ايسنا/ برانکو پيش از بسياري از مسابقات مهم تيمش در اين چند سال، از يک جمله زيبا استفاده کرده است: «از بازيکنانم ميخواهم با قلب گرم و مغز سرد به زمين بروند.» اين تعبير شايد به تمام معنا در مورد احوال روزمره خود پرفسور صدق کند.
روزنامه همشهري نوشت: «بعد از مسجل شدن سومين قهرماني پياپي پرسپوليس در ليگ برتر، شايد دهها بار از برانکو سوال شد آيا براي فصل بعد در اين تيم باقي ميماند يا نه. برانکو اما با وجود اين که يک سال ديگر با سرخپوشان قرارداد دارد، از ارائه پاسخ قطعي به اين سوال پرهيز کرد و حداقل تا شب بازي حذفي با سپاهان جواب اصحاب رسانه را نداد. او فقط ميگفت: «هر چيزي ممکن است. شايد بمانم، شايد هم بروم.» خيليها اين پاسخ دوپهلو را حمل بر جدايي قريبالوقوع برانکو از پرسپوليس کردند اما به نظر ميرسد واقعيت چيز ديگري بوده است. در مجموع برانکو در مصاحبه کردن تکنيکهايي دارد که اين هم يکي از آنهاست. او هيچوقت بهطور قطعي در مورد اتفاقاتي که در آينده ممکن است رخ بدهد اظهار نظر نميکند.
فردا را هيچکس نديده
تز کلي برانکو اين است که در فرداي فوتبال، هر اتفاقي ممکن است رخ بدهد. در ذهنتان جستوجو کنيد و ببينيد چه زماني برانکو بهطور قطعي در مورد رخ دادن يا ندادن يک اتفاق در آينده اظهار نظر کرده است. همه ايران ميدانند که اختلاف او و رامين رضائيان چقدر جدي است اما همين چند روز پيش وقتي از احتمال بازگشت رامين به پرسپوليس سوال شد، برانکو گفت: «چرا که نه؟ ممکن است. بستگي به نياز باشگاه دارد.» حتي سابقه داشته که او در واکنش به سؤالي راجع به حضورش روي نيمکت استقلال گفته باشد: «نميدانم، فردا را کسي نديده.» در مورد جذب يا جدايي هر بازيکني هم که از برانکو سوال کنيد، جوابي مشابه همين را خواهيد شنيد. بنابراين خيلي بهندرت پيش ميآيد که مربي کروات گوشه رينگ گير کند. درست در نقطه مقابل اما، ما مثلاً مربي ايراني داشتهايم که گفته: «کشاورزي ميکنم ولي به استقلال برنميگردم.» سال بعدش اما سر از استقلال درآورده است!
پول چيز خوبي است
در مصاحبههاي برانکو همچنين نشاني از احساساتگرايي غلوآميز شرقي وجود ندارد. رگههايي ديگري از استيلاي منطق بر ادبيات او در اين بخش قابل مشاهده است. مثلاً مربي کروات زماني فرشاد احمدزاده، صادق محرمي و وحيد اميري را از دست داد که بهدليل محروميت حتي قادر به جذب بازيکن جايگزين هم نبود. با وجود اين، او هرگز از جدايي اين نفرات ابراز دلخوري نکرد. عجب اين که برانکو اخيراً با حرارتي خاص از کارنامه نهچندان خوب صادق محرمي در دينامو زاگرب تمجيد کرده است. بهطور مکرر از برانکو شنيده شده که گفته: «آنها پيشنهادهاي خوب مالي داشتند و بايد ميرفتند. فوتباليستها از همين طريق هزينههاي زندگي خود و خانوادهشان را تأمين ميکنند و از طرفي عمر بازي کردن آنها هم کوتاه است.» برانکو امسال هم با همين فلسفه به باشگاه اختيار داده رضايتنامه بازيکنان مايل به جدايي را صادر کند. در دايره واژگان مربي کروات، خبري از عشق به هوادار و تعابير معادل آن نيست. برانکو هميشه هر دو پايش را روي زمين نگهميدارد.
جمله معروف
برانکو پيش از بسياري از مسابقات مهم تيمش در اين چند سال، از يک جمله زيبا استفاده کرده است: «از بازيکنانم ميخواهم با قلب گرم و مغز سرد به زمين بروند.» اين تعبير شايد به تمام معنا در مورد احوال روزمره خود پرفسور صدق کند. او اگر چه يک صورت يخي دارد و ابتلاء به عقلانيت محض در تمام جملاتش موج ميزند اما درون قلبش خالي از احساسات نيست. برانکو هواداران پرسپوليس را دوست دارد که ۱۱ ماه پول نگرفتن را تحمل ميکند و حتي مقابل يک سال محروميت از يارگيري هم به سيم آخر نميزند. هنوز هم ميشود هيجان را در چشم او ديد، وقتي در مورد دوست و استادش ميروسلاو بلاژويچ حرف ميزند يا خاطرات دوران حضورش روي نيمکت تيم ملي را به ياد ميآورد.»
بازار