گزارش مفصلی درباره امیر قلعهنویی

شرق/ بخش ورزشي روزنامه شرق در يک گزارش مفصل، حال و روز گذشته و حال اميرقلعه نويي را توصيف کرده است.
در گزارش صفحه ورزش اين روزنامه آمده است:« امير قلعهنويي سرمربي اين روزهاي سپاهان شرايط چندان خوبي را سپري نميکند. او که اميد زيادي داشت در اين فصل به همراه اين باشگاه اصفهاني به ناکامياش در رسيدن به قهرماني در ليگ برتر پايان دهد، رفتهرفته از هدفش دور شد و حالا به نظر ميرسد بيش از آنکه دغدغه قهرماني با اين تيم زردپوش را داشته باشد، بايد به فکر قطعيکردن سهميه مستقيم خود براي ليگ قهرمانان آسيا در فصل آينده باشد (البته هنوز روي کاغذ قلعهنويي و تيمش شانس قهرماني در ليگ را هم دارند). قلعهنويي اين روزها علاوه بر اختلاف 14 امتيازي که با صدر جدول پيدا کرده، مجبور است شايعات زيادي را هم تحمل کند: باشگاه سپاهان هنوز قرارداد او را تمديد نکرده و حالا از گوشهوکنار خبر ميرسد که اين باشگاه اصفهاني به فکر قطع همکاري با قلعهنويي است. اگر اين شايعه به واقعيت تبديل شود، بايد امير را از فصل آينده در رأس تيمي ديگر ديد؛ اتفاقي که سالهاي گذشته بارها رخ داد و هيچگاه او بدون تيم نمانده است.
اميرخان و ژنرال
قلعهنويي بر فوتبال ايران تأثير زيادي دارد؛ او نهتنها بهعنوان بازيکن توانسته افتخاراتي در اين فوتبال براي خودش دستوپا کند؛ بلکه در عرصه مربيگري هم درخشش زيادي داشته و توانسته است حتي روي نيمکت تيم ملي ايران هم بنشيند؛ اگرچه آن سرمربيگري ملي برايش توأم با رخدادهاي تلخ و شيرين شد؛ ولي طبق آمار او يکي از معدود مربيان ملي است که هرگز در بازيهاي رسمي شکست نخورده است. قلعهنويي البته برکنارياش از تيم ملي را هم تقصير عادل فردوسيپور و برنامه 90 ميداند و هنوز از آن برنامه که بعد از جام ملتهاي آسيا در سال 2007 برگزار شد؛ بهعنوان يک دادگاه نام ميبرد. باوجوداين شايد داستان «ژنرال» يا «خان»شدن امير قلعهنويي در فوتبال بيشتر ماحصل موفقيتهايش در عرصه باشگاهي بهعنوان سرمربي باشد. او همين حالا با کسب پنج عنوان قهرماني در ليگ برتر (سه قهرماني با استقلال و دو قهرماني با سپاهان) پرافتخارترين سرمربي تاريخ اين ليگ محسوب ميشود. اگر قرار باشد دو، سه قهرمانياي را که در جام حذفي هم به دست آورده، به آنها اضافه شود، او در کنار علي پروين يکي از دو مربي برتر تاريخ ليگ ايران هم محسوب ميشود. آن روزها که او به همراه تيمهايش عادت به بردن جام داشتند، عناوين مختلفي روي سکوها برايش ساخته ميشد که معروفترينشان ژنرال بود؛ ژنرالي که آنقدر موفقيت به دست آورد تا حالا طيف زيادي از استقلاليها هنوز هم با احترام از او ياد کنند و هر بار بخواهند اسمش را صدا بزنند، از «اميرخان» استفاده کنند.
حالا اما «اميرخان» استقلاليها هفت سالي ميشود در بردن جام ناکام است؛ او با وجود نزديکشدن چندباره به صدر جدول، در روزهاي پاياني از رسيدن به جام قهرماني باز ميماند تا عنوان «ژنرال بيستاره» برايش ساخته شود. قلعهنويي که اميد زيادي داشت در اين فصل نشان ديگري به افتخاراتش در حوزه فوتبال اضافه کند، دوباره اسير اتفاقات ريز و درشت شده است و به نظر ميرسد هنوز هم براي بالابردن جام قهرماني بايد انتظار بکشد؛ انتظاري که شايد برايش تلخ و شايد تا حدودي زجرآور هم باشد.
