ايسنا/ اسطوره فوتبال ايران با بيان اينکه براي کمک به مردم کرمانشاه از هيچ نهاد دولتي کمک نگرفته، مدعي شد که در اينباره فقط به مردم پاسخگو است.
علي دايي در يک گفت وگوي تفصيلي با اشاره به اتفاقات اخير درباره کمکهاي جمعآوري شده براي مردم زلزله زده کرمانشاه اظهار کرد: با توجه به مسائلي که در کرمانشاه و سرپل ذهاب اتفاق افتاد و فيلمهايي که از زلزله و وضعيت مردم ديديم، تصميم گرفتيم که به مردم کمک کنيم. در ابتدا کمکهاي غير نقدي که واجبتر بود را به مردم اعلام کرديم. واقعا شايد هيچ ارگاني به اندازه ما نتوانست کاميون و کفي به آنجا بفرستد و خدا را شکر تمام کارهاريمان را طوري انجام داديم که کمترين هزينه را داشته باشد. مثلا انباري که در نظر گرفتيم توسط دوستان در اختيار ما قرار گرفت و کساني که آنجا کار کردند، اکثرا يا از دوستان ما بودند و يا مردمي بودند که نميتوانستند کمک نقدي و کالايي بکنند و به آنجا ميآمدند و با کارهايي که انجام ميدادند کمک ميکردند. بيشتر از ۴۰-۵۰ نفر در خود کرمانشاه به ما کمک کردند. در اين مسير مشکلات زيادي داشتيم. ارگانهاي زيادي فشار آوردند که اين کارها به اسم آنها تمام شود و ما کمکهاي نقدي و غير نقدي را به آنها بدهيم تا آنها انجام دهند، اما چون ما امانتدار مردم بوديم و از روز اول به مردم قول داده بوديم که کمکهاي آنها را به دست مردم زلزله زده برسانيم اين کار را خودمان انجام داديم.
وي افزود: شايد باور نکنيد خيلي از مردمي که ما به آنها کمک کرديم يا کانکس داديم، مشخصات همه آنها را داريم و کاري کرديم که خدا را شکر سازماندهي شده بود و خيلي از دوستان با توجه به عشقي که به اين مردم داشتند، اين کار را انجام دادند.
از هيچ ارگان دولتي کمک نگرفتيم
دايي با تاکيد بر اينکه در انجام اين کار از هيچ ارگان دولتي کمک نگرفته است، ادامه داد: بعضي از ارگانها جلوي پاي ما سنگ انداختند، اما ما کار خودمان را کرديم و الان هم همين کار را ميکنيم. با اين حال همين الان هم که دارم با شما صحبت ميکنم حسابهاي زلزلهزدهها که به اسم من بوده است، مسدود است، اما ما کار خودمان را انجام ميدهيم و مطمئنا در مسيري گام برداشتيم که به آن ايمان و اعتقاد داشتيم. من هميشه اين را گفتهام لذتي که در خدمت به مردم هست در هيچ چيز ديگري نميتوانيد آن را پيدا کنيد.
تا آخر عمرم اين جرم را قبول دارم
او با بيان اينکه هميشه گفتهام من مديون مردم هستم تصريح کرد: بعد از آن بالايي، اين مردم علي دايي را خيلي کمک کردند تا به اينجا رسيديم و وظيفهام است که هميشه به اين مردم خدمت کنم. اگر کنار مردم بودن و به مردم خدمت کردن جرم باشد، با تمام جان و دلم و تا آخر عمرم اين جرم را قبول دارم و ميپذيرم و مطمئن باشند که هيچ کس نميتواند من را از اعتقاداتم و از چيزهايي که به آن اعتقاد دارم برگرداند حتي اين مشکلاتي که به وجود ميآورند باعث ميشود که ما قويتر و مصممتر شويم که بتوانيم اگر بشود، بيشتر از اين به مردم خدمت کنيم. مطمئن باشيد وقتي حسابهاي ما باز شود، دوباره از کساني که توانايي دارند ميخواهم که باز هم به مردم کرمانشاه کمک کنند تا اين کمکهايي که ميکنيم را بيشتر کنيم.
