نماد آخرین خبر

چوپان دروغگو را بردارید، بیرانوند را بگذارید

منبع
بانک ورزش
بروزرسانی
چوپان دروغگو را بردارید، بیرانوند را بگذارید
بانک ورزش/ سيلي دقيقه يک عمان به ايران مي‌توانست به قيمت از دست رفتن روياهاي يک تيم پراميد و تداوم يک طلسم ننگين 43 ساله تمام شود، اما درست در لحظاتي که کارگردان تلويزيوني تصوير صورت رنگ‌پريده کارلوس کي‌روش را به نمايش کشيده بود، دست معجزه از آستين عليرضا بيرانوند بيرون آمد و ايران را در بازي نگه داشت. از نظر فوتبالي، گل شدن پنالتي دقيقه يکم با چنين شرايطي، به معناي يک فروپاشي کامل روحي و رواني است که تا دقايق طولاني تيم را گيج و منگ نگه مي‌دارد، اما بيرو کاري کرد که کل قصه عوض شد؛ آنقدر که شوک ناشي از به باد دادن اين فرصت تاريخي، خود عماني‌ها را اسير کرد و باعث شد مدافع مياني آنها گل اول را به عليرضا جهانبخش هديه کند. بعضي از مربيان فوتبال عبارت غلوشده و مطايبه‌آميزي دارند که مي‌گويد: «گلر خوب از پدر و مادر خوب هم بهتر است.» و حالا در پيشروي ماجراجويانه ايران در جام ملتهاي آسيا، اين عليرضا بيرانوند است که به واژه واژه اين شوخي قديمي جان مي‌بخشد. او در ديدار با ويتنام تک‌به‌تک بازيکن حريف را گرفت و در مسابقه با عراق هم با آن سوپر سيو جادويي مانع از شکست ايران شد. به زانو در آمدن بيرو روي هر کدام از اين دو توپ مي‌توانست صدرنشيني ايران را به فنا بدهد و تيم ما را به مسير مرگ بفرستد، اما مقاومت پسر خرم‌آبادي آتش جهنم را سرد کرد. سريال نجات‌بخشي‌هاي عليرضا اما در دقيقه يکم بازي با عمان تکميل شد؛ جايي که اگر او نبود، شايد امروز رسانه‌هاي ايران به جاي کري‌خواني براي مارچلو ليپي در حال محاکمه بي‌رحمانه کارلوس کي‌روش بودند. صد البته فراموش نمي‌کنيم که بيرانوند در مقابل پرتغال هم با مهار پنالتي کريس رونالدو، قطار تيم ملي را از ريل يک باخت پرگل و خداحافظي تخقيرآميز با جام‌جهاني، به ريل اميدواري و صعود کشاند، هرچند ضربه بي‌دقت طارمي در دقيقه پاياني روياهاي يک ملت را نقش بر آب کرد. هنر و استعداد ناب عليرضا بيرانوند شايسته بالاترين ستايش‌ها به نظر مي‌رسد، اما آنچه ارزش کار او را دو چندان مي‌کند، پيشينه اين پسر است؛ آنجا که او با با اسم رمز همت، به پشتوانه مرارت و خودباوري از سخت‌ترين شرايط خودش را بالا کشيد و سر به آسمان ساييد. عليرضا متولد روستاي سرابياس در استان لرستان است و کودکي و نوجواني‌اش را در شرايطي دشوار پشت سر گذاشته است. سر و شکل زندگي او طوري بود که اولين بار به جاي نود، سر از برنامه اشک‌انگيز ماه‌عسل درآورد. بيرانوند اما گريه‌هايش را خيلي قبل‌تر از اين حرف‌ها تمام کرده بود؛ همان زمان که در شب‌هاي سرد تهران دور ميدان آزادي مي‌خوابيد و براي سير کردن شکمش، از کارگري در کارواش هم ابا نداشت. در روزگاري که بعضي بچه پولدارهاي پايتخت نابرده رنج، به برکت «جيب بابا» سر از فهرست تيم‌هاي ليگ برتري در مي‌آورند و مجال درخشيدن را از ستاره‌هاي تهي‌دست مي‌دزدند، بيرو با حلواشکري عقاب، عقاب آسيا شد. سخت است که بربري خشک بخوري و دستکش پاره دستت کني، اما آرزوهاي دور و درازت را از ياد نبري. روزي که بيرانوند چند ماه قبل از جام‌جهاني از فاصله هزاران کيلومتري فرياد زد «چطوري کريس» خيلي‌ها به او خنديدند، اما براي پسري که با اراده‌اش سرنوشت را هم به بازي گرفته بود، رونالدو حريف قدري نبود. بيرانوند هنوز دارد سطرهاي تازه به داستانش اضافه مي‌کند و چه مشتاقيم براي خواندن خط او که خودش تک‌خال روزگار است. بسياري از کارشناسان عقيده دارند يکي از مشکلات اساسي سيستم آموزشي در ايران، مربوط به کم‌وکاستي‌هاي قهرمانان کتاب‌هاي درسي است. الگوهاي مکتوبي که چندين نسل از کودکان و نوجوانان ما با آن بزرگ شدند، عمدتا شامل شخصيت‌هاي بسيار معمولي و ناتوان بوده است که ارزش «ستاره» بودن را نداشته‌اند؛ از کوکب خانم که اوج هنرش خانه‌داري و فراهم کردن ماست و نيمرو براي ميهمانان سرزده بود تا دختري به نام کبري که در يک روز باراني تصميم گرفت ديگر کتابش را گم نکند و البته هيچ نفهميديم سر قولش ماند يا نه. از پتروس که اسطوره وارداتي بود و انگشتش را در سوراخ سد فرو کرد تا آقاي هاشمي که چون نامه انتقالي به دستش رسيده بود، دست زن و بچه‌اش را گرفت و از شهري به شهر ديگر رفت، بي‌آنکه بدانيم اين مثلا چگونه کار شاقي بوده است! شايد وقتش رسيده باشد با کنار گذاشتن اين همه قديس ناتوان و عاري از اعجاز، داستان عليرضا بيرانوندها را در کتاب‌هاي درسي بچه‌هاي‌مان بگنجانيم و به آنها يادآوري کنيم در جهان خلقت «غيرممکن» معني ندارد. هزاران بيرانوند نشکفته که در شهرها و روستاهاي دور افتاده و محروم به دنيا آمده‌اند، بايد به اين الگوهاي ملموس و واقعي نگاه کنند و بفهمند که با عنصر اراده مي‌توان از همه محالات عبور کرد. 10 هزار بيت شعر حماسي در باب خواستن و توانستن هم شايد براي بچه‌ها به اثرگذاري مرور زندگي يکي مثل بيرانوند نباشد. بچه محصل‌هاي ما به الگوهاي مرئي و حقيقي نياز دارند تا بفهمند با استعداد، تمرين، تحصيل، هنر، نبوغ، کارآفريني يا امثال آن هر مرزي کمرنگ خواهد شد و سقف هر طبقه‌اي در هم خواهد شکست. بايد به آنها بفهمانيم راهي نيست بين سنگ پراندن در روستاهاي لرستان تا پرتاب‌هاي 75 متري روي چمن مخملين ابوظبي، از دويدن با کفش‌هاي پاره تا به چارميخ کشيدن رونالدو و از گمنامي و حسرت پشت يک نيمکت رنگ و رو رفته تا جايي که عشق و اميد يک ملت باشي و با افتخار از تو ياد کنند. چوپان دروغگو که هيچ‌کدام از ما را راستگو نکرد؛ حداقل حذفش کنيد و قصه بيرانوندها را بنويسيد، شايد ياد گرفتيم جغرافياي تلاش وسيع‌ترين بلاد دنياست.

ما را در کانال تلگرامي «کانال ورزش» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره