ايلنا/ مجيد جلالي در اواخر سال 97 با تغيير تيم و رفتن به نساجي مازندران براي ادامه کار مواجه شد و از سختيهاي سالي که گذشت صحبت ميکند.
اواخر سال 97 پايان راه مجيد جلالي و پيکان تهران پس از سه فصل همکاري بود. آقا معلم که 7 باخت پياپي داشت در نهايت با توافق دو طرفه از پيکان جدا شد و پس از چند روز به عنوان سرمربي جديد نساجي مازندران معرفي شد. در گفت و گوي عيدانه با مجيد جلالي همکلام شديم که از 12 ماهي که گذشت ميگويد:
* سال 97 چطور بود؟
مانند هميشه پرفراز و نشيب اما خوب و غيرخوب بود. نميگويم بد بود اما اين هم پستي بلنديهاي زندگي است که ميگذرد.
* با گراني و تورم چه کرديد؟
بايد ساخت ديگر چه کار ميشود کرد.
* اواخر سال مردم براي تامين اقلام خوراکي در صف ميايستادند،شاهد چنين صحنهاي بوديد؟
بله، زياد ديديم. ما در محل قديميمان که هستيم اينها را از نزديک ميبينيم که واقعا ناراحت کننده است.
* به اين فکر کرديد که شايد شما هم روزي براي تامين گوشت در صف بايستيد؟
والا به اين فکر نکردم اما اگر نياز باشد ميايستم. البته من کلا به خريد نميروم و خريدي که کنم شايد تنها اين باشد که صبحها نانوايي بروم.
* به نظر شما رسم و رسومات مانند گذشته پابرجاست؟
به هر حال ميهمانيهاي سواي در نظر گرفتن تجملات و اينها قطعا همانند گذشته خواهد بود. هويت اصلي عيد ديدني را حتما حفظ ميکنيم. قطعا تجملات براي کل نه تنها من بلکه براي کل اقوامم هم اينطور خواهد بود که مانند سال گذشته نيست. چون من فرزند اول خانواده هستم معمولا رفت و آمد داريم و بيشتر در اين جمعها هستيم.
* سال 97 از نظر فوتبالي براي شما به چه صورت بود؟
ميدانيد برايم يک مقدار ناراحت کننده بود چون من پيکان کاري که انجام ميدادم فکر ميکردم در مسيري هستيم که براي آينده کاري انجام ميدهم و وقتي که چند بازي نتيجه نگرفيتم برايم بسيار سخت بود با وجود اينکه به تيم خيلي اطمينان داشتم. به هر حال نشد و به همکاري پايان داديم اما به هر حال اين هم بخشي از فوتبال است و نميتوانيم گله مند باشيم.
* در حال حاضر نساجي طرفداران پرشوري دارد اما از نظر مالي مشکلات بسياري دارد.
متاسفانه خيلي شرايط سخت است عليرغم اينکه هواداران ما استثنايي هستند. شايد واژه هوادار نتواند خوبي اينها را برساند. آنان عاشقان نساجي هستند و رفتار و عمل آنها اين شکلي است.
* قبول داريد در پيکان بيشتر بازيکناني که تربيت کرده بوديد جدا شدند و مجددا به خريد بازيکن يا پرورش بازيکن ديگر روي آورديد؟
اين روندي است که از زمان آغاز سرمربيگري داشتهام. از زماني که در تيم وحدت بودم هم اين شکلي بود. هرسال چندين بازيکن از پيش من ميرفتند و در اين زمين خاکيها به دنبال بازيکن ميرفتيم که دوباره بازيکن پيدا کنيم. اين اتفاقي است که در گذشته به آن خو گرفتم و ميتوانم بگويم که اين برايم لذتبخش است. زماني که رو به روي من ميايستند از پيشرفت و موفقيت آنها خوشحال ميشوم.
* از کدام اتفاق بيشتر در فوتبال ناراحت شدهايد؟
بسيار اتفاق افتاده که در فوتبال دل شکسته شدهام. به اين فکر نکردم که فوتبال را رها کنم. فوتبال براي ما بيشتر از يک ورزش است. فوتبال براي ما مانند يک عشق است. من از 4-5 سالگي با فوتبال بودم و هيچ وقت اين را تصور نميکنم که از فوتبال دور باشم. احساسم اين است که به فوتبال مديون هستم و خيلي به من کمک کرد. براي ما مزيتهاي زيادي داشته و به همين خاطر ميگويم که مديون آن هستم.
* پيشنهادي داشتيد که فيلم يا کتاب زندگيتان ساخته شود؟
بله، اتفاقا يکي از دوستان پيشنهاد کرده ان شاء الله که مقدماتش فراهم شود. حتما کتاب خواهدشد چراکه يکي از دوستان اين کار را شروع کرده و البته به اسم آن هنوز فکر نکردهايم.
* در مدت زماني که سرمربي بودهايد اين اتفاق افتاده که بازيکني از شما درخواست پول داشته باشد؟
بله بسيار زياد اتفاق افتاده؛ البته الان که نه. در تيمهاي قبلي که داشتيم اينطور بود که بازيکنان مشکل داشتند و ما سعي داشتيم که در کنار آنها باشيم.
* براي خود شما هم چنين اتفاقي افتاده که پول نداشته باشيد يا کيف پول را فراموش کنيد؟
بله يک موقعهايي که لباسم را عوض ميکنم يادم ميرود که کيف پول را تعويض کنم. بله،پيش آمده حتي يک بار يادم است پمپ بنزين رفته بودم بنزين زدم و متوجه شدم که کيف پول همراهم نيست. به مسئول پمب شرايط را گفتم.
* معروف بودن سخت نيست؟
نه خيلي هم خوب است(باخنده.) اينکه بخواهند با شمال سلفي بگيرند يا سوال بپرسند جزو سختي نيست شما وقتي محبتهاي مردم ميبينيد لذتبخش است. من به اينهاي سختي نميگويم.
* هيچ زمان در استقلال و پرسپوليس نبوديد.
نه، شايد هم اين شانس من بود. اصلا خوشحالم از اين اتفاق چون هر چيزي که شدم به خاطر تلاشهاي خودم بوده و هيچ زمان رانت رنگي را نداشتم. دوست داشتم و خيلي زمينههاي همکاري پيش آمده. دوبار استقلال به دنبال من بود و يکي دوباره هم پرسپوليس پيشنهاد همکاري داشته اما نشد. يک وهله خيلي به پرسپوليس نزديک بود اما نميدانم به چه دليلي طي يک شب تا صبح همه چيز عوض شد.
* شما هيچ زمان با بازيکنان بزرگ کار نکرديد.
تا آنجايي که در يادم بوده در اين سالهايي که کار کردم. هر بازيکن بزرگي که بوده پيش من همکاري کرده. علي دايي در صباي باتري، در پاس کلي بازيکن بزرگ حضور داشت؛ کريم باقري و مهدوي کيا پيش من بودند و همکاري با آنها خيلي خوب بود. هر بازيکني که از تيمي جدا ميشود ميتواند دلايل مختلفي داشته باشد و بسته به اين نيست که تنها با سرمربي مشکل داشته باشد. مثلا رحمان احمدي که از پيکان رفت با من مشورت کرد و اين نظر او بود که جدا شود. من هميشه قبل از شروع فصل به بازيکنانم ميگويم که روي آنها حساب ميکنم. ماندن يا رفتن را به عهده خودشان ميگذارم.
آرزوي شما براي سال 98؟
براي همه آرزوي سلامتي و خشوبختي دارم و ان شاء الله که وضعيت زندگيشان خوب باشد. آرزوي صلح و آرامش دارم براي همه مردم ايران و اميدوارم که هيچ مردي پيش خانواده خودش شرمنده نباشد.
بازار