من فقط به مردم پاسخ ميدهم
وي با اشاره به گزارشهايي که در اينستاگرام درباره روند انجام کارها در کرمانشاه ميدهد بيان کرد: تقريبا ميشود گفت که ما هرچند وقت يک بار درباره کارهايي که انجام ميدهيم گزارش دادهايم و من جوابگوي مردم هستم. هميشه گفتهام که من فقط به مردم پاسخ ميدهم و اين اتفاقاتي که افتاد غيرقانوني و قانونشکني بود. همان طور که قبلا هم توضيح دادم حسابي که در تهران باشد دادستاني شيراز و مشهد نميتواند ببندد. مطمئنا همه اينها قانونشکني بود که کساني که ادعاي قانونمداري دارند و ادعاي اين را دارند که ميخواهد قانون را به نحو احسن رعايت و اجرا کنند خودشان قانونشکني کردند. ما هم گلهاي نداريم، چون براي مردم کار کردن لذتي دارد که هر اتفاق ناخوشايندي بيفتد نميتواند اين لذت را از ما بگيرد.
پيمانکار بنياد مسکن، کار را نيمه را رها کرد
دايي در پاسخ به اين سوال که برنامهشان براي کمکهاي نقدي چه بوده است گفت: بر اساس شرايطي که مردم داشتند ما در روزهاي اول مقداري از کمکهاي نقدي را براي آنها خرج کرديم. روزهاي اول به چادر احتياج داشتند و برايشان چادر گرفتيم. حدود بالاي ۱۴۵ کاميون و کفي فرستاديم و هزينه اين کفيها را داديم. بعد از اينکه با کمکهاي غير نقدي و مقداري از کمکهاي نقدي توانستيم نيازهاي فوري مردم را برآورده کنيم براي سکونت مردم تعدادي کانکس خريداري کرديم و تعدادي از کانکسها را هم دوستان ما دادند و شماره تلفن و اسامي تمام کساني که کانکسها در اختيارشان قرار گرفت را داريم تا بتوانيم جوابگوي کساني باشيم که در اين باره حرفهايي ميزنند. ما از روز اول به مردم قول داده بوديم که در ساخت خانههاي روستايي اين پول را به کار بگيريم و الان هم داريم کارمان را انجام ميدهيم و در حال کار کردن در روستاي مله رولان در سرپل ذهاب هستيم و سفتکاري ۲۵ واحد را انجام داديم. بنياد مسکن در اين روستا مشغول ساخت و ساز ۲۰ واحد بود که متاسفانه پيمانکار اين پروژه آن را نيمه کاره رها کرده و ما مسئوليت اين ۲۰ واحد را هم به عهده گرفتهايم تا به اتمام برسانيم هم مقاومسازي آنها را انجام ميدهيم و هم به اميد خدا کارهاي داخلي آنها را انجام خواهيم داد. ما قول داديم که در اين روستا ۷۱ خانه براي مردم بسازيم و مطمئن باشيد تا ريال آخري که از کمک مردم داريم، خرج اين روستاها ميشود.
وي با بيان اينکه در اين مسير مشکلات زيادي داشتند، توضيح داد: در کنار اينکه حسابهاي ما مسدود شد و الان هم مسدود است ما با خيلي از ارگانهايي که متاسفانه داعيه اين را دارد که آنجا کار ميکنند مشکل پيدا کرديم. شايد باور نکنيد ما با بنياد مسکن مشکل پيدا کرديم و با اينکه اجازه ندادند ما مدتي ساخت و سازمان را انجام دهيم، اما خدا را شکر اين مشکل رفع شد. ميخواهم از بنياد مسکن اردبيل که آنجا فعاليت ميکرد تشکر ويژه کنم که به ما خيلي کمک کردند. در تهيه ميلگردها که با اين افزايش قيمتها مواجه شديم آنها خيلي به ما کمک کردند و کنار ما بودند. بايد از استاندار کرمانشاه تشکر ويژه کنم که از روز اول با ما و کنار بودند و هميشه با ما همکاري کردند و حداقل به ما کمک معنوي کردند. از تمام کساني که در اين مدت و الان کمک کردند تشکر ميکنم. نميشود اسم تک تک آدمها را آورد. شايد خيليها دوست نداشته باشند اسمشان بيايد.
