ورزش 3/ پخش مستند جديد شبکه سيانان درباره زندگي لنس آرمسترانگ اسطوره جنجالي دوچرخهسواري در اين کشور با واکنشهاي بسياري همراه بوده است.
بعد از پخش مستندي درباره زندگي لنس آرمسترانگ اسطوره آمريکايي دنياي دوچرخهسواري از شبکه سيانان، صحبتها و حرکات او در اين فيلم مستند واکنشهاي زيادي به دنبال داشته تا بار ديگر نشان دهد آرمسترانگ علاقه زيادي به جنجالآفريني دارد.
رسانههاي آمريکايي بعد از پخش اين مستند نسبت به نحوه صحبت کردن و حرکات دست آرمسترانگ اعتراض داشتند و مدعي بودد او تنها در 2.5 دقيقه اول صحبتهايش 13 بار از کلمات نامناسب استفاده کرده، دو بار فحاشي کرده و چهار بار هم از حرکات دستي استفاده کرده که مناسب نبوده.
فارغ از شکل و صورت اين مستند، محتواي آن هم جنجالي و بحثبرانگيز بوده. در ادامه به سرفصل مهمترين اظهارات جنجالي آرمسترانگ در اين مستند تلويزيوني اشاره ميکنيم:
جعل سند در نوجواني
آرمسترانگ در اين مستند اعتراف ميکند که در زمان نوجواني براي اينکه حداقل سن قانوني براي شرکت در رقابتهاي سهگانه را دور بزند، دست به جعل سند زده و گواهي تولد خود را دستکاري کرده تا سنش بيشتر نشان داده شود.
آرمسترانگ در اين مستند به صراحت ميگويد:" من گواهي تولدم را جعل کردم، توانستم به صورت غيرقانوني در رقابتها شرکت کنم و همه را شکست بدهم".
ده هزار دروغ
آرمسترانگ در اين برنامه مدعي است در زندگي حرفهايش 10هزار دروغ گفته. ولي اين صحبتهاي آرمسترانگ نه از سر پشيماني بلکه با رضايت ابراز ميشود. آرمسترانگ ميگويد اين بهترين راه و روش براي حراست از امپراتورياش بوده و به همين خاطر بوده که او ماجراي دوپينگش را مخفي کرده بوده.
آرمسترانگ ميگويد:" کسي که دوپينگ ميکند صادق نيست. امکان ندارد. تنها راهي که ممکن است کسي دوپينگ کند و صادق بماند اين است که هيچوقت کسي از او در اين باره چيزي نپرسد. که البته در عالم واقع ممکن نيست. به محض اينکه کسي چيزي بپرسد، بدون شک دروغ خواهيد گفت. ممکن است از کسي فقط يک بار بپرسند و او يک بار دروغ بگويد. يا کسي مثل من 10هزار بار دروغ ميگويد چون 10 هزار بار از او ميپرسند".
کينههاي به دل مانده
آرمسترانگ در اين مصاحبه از کينههاي خود هم صحبت ميکند. کينههايي که هنوز به دل مانده است. به خصوص عليه همتيمي سابق و دشمن بزرگ فعلياش، فلويد لنديس.
آرمسترانگ در اين مستند ميگويد:" ميتوانست بدتر هم باشد. ممکن بود من فلويد لنديس باشم و هر روز صبح که بيدار ميشوم ببينم يک آشغال .... هستم".
بازار