خبرآنلاين/ سهراب مرادي تمريناتش را آغاز کرده است و دارد خودش رابراي المپيک آماده ميکند.
گلايه،گلايه است و وقتي ورزشکاري لب به انتقاد باز مي کند بدون شک کارد به استخوانش رسيده که مجبور به انتقاد از مسئولان ورزش شهرش مي شود.اگر نه وقتي همه چيز عادي باشد و شرايط فراهم،چه کسي در اين دوره و زمانه حس و حال سرشاخ شدن با حاشيه ها را دارد و بدون جهت از رفتار مديران در ورزش انتقاد مي کند؟اين روزها به هر ورزشکاري از استان اصفهان که زنگ مي زني گله دارد.گله از مدير کل ورزش استان.گله از همه کساني که نقشي در ورزش استان دارند و گله از همه کساني که کارشان فقط اين است:«عکس گرفتن به وقت موفقيت ورزشکاران،دادن وعده هاي پوشالي و سپس غيب شدن تا رويدادي ديگر.»چند روز پيش بود که با سهراب مرادي گپ مي زديم.بحث اصلا ارتباطي به مسائل ورزش نداشت تا اينکه اين سوال را از او هم پرسيديم که مي گويند اوضاع ورزش اصفهان چندان خوب نيست و خيلي از ورزشکاران گلايه دارند.بيان اين سوال کافي بود تا قهرمان المپيک که حالا دارد خودش را براي طلاي ديگري آماده مي کند زخم هاي کهنه اش باز شود.مرادي بدون تعارف حرف هايش را مي زند و مي گويد:«همين اول هم بگويم اگر حرفي مي زنم به خاطر خودم نيست.خيلي از ورزشکاران روي سهراب مرادي حساب ويژه اي باز مي کنند.آنها افتخار داده اند که من الگوي شان باشم.خب سوال من اينجاست وقتي اين جوان ها به من که قهرمان المپيک هستم نگاه مي کنند با خودشان چه فکري مي کنند؟نمي گويند اين که قهرمان المپيک است وضعاش به اين صورت است و هيچ مسئولي حواسش به او نيست؟نمي گويند اگر قرار است آخر و عاقبت ما هم بشود مثل يک قهرمان المپيک پس بي خيال ورزش؟»
او حرف هايش را خطاب به مدير کل ورزش استان اصفهان مي زند و ادامه مي دهد:«آقاي مدير کل اصلا حواس شان به ورزش اصفهان نيست.ايشان اصلا با جامعه ورزش آشناييت ندارند.احساس مي کنم شرايط يک جورهايي انحصاري شده است.خاطرم هست که يک روز پيش استاندار بوديم که آقاي مدير کل داشتند از هزينه هايي که براي المپيکي شدن و براي قهرمان شدن ورزشکاران کرده بودند حرف مي زدند.صادقانه بگويم که خنده ام گرفت.تعجب من از اين است که آقاي استاندار چرا اين حرف ها را شنيدند و حرفي نزدند؟اين اتفاق دو حالت دارد.يا براي مسئولان استان اصفهان اين چيزها مهم نيست يا اينکه نمي خواهند که مهم باشد.»