هر کاري ميکنند برعکس جواب ميدهد
دايي با اشاره به اينکه در کمکهاي نقدي جمعآوري شده هرکس به تناسب توانايي مالياش کمک کرد، گفت: شايد باور نکنيد افرادي با ۲۰۰ تا تک توماني يا ۵۰۰ و ۲۰۰۰ تومان به ما کمک کردند تا اين پول جمع شود. بعضيها هم لطف داشتند و پولهاي سنگينتري ريختند. اين پولها اينجوري جمع شده و ما بايد اين پول را در راه درستش خرج کنيم. خدا را شکر مردم ما را ميشناسند که ما به چنين چيزهايي احتياج نداريم. متاسفانه بعضيها صحبتهايي را مطرح کردند که خندهدار است. بعضي از اين افراد حتي سمت و مسئوليت داشتند. ببينيد اينها چقدر در خواب هستند که اتفاقات را نميبينند و نميبينند که چه خبر است. در اين مسائل اخير من خواهش کردم که بازرس بفرستند که ببينند چه خبر است و متوجه بشوند که ما چه کارهايي را انجام ميدهيم. خدا را شکر حدود ۱۴ نفري را فرستادند و همه از تمام مهندسان ما تشکر زيادي کردند و ما البته احتياجي به اين تشکرها نداريم. ما دوست داريم که به ما کمک کنند. مگر ما کار خلافي ميکنيم که جلوي ما سنگ مياندازند؟ عوض اينکه کنار ما باشند که ما بتوانيم به جاي ۱۰ خانه، ۱۲ خانه بسازيم، متاسفانه برعکس آن عمل ميکنند. من نميدانم به چه ميخواهند برسند، اما مطمئنا اگر کسي هدف منفي و شومي داشته باشد مطمئن باشيد به آن نميرسند و برعکس اعتبار من را در جامعه بالا ميبرند. اگر دوست ندارند مردم به آدمهايي مثل ما اعتماد کنند، اين کارشان نتيجه برعکس دارد و باعث ميشود اعتماد مردم به ما بيشتر شود. به نظر من هر کاري ميکنند برعکس جواب ميدهد و نبايد اين کار را بکنند. از آنها ميخواهم به جاي اينکه اين کارها را بکنند بازرس بگذارند که نظارت کند.
سنگ نيندازند، کمک نميخواهيم
دايي با اشاره به مسدود شدن حسابهاي کمکهاي مردم و اثر آن بر روند کمکرساني تاکيد کرد: با مسدود کردن يک حساب، کار متوقف ميشود. در اين مدت ما هر روز که بيدار شديم يک چيزي قيمتش بالا رفته و ارزش آن پول مردم پايين ميآيد. اين کار را نکنند و اجازه بدهند ما کارمان را بکنيم. هر سندي هم خواستند موجود است و تا الان هم که اسناد را دادهام و اگر بررسي شايد خيلي از کمکها را هم خودمان دادهايم، اما ما دنبال اين چيزها نيستيم. اجازه بدهند ما کارمان را بکنيم. اگر جلوي ما سنگ نيندازند از هيچ ارگاني کمک نميخواهيم.
