بانک ورزش/ شکست برابر بحرين، اتفاقي نبود که کسي منتظرش باشد. اين باخت ناگهاني، حالا شرايط ايران در گروهش را دشوار کرده و حتي ممکن است کابوس 16سال پيش را دوباره زنده کند؛ زماني که ما با برانکو در همين مرحله پيشمقدماتي جامجهاني به اردن باختيم و صعودمان به 2 بازي نفسگير در خاک امان و دوحه کشيده شد. الان هم گروهمان با حضور عراق و بحرين پيچيده است و اين باخت بدموقع ميتواند برايمان گران تمام شود. ديگر پيامد شکست منامه اما متوجه شخص مارک ويلموتس است؛ کسي که حالا بعد از موج اوليه تأييد و تحسينها، با روي ديگر سکه هم آشنا ميشود.
با همه عبوب و آلامي که داشت، شکست سهشنبهشب فرصت بهتري به مارک ويلموتس ميدهد تا با واقعيتهاي اجتماعي کشور ميزبانش آشنا شود. او حالا بهتر از هر زمان ديگري خواهد فهميد که بخشي از ايرانيان تا چه اندازه به افراط و تفريط اعتياد دارند. واقعيت آن است که نه پيروزيهاي پرگل تيم او برابر کامبوج يا حتي سوريه در بازي دوستانه سزاوار آن همه تعريف و تمجيد بود و نه اين شماتتهاي بيرحمانه فعلي بعد از باخت به بحرين حق اوست. ديروز برخي رسانهها با استفاده از تحليلهاي جامع و بلند بالا نتيجه گرفته بودند: «ويلموتس براي ما کيروش نميشود» که اين جمعبندي بعد از فقط 5بازي، بهمعناي واقعي کلمه حيرتانگيز است.
در حقيقت اگرچه ما مديران عربستاني را بهخاطر اخراج برانکو بعد از فقط 5بازي رسمي به سخره ميگيريم، اما خيليهايمان يک «شيخ منصور بن مشعل» درون داريم که آماده است ظرف کوتاهترين زمان ممکن، احکام قطعي و سنگين صادر کند. حالا بايد حضور ويلموتس در ايران واقعي را به او خوشآمد گفت؛ جايي که در آن با يک موفقيت تبديل به قهرمان ميشوي و فقط با يک ناکامي، تو را عنصري بيمصرف و زايد به شمار ميآورند؛ روزي که ميبري، مهربان و انعطافپذير لقبت ميدهند و روزي که ميبازي، سازشکار و منفعل بهحساب ميآيي. بله؛ اينجا ايران ماست!
بازار