نگرش سياسي
روزنامه شرق درباره تمايلات سياسي امير قلعه نويي هم به نکاتي اشاره کرده است:« شايد در عرصه فوتبالي امير قلعهنويي از آرمانهايش فاصله گرفته باشد؛ ولي براي مردي که تلاش ميکند در رخدادهاي اجتماعي در کنار مردم قرار بگيرد، نگرشهاي سياسياش تغييرات بهظاهر اندکي داشته است؛ دستکم اندازه همان تغييراتي که اصلاحطلبان مجبور شدهاند براي پيشبرد اهدافشان چنين تغييراتي را بپذيرند. امير قلعهنويي در آن روزهايي که هنوز خيلي سياسي نشده بود و اختلافات اصولگرا و اصلاحطلب را چندان با جديت کنونياش پيگيري نميکرد، دو، سه بار با مرحوم آيتالله هاشمي رفسنجاني ديدار کرد. اگرچه خودش ميگويد ديدارش با آيتالله هاشمي رفسنجاني سياسي نبوده؛ ولي هرازگاهي که خاطرهاي از آن ديدارها ميگويد، نشان ميدهد محور صحبتهايش تا حدودي سياسي و اندکي هم اقتصادي بوده است:« يک بار، سالها پيش خدمت ايشان رسيديم و آن روز با دقت به حرفهايمان گوش دادند. شايد فيلمش هم باشد. آن روز يادم است که شرايط امروز ورزش و فوتبال را پيشبيني کرده بودم. دو بار ديگر هم ملاقات داشتيم. به نظر من ايشان يک سياستمدار بزرگ و يک انسان خوددار بود. خيلي مسائل را به خاطر منافع و مصلحت مملکت در دل خودش نگه داشت.» سپس قلعهنويي در جايي ديگر ميگويد که درباره نوسان ارز هم با هاشميرفسنجاني صحبت کرده است:« اين يک حقيقت است و ارز در زندگي آدمها تأثير ميگذارد. دنيا مثل يک دهکده جهاني است. من اين حرفها را به مرحوم هاشميرفسنجاني هم زدم. دنيا يک دهکده جهاني شده است و ما هم اگر در اين دهکده براساس منافع کشورمان عمل نکنيم، عقب خواهيم ماند. مملکتي که در هشت سال 800 هزار ميليارد درآمد داشته است، نبايد چنين وضعي داشته باشد.»
قلعهنويي در گفتوگو با «شرق» هم خاطره ديگري از ديدارش با آيتالله هاشمي تعريف ميکند و ميگويد: «چرا بايد در کشور ما هزينه سفر به کيش بيشتر از هزينه سفر به ترکيه باشد؟ کشور ما چهار فصل است، هوايمان طلاست، خاکمان طلاست؛ اما جوان ايراني نميتواند از آن بهره ببرد. من يک روز خدمت مرحوم آيتالله هاشمي بودم. به ايشان گفتم ما کشوري داريم که شما ميتوانيد يک روز ابتدا در کيش برويد شنا کنيد و بعد با يک پرواز خود را به تهران برسانيد و برويد اسکي. کدام کشور اين پتانسيل و جذابيت را دارد؟ اما جوانهاي ما نميتوانند از اين نعمتهاي خدادادي لذت ببرند. نتيجهاش هم همين شرايط کنوني ميشود. نتيجهاش فرار مغزها ميشود. ميآيند استعدادهاي ما را در همان کنکور سراسري شناسايي ميکنند و جذب کشورهاي ديگر ميشوند. اينها هم مشکلات بزرگ کشور است که بايد درباره آن صحبت شود.» گرايش سياسي امير قلعهنويي به سوي اصلاحطلبان رفتهرفته شکل گرفت و در يک دهه اخير به اوج خودش رسيد. اوج اين موضوع را ميتوان در حمايت امير قلعهنويي از حسن روحاني، ديد. قلعهنويي ارديبهشت 1396 در پستي احساسي حمايتش از حسن روحاني را اعلام کرد.
