ايسنا/ امير قلعهنويي در اين سالها به دفعات براي تحقير مخالفانش از تعبير «نوکر اجنبي» استفاده کرده، با اين وجود خودش بارها در مورد سرمربي پرسپوليس گفته: «مسلمان واقعي يعني برانکو»؛ کاش اما خود او هم کمي از اين مسلمان واقعي تأسي ميکرد.
رسول بهروش در همشهري نوشت: امير قلعهنويي ول نميکند. بسياري از مصاحبههايي که از او ميخوانيم، کليشهاي، لجدرآور و آميخته به ترجيعبند «فقط من خوبم» است؛ طوري که کمکم خواندنشان مايه عذاب شده است. سرمربي محترم سپاهان مدام ادعاها و نقطهنظرات عجيبي مطرح ميکند که قابل تامل است و آدم گاهي در اصالت نسبت آنها به گوينده شک ميکند. اگرچه اقدام براي نقد امير قلعهنويي ابدا تازگي ندارد و حتي جذابيت خودش را هم تا حدودي از دست داده اما گاهي چارهاي جز اين باقي نميماند. بخوانيد و قضاوت کنيد که آيا حقيقتا ميشد از کنار اين جملات بيتفاوت عبور کرد؟
🔸اسم آن 4 تيم را بگو
امير قلعهنويي براي چندمينبار در اين چند ماه تاکيد کرده سپاهان از نظر هزينه در ليگ هجدهم تيم پنجم است و 4 تيم بيشتر از طلاييها پول خرج کردهاند. قلعهنويي معمولا هميشه در تيمهاي پولدار و پرمهره مربيگري کرده و امسال هم حضور او در سپاهان با ريختوپاش چشمگير در بازار نقلوانتقالات و جذب کلي بازيکن همراه شده است. حالا امير با اين حرفها ميخواهد فشار در اختيار داشتن يک تيم متمول را از روي دوش خودش بردارد. کاش اما او به ما ميگفت اسم 4 تيمي که امسال بيشتر از سپاهان خرج کردهاند، چيست؟ ما به قلعهنويي کمک ميکنيم و نام تراکتورسازي را برايش مينويسيم اما 3 تيم ديگري که بيشتر از سپاهان خرج کردهاند کدامها هستند؟ پرسپوليس که اصلا نميتوانسته بازيکن بگيرد، استقلال هم بعيد است خيلي بيشتر از سپاهان سر کيسه را شل کرده باشد، بقيه هم که اصلا در اين قوارهها نيستند. ذوبآهن، پديده، پيکان، نفت آبادان، سپيدرود يا شايد استقلال خوزستان! کدام تيمها بيش از سپاهان خرج کردهاند و رتبه اول تا چهارم را در اختيار دارند؟
🔸 2گانه گرفتي؟ چشمت روشن!
يکي از عجيبترين خصلتهاي رفتاري امير قلعهنويي، تلاش او براي اعتبارسازي از چيزهايي است که واقعا ارزش افتخار کردن را ندارند. اين ويژگي در بسياري از کنشهاي امير موج ميزند. او همين حالا پرافتخارترين مربي تاريخ ليگ برتر است و طبعا نيازي به امتيازات واهي و مندرآوردي ندارد اما انگار که خودش در مورد خودش شک داشته باشد، مدام عناويني را براي پز دادن انتخاب ميکند که جاي بحث دارند؛ مثلا او تازگيها گفته: «من در السد بازي کردم و قهرمان ليگ و جام حذفي قطر شدم. من تنها ايراني هستم که بيرون از کشور دوگانه دارم؛ البته اينها گفتن ندارد.» خب اگر گفتن ندارد، پس چرا ميگويي؟ بعدش مگر علي کريمي در بايرنمونيخ به طور همزمان قهرمان ليگ و حذفي نشد؟ آيا از آلمان بزرگتر داريم؟ شايد هم آلمان داخل ايران است و ما خبر نداريم؟ در همه اين سالها دهها لژيونر ديگر هم در ليگهاي ريز و درشت آسيايي و اروپايي داشتهايم که همزمان قهرمان ليگ و حذفي شدهاند اما براي کشف مثالهاي نقض ادعاي قلعهنويي کارنامه آنها را بررسي نميکنيم؛ ميدانيد چرا؟ چون اساسا ارزش ندارد. اين اصلا چه اعتباري است که شما در ليگ قطر 2 جام گرفتهاي؟ يعني مثلا مهدويکيا بايد هامبورگ را ول ميکرد و ميآمد در قطر يا امارات تا مثل شما «دوگانه» بگيرد؟
🔸 کدام افتخار؟
يکي ديگر از دستاويزهاي عجيب قلعهنويي براي فخرفروشي اين است که نفراتي مثل مرحوم ناصر حجازي، مهدويکيا و دايي در نظرسنجي مردمي AFC به عنوان بهترين بازيکنان تاريخ جام ملتهاي آسيا انتخاب شدهاند و اين بازيکنان در زماني پرورش يافتهاند که مربي ايراني بالاي سرشان بوده! اولا که يعني هيچکدام از اين نفرات مربي خارجي موثر نداشتهاند؟ مهدويکيا که در جواني به آلمان رفت، هيچ تاثيري از مربيان شاغل در آن کشور نگرفت؟ بعدش اين اصلا چه حساب و کتابي است؟ همين الان اگر يک نظرسنجي عمومي برگزار شود که محسن ربيعخواه بهتر بوده يا مايکهلهله به لطف حضور پرشور مردم هميشه در صحنه کشورمان ربيعخواه با بيش از 90 درصد آرا برنده خواهد شد. دقيقا داريد به چي افتخار ميکنيد آقاي قلعهنويي؟ اگر منظورتان طعنه زدن به کيروش است که کارلوس هم همين الان ميتواند بگويد گرانقيمتترين بازيکن تاريخ فوتبال ايران در دوران من تربيت شد. انگليسيها عليرضا جهانبخش را 18 ميليون پوند خريدهاند؛ ميشود تقريبا 340ميليارد تومان؛ شاگردانتان را کي به اين قيمت ميرسانيد اميرخان؟
🔸همه از اين حرفها زدهاند استاد!