۱۱ ميليارد کمک جمع شده است
او در پاسخ به ميزان کمکهاي جمعآوري شده گفت: من در اينستاگرام درباره اين گفتهام و در نامهاي که به آگاهي نوشته بودم مبلغ دقيق وجود دارد. فکر کنم حدود ۱۰ ميليارد و خردهاي بود که يک ميليارد و خردهاي ما در سپرده گذاشته بوديم که به اين مبلغ سود بانکي تعلق گرفت و در مجموع بيش از ۱۱ ميليارد کمک جمعآوري شده است. فقط سوال من اين است که با ۱۱ ميليارد چه کار ميشود کرد؟ آنجا چند خانه ويران شده است. اين همه ارگانهاي دولتي کمک کردند آنها بازرسي شدند؟ آنها را بروند بازرسي کنند که ببينند چه خبر است. پولي که پيش ما بوده که ۳۰۰-۴۰۰ ميليارد نبوده که بتوانيم در آن گريزهايي بزنيم. ۱۱ ميليارد که همه اينها تک تکشان مشخص است. چرا نميروند آنها را بازرسي کنند؟ کساني که با پول مردم و بيتالمال دارند کار ميکنند بايد بازرسي شوند. ما که از بيتالمال چيزي نگرفتيم و مردم با عشق و علاقه و دلخواه خودشان اين پولها را دادند که من نوعي کمک کنم.
نميدانم اين آقايان چه کارهي اين ماجرا هستند؟
وي ادامه داد: اگر مردم کمک کردند، به مردم ربط دارد و مردم ميتوانند حرفي داشته باشند. مردم هم که در اينستاگرام هر روز با ما صحبت ميکنند، نظراتشان را ميگويند. نميدانم اين آقايان چه کارهي اين ماجرا هستند؟ چند نفرشان در اين ماجرا کمک کردند. اگر کمک کردند، فيششان را بياورند و بگويند که ما نگران ۲۰۰ تا تک توماني هستيم که به حساب شما ريختيم. يکيشان بياورد تا ببينيم کساني که اين دستورات را ميدهند يکيشان کمک کرده است؟ من به مردم پاسخگو هستم. پول بيتالمال نبوده و مردم دلشان خواسته و پول دادهاند و جوابگوي مردم بايد باشم نه اين و آن.
تا وقتي که احضارم نکنند و جرمم را نگويند، نميروم
دايي ادامه داد: متاسفانه ما خيلي از راهها را اشتباه ميرويم و اين مسائل نه تنها اعتماد مردم را به ارگانهاي دولتي برنميگرداند که مردم را از آنها دور ميکند. تنها خودم را نميگويم، خيليها آمدند که خواستند کمک کنند، اما کاري کردند که بيشتر وقتشان به حاشيه رفته و دنبال چيزهاي ديگر هستند. دنبال ثابت کردن خودشان هستند. من که دنبال ثابت کردن خودم نيستم. همه چيز من مشخص است. زندگي من مشخص است. از کجا پول درآوردم، چه کار دارم ميکنم. خود دادستاني از روز اول حساب و کتابهاي پولهايي که ميآمد را داشته و دارد و ميداند. من به دادستاني نبايد گزارش بدهم. اگر قانونمدار باشيم قانون اين را ميگويد. بايد احضاريه براي من بفرستند و جرم من را بگويند. نميشود که با تلفن اين کار را کرد. بگويند که من چه جرمي دارم. اگر جرم من با مردم بودن و کمک به مردم کردن است بنويسند که جرم من اين است، ولي اگر چيز ديگري ميدانند که من خبر ندارم آن را بنويسند. همين ديروز وکيل من زنگ زد و گفت که يکي از دوستان که در قوه قضاييه است گفته که پرونده من در اختيار او قرار گرفته است. به وکيل من گفته بودند که عليآقا بيايد تا ما اين را جمع کنيم، چون ما همه چيز را ميدانيم. من گفتم ببخشيد به ايشان بگوييد که تا وقتي که احضارم نکنند و جرمم را نگويند، نميروم. الان هم همين جوري است.
اگر به عنوان مطلع احضارم کردهاند چرا حسابها را بستهاند؟
وي با اشاره به احضارش از سوي مقامات قضايي گفت: يک بار مصاحبه ميکنند که من را به عنوان مطلع خواستهاند. اگر به عنوان مطلع احضارم کردهاند چرا حسابها را بستهاند؟ چرا تا الان حساب را باز نکردند؟ من که دو تا زونکن بزرگ به عنوان گزارش به آنها دادم؟ چرا توضيح نميدهيد؟ چه چيزي را ميخواهيد نشان دهيد؟ ميخواهيد قدرتتان را نشان دهيد که من حتما به دادسرا بروم. چرا بايد بروم؟ اگر من جرمي مرتکب شدهام احضاريه بفرستيد و جرمم را هم بگوييد و من با جان و دل ميروم و جوابگوي مقامات قضايي هستم. شما در يک روستا ميخواستيد ۲۱ خانه بسازيد، ولي نتوانستيد و طوفان آمده و پنجرههاي اين خانهها را خراب کرده و من مجبورم دوباره اين ۲۱ خانه را مقاوم سازي کنم و هزينه ديگري براي مقاوم سازي اين خانهها بپردازم. پس شما با اين عملکردتان ديگر نبايد صحبت کنيد. حداقل بگذاريد کساني که ميتوانند، کار کنند و سنگاندازي نکنيد و مشکل درست نکنيد. برنامه ما اين است که در روستاي مله رولان ۷۱ خانه براي مردم بسازيم. اين روستا بر روي يک تپه قرار دارد و کار کردن در آن بسيار سخت است. زمينهاي خانهها را بايد صاف کنيم تا بتوانيم خانهسازي کنيم. اگر پولي هم باقي بماند تا ريال آخرش را فقط کار ساخت و ساز انجام ميدهيم.
هلال احمر پولها را ميخواست بگيرد، نداديم
دايي با اشاره به درخواست رييس سازمان هلال احمر براي در اختيار گرفتن کمکهاي مردمي که در حسابهاي او جمع شده بود، گفت: آن زمان رييس هلال احمر به من زنگ زد و گفت: شما چکي در وجه جمعيت هلال احمر بکشيد و اين پولها را به اين ارگان بدهيد و بعد در تلويزيون تبليغات ميکنيم و شما اين پول را به ما تقديم کنيد و مردم هم به سمت هلال احمر کشيده ميشوند. آن موقع من اين را قبول نکردم و گفتم که ببخشيد مردم به من اطمينان کردهاند و پول را به من دادهاند. به مردم قول دادهام خانه روستايي بسازم. قرار نيست که من پولهاي مردم را به شما بدهم. اگر قرار بود به هلال احمر بدهم که مردم به هلال احمر کمک ميکردند و چرا به حساب من ريختند.
بعضي از آقايان سرشان را مثل کبک در برف کردهاند
او با بيان اينکه جلسهاي با وزير مسکن برگزار کرده و با رييس بنياد مسکن هم به صورت تلفني صحبت کرده است، تصريح کرد: اصرار زيادي وجود داشت که ما با اين پولها فضاي فرهنگي، ورزشي و هنري بسازيم. مردمي که خانه ندارند، جايي را ندارند که در آن زندگي کنند من بروم برايشان فضاي فرهنگي بسازم؟ آنجا هم من مقاومت کردم. شما نميدانيد ما چقدر جلسه گذاشتيم که بتوانيم خانههاي اولمان را درست کنيم. البته خدا را شکر بعد از آن، به جز يکي دو تا ارگان که نميدانم به چه دليل و چه علتي، همه ارگانها در کنار ما بودند. متاسفانه برخي خيلي حرفهايي ميزنند که خندهدار است. من نوعي که نبايد بدانم که چه اتفاقاتي ميافتد. من نوعي شايد هزارسال ديگر کرمانشاه نروم، اما تويي که مسئول هستي، وقتي راجع به چيزي صحبت ميکني بايد اطلاع دقيق داشته باشي نه اينکه بگويي شنيدهها اين را ميگويند. با اين چيزها و اين طور صحبت کردن کلاس خودتان را پايين ميآوريد و سطح علميتان را پايين ميآوريد.
