمان و محراب بود. فکر مي‌کردي اين‌همه مخاطب جذب اين مجموعه شوند؟ باورم نمي‌شد. واقعا مردم به من لطف داشتند. در مورد تو مي‌گويند آن‌قدر رفت‌وآمد کردي با اين هنرپيشه‌ها تا بالاخره بازي کردي. حالا اين حرف‌ها را مي‌زنند! اصلا من آمدم و رفتم بقيه‌اش چي؟ نمي‌خواهم بگويم بازي خوبي کردم اما چه متني بود؟ متني که همه‌اش شوخي با من بود. نيامدند بگويند پژمان جمشيدي اسطوره است يا شاهکار. بعد هم اين‌که درست است، من شانس داشتم که آن‌ها دوستان من بودند. از چه سالي با آن‌ها دوست شدي؟ فکر کنم از سال80 به بعد. ايده اين سريال از کجا آمد؟ من خودم اتفاقاتي که برايم رخ داد را براي آن‌ها تعريف مي‌کردم و پيمان مي‌گفت همين اتفاقات را براي خودت بنويس داشته باشي. ماجراي بانک را در مصاحبه‌هاي قبلي‌ام هم گفته‌ام که اين اواخر چک‌ام برگشت خورد چون مرا نمي‌شناختند؛ اين مسائل مربوط به 3سال پيش بود. پس طرح اين مجموعه طنز مربوط به گذشته بود؟ من کل ماجرا را براي شما تعريف مي‌کنم. شايد جواب سوال‌هاي بعدي‌تان در صحبت‌هاي من باشد. من عاشق نوشتن هستم. پيمان بعد از سه سال زنگ زد به من گفت رفتيم تلويزيون سه‌تا طرح داديم، عاشق طرح فوتباليست شدند، چون آن زمان اسم مجموعه پژمان نبود. قبول کردم و گفتم هر کمکي از من بخواهيد در خدمت هستم. حتي شوخي من و پيمان اين بود؛ بنويسيد طرح از پژمان جمشيدي... پيمان هم مي‌گفت اين طرح را مي‌دزدم و اسمت را هم نمي‌زنم. گذشت و بعد از دو هفته زنگ زد و گفت اين طرح حال نمي‌ده با هنرپيشه کارکرده، بايد يک فوتباليست نقش اصلي را بازي کند؛ اگر نشد نمي‌نويسم و به تلويزيون هم مي‌گويم انجامش نمي‌دهيم. بعد جلسه گذاشتيم چه کسي اين نقش را بازي کند و به اين نتيجه رسيدند که من بازي کنم. آخه من سر سريال شب‌هاي ببره هم گريم شدم اما فرار کردم. پيمان گفت به من اعتماد کن و گفتم تو هواي مرا داري و قرار شد استارت بزنيم. پيمان در خصوص شخصيت پژمان هم با تو صحبت کرد؟ پيمان گفت از شوخي ناراحت نمي‌شوي؟ گفتم نه. دوباره گفت خيلي شوخي است و يک جور خودزني است... فکر مي‌کني شوخي بود يا يک‌جور هجو به حساب مي‌آيد يا دست انداختن؟ اصلا دست انداختن نيست و اکثريت کار واقعيت است که اغراق‌آميز خودش را به مردم نشان مي‌داد. ديروز يکي به من همين حرف را زد اما اصلا قبول ندارم هجو است و بيشتر يک طنز رئال است. کارنامه اين گروه مشخص است. البته براي اين‌که يک داستان کمدي خوب از کار دربيايد بايد اغراق کرد. مي‌گويند با قبول اين نقش خودت را له کردي براي اين‌که دوباره ديده شوي. اصلا قبول ندارم. پس چرا برخورد مردم فوق‌العاده است. کجا خودم را له کردم که متوجه نمي‌شوم. 75درصد مردم حتي پايين مطالبي که نقد شده‌ام به من ابراز لطف کرده‌اند. مردم بيشتر از آن‌که ارزشش را داشته باشم به من لطف کردند. 