يکي ديگر از عادتهاي قلعهنويي اين است که هر حرفي به او بزنيد، بلافاصله ادعا خواهد کرد سالها پيش همان مطلب را گفته و از همه جلوتر و تيزهوشتر بوده است. قلعهنويي آنقدر جملاتي با مطلع «چند سال قبل گفته بودم...» را تکرار کرده که ديگر کار به شوخي و خنده کشيده است و دارند برايش جوک ميسازند. مساله کليدي اينجاست که او سعي ميکند از پيشگوييهاي کاملا عادي براي خودش اعتبار کسب کند؛ آنچه بيانش اصلا کار سخت و شاقي نبوده و خيليها از اين حرفها زدهاند. بيشتر از دو دهه است که عالم و آدم دارند ميگويند ورود بانوان به ورزشگاهها بايد آزاد شود، باشگاهها بايد به بخش خصوصي واگذار شوند، فوتبال ما قابليت تجاري شدن و سودآفريني دارد و خيلي از مسائل ديگر اما قلعهنويي در مورد هر کدام از اينها طوري وانمود ميکند که انگار خودش طلايهدار اهل فهم بوده و بقيه دنبال سرش راه افتادهاند. در عوض او استاد فراموش کردن شاهکارهاي شفاهياش است؛ به طور مثال امير که حتي از کشف سردار آزمون هم «سهم» ميخواهد، فراموش کرده که با قاطعيت در مورد بازيکني به نام ايمان باصفا ميگفت او مجتبي جباري آينده استقلال است و حتي بعد از ناکامي در يکي از داربيهاي تهران غيبت همين بازيکن را عامل تعيينکننده دانست! الان باصفا کجاست؟ حتي اسم تيمش را هم نميدانيد. دوست داريم بدانيم ذکاوت و بصيرت قلعهنويي در مورد عادل فردوسيپور کجا رفته که مدام در رابطه با او دچار نوسان ميشود؛ 4 روز توي بغل مجري نود است، يک مدت او را ميکوبد، يک روز ناگهان تنديس مربي برتر ماه را از دست عادل دريافت ميکند و باز 2 روز بعد به او ميتازد. شما که کم مانده ادعا کني قانون حمورابي را هم خودت نوشتهاي(!) چرا تکليف ملت را با عادل روشن نميکني؟
🔸کمي شبيه برانکو باش
شايد يکي از مشکلات اساسي قلعهنويي اين باشد که هنوز نتوانسته خاطره تلخ اخراجش از تيم ملي را فراموش کند. واقعيت آن است که او خيلي زود، بعد از اولين قهرماني ليگياش سرمربي تيم ملي شد و افکار عمومي هرگز نتوانست با اين ماجرا کنار بيايد. در اين ميان تکرار هزارباره اين جمله که «من به کره باختم و دادگاهي شدم اما بعدا باخت به عراق حماسه شد.» هم کمک چنداني به امير نميکند. درست يا غلط عمده هواداران فوتبال قائل به اين نيستند که در تيم ملي حق قلعهنويي پايمال شد. در ضمن او تنها مربي ملي نيست که شغلش را از دست ميدهد. پيش و پس از او همين اتفاق براي برانکو و علي دايي هم رخ داد اما هيچکدام از آنها يکصدم قلعهنويي هم در مورد دوران حضورشان در تيم ملي حرف نزدهاند؛ حتي يکي مثل برانکو فقط روي کار خودش تمرکز کرده و در اين سالها به موفقيتهاي خوبي هم دست يافته است اما واقعا چرا امير «وا» نميدهد؟ امير در اين سالها به دفعات براي تحقير مخالفانش از تعبير «نوکر اجنبي» استفاده کرده، با اين وجود خودش بارها در مورد سرمربي پرسپوليس گفته: «مسلمان واقعي يعني برانکو»؛ کاش اما خود او هم کمي از اين مسلمان واقعي تأسي ميکرد.
بازار