در ورزش ايران بارها و بارها اين اتفاق افتاده است که مسئولان وعده هايي که داده اند را فراموش کرده اند.نمونه اش همان خانه اي که به سهراب مرادي وعده داده بودند اما از آن خانه فقط کليدش به قهرمان المپيک رسيد!چرا که نه خبر از خانه اي بود و نه پاداشي.مسئولان وقت عکس هاي يادگاري شان را که با سهراب گرفتند همه چيز را فراموش کردند.اما آيا مسئولان ورزش حواس شان به اين هست که با دادن اين وعده وعيدها خيلي از ورزشکاران خراب مي شوند.خيلي از آنها در روحيه شان تاثير مي گذارد و خيلي از آنها ممکن است ديگر حتي ورزش نکنند؟مرادي در ادامه حرف هايش مي گويد:«من خجالت مي کشم يک سري چيزها را بيان کنم.در جايي که من هستم حتي يک سالن درست و حسابي براي تمرين کردن نداريم.روزي آمدند يک کلنگي زدند و رفتند.رفتند که رفتند.تا امروز خبري نيست.حتي کلنگ را هم با خودشان بردند!جايي که من و بقيه استعدادها با صفحه هاي شکسته و خراب تمرين مي کنيم را ببينيد باور نمي کنيد.خب قرار است از دل اين وزنه برداران کدام قهرمان المپيک بيرون بيايد؟ورزش اصفهان اصلا صاحب دارد؟چرا نمي توانند يک خانه وزنه برداري بسازند؟آقاي مدير کل.شنيده ام شما گفته ايد که برنامه داريد.مي شود اين برنامه را به ما نشان بدهيد؟اصلا مي دانيد سالني که قهرمان المپيک تان در آن ورزش مي کند کجاست؟چه شکلي است؟امکانات دارد يا ندارد؟چرا پنهان شده ايد و فقط با رسانه هايي که خودتان دوست داريد حرف مي زنيد؟همان رسانه هايي که حرف هاي خوب شما را منتقل مي کنند و کاري به حاشيه ها ندارند.شما پشتوانه کدام جوان از اين استان هستيد؟مي شود اين ها را براي ما بگوييد؟»
مرادي با اشاره به اينکه کمتر از هفت ماه ديگر المپيک است حرف هايش را اين طور ادامه داد:«قهرمان هاي استان هر زمان که مدال مي گيرند سر و کله دوستان پيدا مي شود. يک سوال مي پرسم.شما مي دانيد الان وضعيت سهراب مرادي چطور است؟سوال دوم من اين است که بودجه ورزش اصفهان کجا خرج مي شود؟چرا ما چيزي نمي بينيم؟خدا را شاهد مي گيرم که ورزشکاران زيادي از اصفهان کوچ کرده اند.من خيلي وقت بود که حرفي نمي زدم اما به خاطر ورزشکاران شهرم و به خاطر همه کساني که دارد در حق شان ظلم مي شود بايد حرف بزنم.آقاي استاندار خودتان به اين مسئله ورود کنيد.من،سهراب مرادي پرچم ايران را در آمريکا بالا بردم.قطعا ساير ورزشکاران رشته هاهي ديگر هم اين کار را مي کنند،آيا کار کا ارزش دارد يا ندارد؟اگر ارزش ندارد که هيچ،اگر ارزش دارد پس چرا براي قهرمان هاي تان فقط يک بنر در استان مي زنيد؟يک بنر؟!حواستان هست چه کار داريد مي کنيد؟همه ورزشکاران دارند از استان فرار مي کنند.من خبرنگاران را دعوت مي کنم بيايند جايي که تمرين مي کنم را ببينند.اگر زار نزدند هر کاري خواستند انجام مي دهم.»
سهراب مرادي بدون شک يکي از اميدهاي ايران براي کسب مدال طلا در المپيک خواهد بود.او پس از عمل جراحي که انجام داد اين روزها و بدون حاشيه دارد تمرينات خودش را انجام مي دهد تا با شرکت در مسابقات پيش رو بتواند امتيازهاي لازم براي حضور در توکيو را کسب کند.اما يک سري نامهرباني ها وجود دارد که بايد گفت روح هر آدمي را سرد مي کند.مرادي مي گويد:«من بروم باز مدال بگيرم و دوستان بيايند پز آن را بدهند.اگر من دغدغه اي دارم براي آينده است.براي جواناني که در سال هاي آينده مي توانند چهره هاي پر افتخار ورزش ما شوند.چه کسي مي گويد اصفهان هيچ استعدادي ندارد.چند تا استعداد مي خواهيد من به شما نشان بدهم که مورد بي توجهي قرار گرفته اند؟من ورزشکار استان اصفهان هستم اما راه اداره کل را بلد نيستم!چون اصلا از من نخواسته اند که به آنجا بروم.هيچ وقت هم مسيرم به آنجا نيفتاده! من مملکتم را دوست دارم،استان و شهرم را دوست دارم اما دلم مي سوزد.دلم براي نسلي که بعد از من قرار است بيايد مي سوزد.آقاي استاندار يا هر کسي که مي تواند،کمک کند.اين مملکت استعدادهاي زيادي دارد که در حال نابود شدن هستند.»
بازار