95درصد مردم مي‌گويند من خودم را در دل آن‌ها جا کردم. مردم خيلي شعور دارند و تشخيص مي‌دهند که خودم را له کرده‌ام يا نه. به نظر مي‌رسد از دوران بازيگري بيشتر معروف شده‌اي. بله؛ مخاطب تلويزيون وحشتناک است. من هميشه بحث مي‌کردم چه قشري معروف‌تر است و حالا متوجه شده‌ام هنرپيشه‌هايي که در سريال‌هاي پربيننده بازي مي‌کنند. اولش فکر نمي‌کردم اين‌قدر مخاطب داشته باشد. پشيمان نيستي که يک‌جور خودزني کردي؟ از روز اول که مقابل دوربين سروش رفتم تا الان که با شما صحبت مي‌کنم يک ثانيه هم پشيمان نيستم. با کمال ميل با خودم شوخي کردم. آن آدم‌هايي که مي‌گويند خودش را له کرد نظرشان را مي‌گويند اما با نظر من 360درجه(خنده) فرق دارد. خيلي‌ها مصاحبه کردند که ما قبول نکرديم در اين سريال بازي کنيم. در مورد شخص خاصي صحبت نمي‌کنم اما طرح داستان را داشتيم، متن هر قسمت را داغ داغ شب پيمان و محراب مي‌نوشتند و فردا مي‌رفتيم جلوي دوربين. کسي از فيلمنامه خبر نداشت. تنها به شاهرودي زنگ زدم و گفت توانايي بازي در تلويزيون را ندارم ولي بقيه آدم‌هايي که زنگ زديم آمدند. نقدها را مي‌خواني؟ بله، بر ديده منت. اما جايگاه سريال مشخص است. حتي دو سه‌تا از بچه‌هاي فوتبالي هم که نقد کرده بودند زنگ زدند و گفتند فقط در مورد دو،‌ سه سکانش نقد داشتند و من براي آن‌ها توضيح دادم. ‌اين را همه مي‌دانند که هيچ فوتباليستي با گوسفند جايي نرفته است. ما بر اساس اتفاقات فوتبالي متن را ننوشتيم و حتي پيمان جون بچه‌اش را قسم مي‌خورد که من اصلا قسمت ختم را نمي‌دانستم که در فوتبال وجود دارد و همين‌طوري نوشتم. ما فقط با پژمان جمشيدي کم‌سواد و بي‌هوش شوخي مي‌کنيم نه کس ديگري. اگر در مورد بازيکني هم حرف زديم در راستاي کوچک کردن پژمان و بزرگ کردن آن‌هاست و به جرأت مي‌گويم ما هر چه در مورد فوتبال طنز بسازيم به يکي برمي‌خورد. اصلا بحث ما کاملا اجتماعي است. محراب حرف خوبي مي‌زند و مي‌گويد هم آن‌هايي که مي‌گويند اين مسائل نيست اشتباه مي‌کنند و هم آن‌هايي که مي‌گويند مگه نيست، در صورتي که بحث ما يک طنز اجتماعي است. در اين مجموعه به رسانه‌هاي ورزشي هم زده‌ايد؟ گفتم که اصلا اين‌گونه نيست. آن‌جايي که مي‌گويد کريم انصاري‌فرد پول داده مصاحبه‌اش چاپ شود خُب معلوم است يک آدم 36ساله نبايد مصاحبه‌اش به اندازه يک بازيکن جوان کار شود. اين در اصل بالا بردن خبرنگاران است و نشان مي‌دهد کساني که اين حرف را مي‌زنند کم‌هوش هستند. يا آن‌جايي که به رئيس بانک مي‌گويد امان از مافياي فوتبال، در صورتي که مافياي فوتبال چه کار به بازيکن 36ساله دارند. از اول قرار بود با سروش صحت کار کني؟ نه اما خوشحال شدم با سروش کار کردم چون از قبل هم دوست بوديم. آن زمان که دنبال کارگردان مي‌گشتند احتمالا در گزينه‌هاي آن‌ها سروش، سعيد آقاخاني و عطاران بودند که سروش قبول کرد. يکي از شانس‌هاي من اين بود که سروش کارگردان کار بود، بازيگراني هم که آمدند از دوستان چندساله من بودند؛ قرار بود پورسرخ جاي سام بازي کند و حتي دورخواني هم تمرين کرديم اما نشد. او هر شب به من اس‌ام‌اس مي‌دهد در حالي‌که دوستي ما در حد سلام و عليک بود. سام هم که دوست ده‌ساله من است و خيلي با هم راحت بوديم. مافياي فوتبال در هنر هم هست؟ مثلا به‌خاطر آن مافيا الان اين‌جا هستي؟ مافيا نه؛ دوستي من با محراب و پيمان باعث شد اين طرح نوشته شود. شايد اگر من با آن‌ها دوست نبودم اين طرح بازگو نمي‌شد. اصلا قرار نبود من بازي کنم. پيمان الان هم مي‌گه تو نبايد بگي به تو اعتماد کرديم بلکه دم تو گرم که قبول کردي با ما کاري کني و اين نقش را بازي کردي. انصاريان گفت قبول نکرده بازي کند. من اسم نمي‌برم اما به هر کسي گفتيم جز شاهرودي قبول کرد بازي کند. حتي محراب دوست داشت مهدوي‌کيا بازي کند و مهدي هم سر صحنه آمد همان صحنه خاکسپاري پشت صحنه بود ولي گفت چون تازه از فوتبال خداحافظي کرده هنوز گيج و منگ است. در زندگي ورزشي يک‌جوري رفتار کردم که به هر کس گفتم منت گذاشت و آمد و از علي کريمي هم نخواستيم. باز هم حاضر هستي از اين ريسک‌ها بکني؟ من دوتا ريسک کردم؛ اول اين‌که رفتم جلوي دوربين و خودزني و دوم وقتي مخاطب را ديدم باورم نمي‌شد. اگر کار نمي‌گرفت چه هجمه‌اي به من وارد مي شد! اما تابوي شوخي با چهره‌هاي مطرح را شکستي. اصلا چرا نبايد اين‌طوري باشد؟! چرا نبايد اجازه داشته باشيم با آدم‌هاي معروف شوخي کنيم؟! بايد اين تابو شکسته شود. چرا نباد با سياسيون شوخي کرد؟! فکر مي‌کني کدام چهره سياسي براي طنز مناسب است؟ من مي‌گويم اين خاصيت کشورهاي بافرهنگ و مدرن است. بايد با رئيس‌جمهور تا پايين شوخي کرد. کاريکاتور مي‌کشند، ‌شخصيت عروسکي درست مي‌کنند. قراردادت براي اين سريال چقدر است؟ من کمترين قرارداد را داشتيم و حق من کمترين بود، با اين‌که اسم من روي سريال بود. راستي اين را هم در مورد اسم بگويم روزي که تبليغات آن پخش شد شايعه را شنيدم که ببين چه کار کرده که اسمش را روي سريال گذاشته‌اند. وقتي پخش شد گفتند تو چطور اجازه دادي اسمت را روي اين سريال بگذارند. من قرارداد سفيد امضا کردم و توقع پول نداشتم و ماهي 5ميليون گرفتم و 4ماه سر کار بوديم و تقريبا نزديک به قرارداد اولم با پرسپوليس بود و اميدوارم به ميليارد برسم در هنرپيشگي. چي شد بهروز قبول کرد در اين مجموعه بازي کند؟ خودم به بهروز زنگ زدم براي ديدن فوتبال آمده بود که ديدند خوب است. محراب گفت براي نقش بعدي هم که رقيب من است بازي کند. البته من محمد نوازي را پيشنهاد دادم اما پيمان گفت جواب داده و چون بازي دارد سر خاک و خانه درخشان، ديگر قرار شد بازي کند و فراتر از انتظار بود. اگر قرار باشد پيمان قاسم‌خاني را با يک فوتباليست مقايسه کني با کي مقايسه مي‌کني؟ با خداداد عزيزي مقايسه مي‌کنم. او خداداد نويسنده‌هاي طنز است. پيمان به يک برند تبديل شده است و خيلي از هنرپيشه‌هاي مطرح وقتي مي‌شنوند کار را پيمان نوشته ديگر فيلمنامه را نمي‌خوانند.