جام ورزشي/ اختلاف نظر علي کريمي با يکي از هواداران پرسپوليس از اتفاقهاي قابل توجه تمرين چند روز پيش سرخها بود. کريمي که هر روز به خاطر شرايط خاصش مورد توجه گروهي از هواداران و نيازمندان قرار ميگيرد، همواره سعي ميکند تا به نحوي گرهاي از کار آنها باز کند ولي اتفاق ديروز در نوع خودش قابل توجه و متمايز بود. يکي از هوادارن جادوگر با خواهش و تمنا از او ميخواست تا هر طور شده، برادرش را به يک تيم فوتبال معرفي کند غافل از آنکه کريمي اهل سفارش نيست.
کريمي که در ابتدا گمان ميکرد دليل خواهش و اصرار اين هوادار براي ديدار با او براي انجام کاري خيرخواهانه است، با او به صحبت پرداخت ولي پس از گذشت لحظاتي، کريمي متوجه شد که شخص مورد نظر اصرار دارد که کريمي به هر نحوي شده برادرش را به يک تيم فوتبال بفرستد.
جادوگر که پس از انجام تمرين گروهي سرخها به صورت اختصاصي وزنه زده بود، از شنيدن درخواست عجيب هوادارش به شدت تعجب کرد: «تو ميخواستي داداشت رو بفرستي فوتبال بازي کند، من بايد معرفياش کنم؟ عزيز من ... اين چه حرفيه؟ چرا مد شده که هرکسي ميخواد فوتباليست بشه ميره سراغ چهار تا پارتي؟»
شخص مورد نظر که تصور نميکرد کريمي با اين صراحت جواب درخواست او را بدهد به ميان صحبتهاي کريمي آمد و گفت که چون برادرش استعداد خوبي دارد، ميخواهد که فوتباليست شود! جادوگر هم بدون کوچکترين مکثي جواب ادعاي او را داد: «داداشت خوبه؟ خيلي استعداد داره؟ خب چرا نميفرستياش بره توي يه تيم تست بده؟ اگر خوبه چرا دنبال پارتي هستي؟ به هرحال اينطوري نيست که هرکسي ميخواد فوتباليست بشه حتما پول و پارتي داشته باشه. هيچ مربياي بازيکن خوب رو بيرون نميندازه.»
موتور جادوگر حالا داغ شده بود: «چرا الکي فشار ميارين که داداشتون فوتباليست بشه. فکر ميکني که همه ميرن فوتباليست ميشن و کلي پول در مييارن؟ به هرحال، اين درست نيست. شايد داداشت توي يه رشته ديگه استعداد داشته باشد. چرا دنبال اين هستين که همه فک و فاميلتون فوتباليست بشن!»
کريمي براي اينکه خيال اين هوادار پرسپوليس را راحت کند حتي برادر خودش را هم مثال زد. ميلاد کريمي که عاشق فوتبال بود، هرگز همراه علي کريمي ديده نشد و به رغم علاقهاي که به فوتبال داشت راهي انگليس شد تا در بازار کار شانسش را امتحان کند: «اگه قرار من سفارش کسي رو بکنم، حتما سفارش داداشم رو ميکردم. اون هم عاشق فوتبال بود ولي چون استعداد کافي رو نداشت خيلي زود کنار کشيد و رفت دنبال يه رشته ديگه. من هم که داداشش بودم و علي کريمي بودم هيچ وقت دنبال کارش نرفتم و الان هم مدت هاست که او را نديدهام!»
کريمي که خيلي حال و حوصله نداشت، پس از پايان تمرين و طبق معمول از مسئولان حراست درفشيفر خواست تا هواداران پرسپوليس را در گروههاي چندنفره به داخل بفرستد تا آنها بتوانند با خيال راحت با جادوگر عکس يادگاري بگيرند.