فعال اجتماعي
شايد حشرونشر با چهرههاي سياسي بود که کاراکتر امير قلعهنويي را از يک مربي ورزشي صرف به يک فعال اجتماعي هم تغيير داد. او الان چندين سال است که در کنفرانسهاي خبري بعد از بازيهايش به مرور اتفاقاتي که در جامعه مردم را آزار ميدهد، ميپردازد و بعضا انتقادهاي تندي هم ميکند. موضوعات زيادي بوده که قلعهنويي دربارهاش حرف زده است. او همين اواخر بود که جمله «نميگويم به خاطر حرفهايي که زدهام، من را به کجاها نبردهاند» را به زبان آورد. سوژههايي که قلعهنويي دربارهشان حرف زده، بسيار بوده است؛ ولي براي مرور تعدادي از آنها، حرفهايش با روزنامه «شرق» بهتر است دوباره مرور شود. او درباره ورود زنان به ورزشگاه ميگويد: «من چند سؤال دارم. چرا وقتي بحث انتخابات است، خانمها بايد پيشگام باشند؛ اما اينجا ما آنها را محروم ميکنيم. چرا زنان سوري بايد حق ورود به ورزشگاههاي ما را داشته باشند؛ اما زنان خودمان چنين اجازهاي نداشته باشند. در تاريخ کشورمان هميشه در برهههاي حساس مثل دفاع مقدس و جاهاي ديگري که نياز بوده، خانمها در صف اول بودند. در جامعه زنها خيلي جاها هزينه دادهاند و نبايد از اين حق محرومشان کرد. بايد فضايي ايجاد کرد که خانمها به ورزشگاه بيايند تا نيازي به گريم و اينجور مسائل نباشد. اين رفتار غلط است؛ بهويژه به دليل اتفاقاتي که در فضاي مجازي ميافتد، بازتابهاي منفي هم پيدا ميکند». قلعهنويي درباره رفتارهاي غلط فرهنگي هم اظهارنظري اينچنيني دارد: «ما در فضاي مجازي هم آسيبهاي زيادي داريم. يک مثال از خودم بزنم. من آمدم در صفحه اينستاگرامم سال نو ميلادي را به هموطنان مسيحي تبريک گفتم. نميدانيد چقدر به من توهين شد. چرا؟ نميدانم. اينجا هم جايي است که ما لذتبردن از آن را بلد نيستيم. ما بايد شأن و شخصيت همديگر را حفظ کنيم. من چندين سال است که اين حرفها را ميزنم. چرا الان بايد وضعيت اجتماعي و فرهنگي ما اين باشد؟ ريشه همه اين مشکلات، مسائل اقتصادي است. حضرت علي (ع) ميفرمايد «از دري که فقر وارد شود، از در ديگر دين و ايمان خارج ميشود». اين حرف من نيست؛ بلکه فرمايش معصوم است».
بخش عمده انتقادهاي اجتماعي قلعهنويي مربوط به وضعيت معيشت جوانان است. او ابايي از بازگوکردن برخي واقعيتها در جامعه ندارد. امير قلعهنويي دراينباره به «شرق» ميگويد: «جوان ما مشکلات زيادي دارد. آيندهاش مشخص نيست، دانشگاه رفته، سربازي رفته، بخش زيادي از عمرش گذشته و ميبيند که نه شغلي دارد، نه خانوادهاي و نه آيندهاي. چرا سن فحشا به ١٥ سال رسيده است؟ چرا سن اعتياد به ١٠ سال رسيده است؟ ريشهاش همين مشکلات اقتصادي است. مردم يکسري مطالبات بحق دارند که دولت بايد توجه کند. البته اميدوارم مشکلات اخير حل شود؛ اما سؤال من اين است که انرژي جوان ما بايد کجا تخليه شود؟ آيا آمديم اين انرژي را کنترل کنيم؟ خداوکيلي جوان ما جاي تفريح دارد؟ اينجا باز ريشه مشکلات از مسائل اقتصادي و نبود زمينههاي لازم است. الان تنها تفريح در کشور ما شده رستورانرفتن و شامخوردن. آيا اين هم شد تفريح؟»
نگاه و نگرش قلعهنويي به اتفاقات روز و شايد تغييراتي را که در حوزه سياسي برايش به وجود آمده، اين روزها ميشود در اينستاگرامش دنبال کرد؛ برخلاف رويهاي که بسياري از چهرههاي مطرح هنري و ورزشي پيش گرفتهاند، قلعهنويي از اينستاگرامش بيشتر براي بيان انتقادهاي سياسي و اجتماعي استفاده ميکند. موردي که البته ميتوان دقيقتر به تفکرات غيرفوتبالي او پي برد، بايد در ميان آدمهايي جست که قلعهنويي آنها را دنبال ميکند؛ در بين چهرههاي کمي که قلعهنويي اينستاگرام آنها را دنبال ميکند، چهرههايي مانند محمدجواد ظريف، سيدحسن خميني، همايون شجريان، نويد محمدزاده، پيمان معادي، جعفر پناهي، صادق زيباکلام، بهروز وثوقي و پرويز پرستويي ديده ميشوند.