نماد آخرین خبر

اعتراف تکان‌دهنده درباره کودتا علیه دهداری!

منبع
ايسنا
بروزرسانی
ايسنا/ مرتضي فنوني‌زاده بعد از گذشت حدود ۳۰ سال از استعفاي دسته جمعي بازيکنان تيم ملي، صحبت‌هاي جالبي را درباره دلايل اين اتفاق مطرح کرده است. تيم ملي فوتبال ايران بعد از انقلاب اسلامي نتايج چندان خوبي به دست نياورد تا در نهايت پرويز دهداري با تجربه قهرماني در جام ملت‌هاي آسيا در سال ۱۳۵۱، سکان هدايت تيم را بر عهده بگيرد اما او پيش از شروع اين رقابت‌ها، با استعفاي دسته جمعي ۱۴ بازيکن تيم ملي مواجه شد. درباره علت استعفاي دسته جمعي بازيکنان تيم ملي دلايل مختلفي مطرح شده اما هنوز کسي علت اصلي اين اتفاق را نمي‌داند. با وجود استعفاي تعداد زيادي از بازيکنان با تجربه تيم ملي نه تنها جاي دهداري متزلزل نشد بلکه او تا مرز قهرماني در آسيا پيش رفت و در نهايت به گفته بازيکنان و شاهدان، به خاطر ناداوري، رتبه سوم اين رقابت‌ها را در قطر به دست آورد. مرتضي فنوني‌زاده، مدافع سابق باشگاه پرسپوليس و تيم ملي از بازيکناني است که نامه استعفاي دسته جمعي از تيم ملي را امضا کرد اما بعد از عذرخواهي از کادرفني تيم ملي، به جمع ملي‌پوشان برگشت و در جام ملت‌هاي آسيا جزو بازيکنان اصلي تيم ملي بود. او بعد از سال‌ها ابهام و سوال درباره استعفاي دسته جمعي بازيکنان تيم ملي، خيلي صريح و بي‌پرده از اين اتفاق صحبت مي‌کند و خبر از کودتاي بازيکنان باتجربه تيم ملي‌دهد. در ادامه گفت‌وگوي صريح و بي‌پرده فنوني‌زاده را با ايسنا مي‌خوانيد: * قبل از پرداختن به جام ملت‌هاي آسيا، درباره استعفاي دسته جمعي بازيکنان تيم ملي صحبت کنيد. چه اتفاقاتي رخ داد که ۱۴ بازيکن اصلي تيم ملي از حضور در اين تيم استعفا کردند؟ بعد از بازي‌هاي آسيايي سئول که تيم ملي نتايج خوبي را به دست نياورد، ۱۴ بازيکن تيم ملي تصميم به استعفا گرفتند که من هم جزو آن‌ها بودم. اگر با کره‌جنوبي مساوي مي کرديم يا مي‌برديم، قهرمان مي شديم. در نيمه نهايي با چين راحت تر از عربستان بازي مي کرديم و به فينال مي‌رفتيم و قهرمان مي‌شديم. چرا اين نامه را امضا کرديد؟ ما فکر مي‌کرديم دهداري را برمي‌دارند اما ما را کنار گذاشتند و دهداري ماندگار شد. در نتيجه يکسري بازيکن جديد به تيم ملي دعوت شدند و ما هم اعتراضمان را پس گرفتيم و او هم پدرانه قبول کرد. * فقط چهار بازيکن از جمله شما عذرخواهي کردند که از اين بين فتح‌آبادي هيچ‌وقت به تيم ملي برنگشت. عربشاهي، سجادي و من به تيم ملي برگشتيم اما فتح‌آبادي را به واسطه سن و سالش قبول نکردند. من جزو بازيکنان اصلي تيم ملي بودم و به قطر رفتم. * شما خيلي صريح درباره اين اتفاق صحبت مي‌کنيد در حالي که اکثر بازيکنان قديمي علاقه‌اي به گفتن واقعيت‌ها ندارند. چه کساني دنبال کودتا بودند؟ من جوان بودم. فقط ۲۳ سال داشتم. کساني در تيم بودند که الان رفقاي من هستند و نمي‌خواهم نامشان را بياورم. آن‌ها فکر مي‌کردند که بايد ۴۰ سال در تيم ملي باشند اما دهداري معتقد بود که بايد شايسته سالاري در تيم حاکم باشد. کارهاي آقاي دهداري بر مبناي شايسته سالاري بود. خيلي از بازيکنان تيم ملي باتجربه بودند اما دهداري در سئول به آنها ميدان نداد تا جوان‌ها بازي کنند. او دنبال پوست اندازي در تيم ملي بود. وقتي بازيکنان باتجربه ديدن فضا به نفعشان نيست، بازيکنان جوان را به استعفا تحريک کردند تا دهداري برود و تيم دست خودشان بيفتد. ۱۴ نفر اين لايحه را امضا کردند تا دهداري برود. ۱۴ بازيکن تيم ملي تصميم به استعفا گرفتند که من هم جزو آن‌ها بودم. ما فکر مي‌کرديم دهداري را برمي‌دارند اما ما را کنار گذاشتند و دهداري ماندگار شد. در نتيجه يکسري بازيکن جديد به تيم ملي دعوت شدند و ما هم اعتراضمان را پس گرفتيم و او هم پدرانه قبول کرد. * ولي دهداري ماند و شما رفتيد. دقيقا همه چيز برعکس شد و ما را کنار گذاشتند. * شما چرا عذرخواهي کرديد؟ چه اتفاقي افتاد؟ وطن‌خواه دوست پدرم بود و به پدرم گفت اگر مي‌شود مرتضي عذرخواهي کند تا پرويزخان او را برگرداند. من به ضيا عربشاهي و خيلي‌ها گفتم که عذرخواهي کنند اما همين چند نفر عذرخواهي کردند و ما برگشتيم. * اما برخي مثل پيوس و انصاري‌فرد هم هيچ وقت عذرخواهي نکردند و برگشتند. البته انصاري فرد در سئول نبود. ما در خط حمله فقط کريم باوي را داشتيم و دهداري، فرشاد را هم دعوت کرد. البته او هم عذرخواهي کرده است اما خبرش منتشر نشد. * بازيکنان باتجربه که براي هميشه تيم ملي را از دست دادند، بعدا پيش شما حسرت نخوردند؟ پنجعلي کاپيتان تيم بود. دوست داشت سومين جام ملت‌هايش را تجربه کند. قسمت نشد. دوست داشتند در جمع ما باشد اما با اين کار جام ملت‌ها را از دست دادند. * مرحوم دهداري هيچ‌وقت با اين موضوع کنار نيامد؟ اگر مي‌خواست کنار بيايد، دهداري نمي‌شد. اگر مي‌خواست همه بازيکنان را برگرداند، تف سر بالا مي‌شد. * تيم ملي با چهره جديد و جواني راهي قطر شد. در بازي نخست با قطر بازي کرديم و اين تيم را ۲ بر صفر برديم، با ژاپن مساوي کرديم و امارات را برديم. صعودمان بعد از اين بازي قطعي شد و کادرفني تصميم گرفت با ترکيب جواني مقابل کره‌جنوبي بازي کند. * شکست سنگيني مقابل کره‌جنوبي داشتيم. اگر با کره‌جنوبي مساوي مي‌کرديم يا مي‌برديم، قهرمان مي‌شديم. در نيمه نهايي با چين راحت‌تر از عربستان بازي مي‌کرديم و به فينال مي‌رفتيم و قهرمان مي‌شديم. * بعد از باخت به کره‌جنوبي، عابدزاده مقابل عربستان و به خصوص در بازي رده‌بندي مقابل چين عملکرد درخشاني داشت. ما با درخشش عابدزاده سوم شديم. او دلاورانه ايستاد و نيمه نهايي را در آورد. بعد از انقلاب، ما بهترين نتيجه را گرفتيم. * کره جنوبي با تمام قوا مقابل ما بازي کرد و شکست سنگيني را متحمل شديم. کره جنوبي با تمام قوا آمد. از ايران فقط من و چند نفر ديگر ثابت بوديم و بقيه بازيکنان، نيمکت‌نشين بودند. * از بازي با عربستان در نيمه نهايي بگوييد. ما با يک