وي ادامه داد: مگر ميشود يک مسئول مملکتي بگويد شنيدهها اين را ميگويند؟ ماشاءالله از اين مسافرتها که آقايان زياد ميروند يک بار برو ببين. خودت نميروي يک نفر را بفرست که ببيند. دو کارمندتان را براي کرمانشاه بفرستيد. براي گيلان بفرستيد، براي مازندران بفرستيد. نه اينکه بر اساس شنيدهها صحبت کنيد. مردم هم به شما ميخندند. براي بعضي از آقايان متاسفم که سرشان را مثل کبک در برف کردهاند و از پشتشان خبر ندارند. يا خوابند، يا خودشان را به خواب زدهاند. اگر خودشان را به خواب زدهاند که واويلاست و ما خيلي مشکل داريم و هزار سال ديگر نميتوانيم بيدارشان کنيم. حداقل با مردم روراست باشيم. کاري هم نميکنيم و کاري هم از دستتان برنميآيد حداقل اجازه بدهيد کساني که ميتوانند مقدار کمي به مردم خدمت کنند، اين کار را انجام دهند.
دايي ادامه داد: بعد از اينکه مشکل آگاهي پيش آمد و البته مشکل، آگاهي نبود، مشکل دادسراي مالي و پولي بود که از آگاهي خواسته بود. همه چيز مشخص است. چيز غير معقولي نيست. ما خيلي از خريدهايمان مثل سيمان، ميلگرد، بتن و... را از همين بنياد مسکن اردبيل و اينجور جاها انجام داديم و همه چيز مشخص است. ما از هيچ چيزي باکي نداريم و کارمان را درست انجام داديم، اما از روز اول تمام اين فکرها را کرده بوديم و ميدانستيم که شايد بدتر از اين هم مشکل پيش بيايد، اما جلو آمديم و تا آخرش هم ادامه ميدهيم.
خدا را شکر ميکنم که به کسي محتاج نيستم
او درباره کمکهايي خودش با هزينه شخصياش انجام داده است گفت: من کاري به اين چيزها ندارم. ما با دلمان کار ميکنيم. اگر از لحاظ عقلاني بود شايد هيچ کس اين کارها را نميکرد، اما دل کشاند که ما برويم اين کار را انجام دهيم. اما عقل ميگويد که براي تمام کارهايي که ميکنيم يک سري موارد را رعايت کنيم و خدا را شکر رعايت کرديم و مطمئن باشيد تا آخر عمرمان هم رعايت ميکنيم. ما زماني که چيزي هم نداشتيم دنبال اين مسائل نبوديم. الان هم خدا را شکر ميکنم که به کسي محتاج نيستم. شايد اين کار وقت من را گرفته باشد، اما اذيت نشدم.
دايي در پاسخ به اين سوال که آيا دادستاني در مورد زمان باز شدن حسابها اطلاعي به او داده است يا خير خاطرنشان کرد: اصلا و ابدا ما نميدانيم کي ميبندند و کي باز ميکنند.
او در پايان با تاکيد بر اينکه نميتواند جايي غير از ايران زندگي کند گفت: من با مردم زندگي ميکنم. من عاشق خانوادهام و ايران هستم و هيچ جا غير از ايران نميتوانم بروم زندگي کنم. يک هفته ميروم دلم تنگ ميشود. به خاطر خودم ماندهام. اما مطمئن باشيد هر جاي ديگر بوديم هم به ما کمک ميکردند و هم ما را بالا ميبردند. اما متاسفانه اينجا ما فقط اول خدا را داريم و بعد هم مردم را.
بازار