خبرآنلاين/ انتقال رضا شکاري به باشگاه تراکتورسازي تبريز باعث شد که خيليها اسم اتفاقي که براي او، پرسپوليس و تراکتور رخ داد را "هايجک" بگذارند. پديدهاي مرسوم در فوتبال دنيا که به تازگي پايش به فوتبال ايران هم باز شده است.
چند روز پيش وقتي خبر مربوط به رفتن آياندا پاتوسي يکبار ديگر رسانههاي داخلي و البته اماراتي را پر کرد، خيليها از اين گفتند که وينفرد شفر سرمربي سابق پاتوسي در استقلال، اصليترين دليل براي حضور هافبک آفريقايي در بنياس خواهد بود. هافبکي که طبق گفته مسئولان باشگاه استقلال هنوز با اين تيم قرارداد دارد و علي خطير، معاون ورزشي باشگاه هم براي مذاکره با او راهي امارات شده بود. حضور شفر در بنياس اما به نظر دليل محکمي بوده تا هافبک سابق استقلال از اين تيم رفتني شود. بعد از انتشار اين خبر، يک کلمه در ادبيات روزانه ورزشيهاي ايران رواج بيشتري پيدا کرد. کلمهاي که بعد از امضاي قرارداد رضا شکاري با تراکتور به جاي پرسپوليس هم زياد شنيده ميشد.
"هايجک - Hijack" يا به نوعي همان روي هوا زدن اتفاقي است که هميشه در فوتبال دنيا وجود داشته و به تازگي پاي اين پديده عجيب و غريب به فوتبال ايران هم باز شده. شايد خيليها با وجود اينکه از مذاکره رضا شکاري با پرسپوليس و در نهايت امضاي قراردادش با تراکتور اطلاع دارند، باز هم ندانند اتفاقي که براي شکاري، پرسپوليس و تراکتور رخ داد، يک نوع هايجک بود. هايجک در معناي ساده کلمه يعني باشگاهي مثل پرسپوليس براي امضاي قرارداد با شکاري به قدمهاي آخر رسيده بود اما حواشي ايجاد شده مربوط به قرارداد بازيکن با ذوبآهن باعث شد تراکتوريها از مردد بودن مسئولان پرسپوليس استفاده کنند و يکي از بمبهاي نقلوانتقالاتي را روي هوا بزنند. شبيه اتفاقي که ممکن است براي پاتوسي و بنياس هم رخ دهد.
از اين دست هايجک ها در تاريخ فوتبال کم نداشتيم. ستارههاي بزرگ دنياي فوتبال هم بودند که حتي در مطرحترين ليگهاي اروپايي بازي ميکردند و انتقالشان از باشگاه A به باشگاه B با هايجک همراه شده. از همين مالکوم، ستاره فرانسوي باشگاه بارسلونا که فصل گذشته حتي براي امضاي قرارداد با تيم آسرم ايتاليا وارد فرودگاه شهر رم هم شد اما در نهايت بارساييها او را هايجک کردند. البته که هنوز از اين بازيکن بهرهبرداري لازم نشده و مالکوم يکي از خريدهاي نه چندان خوب چند سال اخير بارسا لقب گرفته. جالب اينجاست که چنين اتفاقي حتي براي رونالدينيو، فوقستاره فوتبال دنيا هم رخ داده. رونالدينيو يکي از بهترينهاي جامجهاني 2002 بود و در نهايت با برزيل به قهرماني رقابتها رسيد. بعد از درخشش او در جامجهاني، مسئولان باشگاه منچستريونايتد براي پر کردن جاي ديويد بکامي که به رئالمادريد فروخته بودند، دنبال جانشين بودند. رونالدينيو اما در حالي که خيلي به يونايتد نزديک بود به يکباره راهي بارسلونا شد. مدتي بعد اما فاش شد که رابطه صميمي ساندرو راسل، يکي از مديران باشگاه بارسا و رونالدينيو باعث شده بود که شاعر فوتبال زندگي و حضور در بارسلون را به منچستر ترجيح دهد.
آرين روبن هلندي هم که همين چند روز پيش از دنياي فوتبال خداحافظي کرد يکي ديگر از نمونههاي اين پديده عجيب و غريب است. روبن سال 2004 بعد از درخششهاي خيلي زياد در باشگاه آيندهوون مورد توجه باشگاه منچستريونايتد قرار گرفت. منچستريها چيزي نزديک به 7 ميليون يورو در آن مقطع از زمان به روبن پيشنهاد دادند اما فقط چند روز گذشت که رومان آبراموويچ، مالک باشگاه چلسي با پيشنهادي 18 ميليون يورويي روي دست مسئولان يونايتد بلند شد و روبن را روي هوا زد و با او قرارداد امضا کرد.
هايجک شدن در دنياي فوتبال معمولا چيزي شبيه همين نمونههايي است که تا اينجاي گزارش مرور کرديم. يعني يک باشگاه نسبت به باشگاه اول که براي جذب بازيکني اقدام کرده، پيشنهاد بيشتري در نظر ميگيرد و از اين طريق سعي ميکند بازيکن موردعلاقه را براي خودش کند. اين اتفاقي بوده که براي ستارههاي بزرگتر ديگري هم رخ داده. از آلفردو دياستفانو که به جاي بارسلونا راهي رئالمادريد شد تا روي کين که در سال 1993 منچستريونايتد برايش انتخاب بهتري نسبت به بلکبرن بود. در فوتبال ايران اما بيشتر اينطور مشاهده شده که خيلي از بازيکنان خودشان ترجيح دادند هايجک شوند. درست است که جذب شکاري توسط تراکتور و يا شايعه رفتن پاتوسي به بنياس تازهترين نمونههاي هايجک در فوتبال ايران هستند اما در تاريخ نقلوانتقالات فوتبال ما، در روزهايي که کسي خيلي خبري از هايجک نداشت، ستارههاي زيادي بودند که يک شبه به خاطر علاقه، منافع و يا حتي اختلافات قيد حضور در باشگاهي که ابتدا با آنها به توافق رسيده بود را زدند و راهي باشگاه ديگري شدند.
بازار