گل باختيم و گل سالم ما را هم قبول نکردند. جفت تيم‌ها خوب بازي کردند. يک گل، ماجد عبدالله به ما زد. او بهترين گلزن آسيا بود. يک گل صد درصد ما را جورج کورتني، داور انگليسي مردود اعلام کرد. بعدها فهميديم کورتني پول گرفته بود بازي را در بياورد. اگر عربستان بدون ناداوري جلوي ما بازي مي کرد، مي‌توانستيم ببريم. *با وجود کنار گذاشتن برخي از بازيکنان باتجربه و ناکامي در کسب قهرماني آسيا، بازخوردها چطور بود؟ ما در دوره قبل هم در سنگاپور چهارم شديم. بعد از انقلاب اولين تيمي بوديم که سوم شديم. تيمي روي سکو نرفته بود. يک چيز جالب بگويم. الان شعار استفاده از کالاي ايراني را مي‌دهند اما کسي عمل نمي‌کند. آن موقع مرحوم دهداري لباس برندهاي معروف ورزشي با پشت نويس خارجي را قبول نکرد. آديداس، نايکي، پوما و ... براي لباس تهيه کردند اما او آن‌ها را قبول نکرد و با برند حصاري در مسابقات بازي کرديم. با همان لباس‌ها بازي‌ها را ادامه داديم. از دقيقه ۱۰ شماره لباس‌ها از بين مي‌رفت! به محضي که عرق مي‌کرديم، شماره‌ها پاک مي‌شد و رقبا و داوران نمي‌توانستند بازيکنان ما را تشخيص دهند. داور هم ايراد گرفت. ولي ارزش معنوي لباس ايران بسيار زياد بود. من يک پيراهن ايران را مي‌دادم و پنچ چمدان لباس مي‌گرفتم. لباس ايران را دوست داشتند. الان شعار استفاده از کالاي ايراني را مي‌دهند اما کسي عمل نمي‌کند. آن موقع مرحوم دهداري لباس برندهاي معروف ورزشي با پشت نويس خارجي را قبول نکرد. آديداس، نايکي، پوما و ... براي لباس تهيه کردند اما او آن‌ها را قبول نکرد و با برند حصاري در مسابقات بازي کرديم. * خاطره جالبي از اين رقابت‌ها داريد؟ بازي ها که تمام شد يکي از پيراهن‌ها را برداشتم و بردم به صالح النعميه، کاپيتان عربستان دادم. به کريم باوي گفتم تو هم بيا پيراهن را به يک عربستاني بده و لباس بگير. او هم آمد. صالح النعميه با ماجد عبدالله در هتل بود گفت در ازاي پيراهن ايراني هر چي مي‌خواهي بردار. من هم نامردي نکردم. سه تا ساک برداشتم. کريم هم لباسش را به ماجد عبدالله داد و هم لباس ورزشي و هم لباس رسمي او را برداشت. خلاصه در مسير بازگشت به ايران با عربستاني هم در فرودگاه بوديم. براي خداحافظي از عربستاني‌ها به سمتشان رفتم ديدم کريم با لباس رسمي در بين آن‌ها است و قهوه مي‌خورد. گفتم کريم اينجا چه کار مي‌کني؟ او گفت آن قدر لباس ماجد عبدالله را برداشتم، مي‌خواهم با همين لباس‌ها به ايران بروم. * براي سومي در آسيا پاداش هم گرفتيد؟ آن موقع قايقران کاپيتان بود ولي مرحوم دهداري صحبت‌ها را به من مي‌گفت. او گفت به بچه‌ها بگو دادرس يک جا سوئيچي داده و اگر قهرمان شويم خود سوئيچ ماشين را هم مي‌دهد ولي ما فقط يک جا سوئيچي گرفتيم. قرار بود آقاي کازروني، وزير مسکن هم در اکباتان خانه بدهد که رنگ خانه را هم نديديم.

ما را در کانال تلگرامي «کانال ورزش» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره