ايسنا/ رئيس سابق فدراسيون‌هاي واليبال و کشتي با انتقاد از نحوه مديريت ورزش در ايران معتقد است که فدراسيون فوتبال را خيلي بزرگ کرده ايم.
 محمدرضا يزداني خرم، از مديران باسابقه ورزشي و رئيس سابق فدراسيون واليبال و کشتي با حضور در برنامه «دستخط» از شبکه سوم به گفت و گو پرداخت که در ادامه مي‌خوانيد:
*چه خبر؟ الان چه مي کنيد؟
الان مطالعه مي‌کنم، گروه هاي ورزشي مشورت مي دهيم، با کميته ملي المپيک خاطرات را جمع آوري مي‌کنند تا به صورت جزوه و کتاب و آرشيوي در آنجا باشد. خيلي اطلاعات مفيدي را مديران ما دارند که اگر مديران جديد استفاده کند، خيلي جلوتر مي‌افتند. به علاوه اينکه دانستن اين اطلاعات هم مفيد است.
*با آقاي صالحي اميري ارتباط داريد؟
بله، ايشان محبت کردند. در اين ۲۸ سالي که در کار اجرايي ورزش فعاليت دارم رئيس کميته المپيکي نديدم که اينقدر علاقه‌مند به کار خودش باشد.
*در جايي گفته بوديد به مديريت آقاي سلطاني‌فر اميدوار هستيد. چطور ارزيابي مي کنيد؟ يک سال ديگر بيشتر از مديريت ايشان نمانده است و عملکرد ايشان را در اين مدت چطور ديده ايد؟ تيم ورزشي دولت را چطور ارزيابي مي کنيد؟
من چند رئيس سازمان و وزير ديده ام که براي ورزش کار کرده اند، چون متاسفانه وقتي کابينه يک رئيس جمهور تکميل مي‌شود، يکي دو نفر اضافه مي آيد. اين دو نفري که اضافه مي آيد را معمولاً براي تربيت بدني تعارف مي‌کنند. در صورتي که ابتدا بايد تربيت بدني را انتخاب کنند، چون جاي مهمي است.
اقشار جوان جامعه ما، چه خانم و چه آقا، زير پوشش اين نهاد و وزارتخانه هستند. ورزش در دو يا سه دولت خيلي بد بوده؛‌ آقاي غفوري فرد وقتي تشريف آوردند حکومت ورزش دست بچه هاي آموزش و پرورش بود.از ايشان اين بود که بزرگاني که توانائي اداره هر فدراسيون را دارند، مي‌آوريم و مخارجش را هم خود آنها تامين کنند.
*يعني پول بياورند؟
بله و سازندگي داشته باشد. مسئله تدين و دينداري و آشتي با علما را در دستور کارش قرار داد. افرادي چون ما را دعوت کرد، چون من در دخانيات ورزش را در سراسر کشور گسترش داده بودم و ايشان شاهد بود. از من دعوت کرد و چند رشته را پيشنهاد دادند که آقاي متقي برنامه‌ريز آنها بود. من واليبال را انتخاب کردم و گفتند به کس ديگري قول داده ام و من گفتم، مبارکش باشد و رفتم.
بعد از دو ماه دعوت کرد و برنامه ريزي کرد و گفت بايد خرجش را خودتان تامين کنيد؛ من هم پذيرفتند. من آن زمان به آقاي رفيقدوست در بنياد گفتم و ايشان گفت دست شما به توپ خورده است؟ گفتم بله و گفتند برو قبول کن. گفتم اين طور نمي‌شود و اگر بروم بايد پشتيباني مالي شوم. ايشان هم آدم علاقه‌مندي است، گفت باشه.
دو اتاقي را که در استاديوم شيرودي به ما داده بودند، گرفتيم و ۳۰۰-۲۰۰ ميليون تومان آن زمان هزينه کرديم و خوابگاه، غذاخوري، مسجد و اتاق‌هاي مختلف اداري و ... را احداث کرديم. وقتي ژاپني ها آمدند، تعجب کردند. بعد از ايشان آقاي هاشمي طبا آمد که در سازندگي بسيار فعاليت کرد. استانداردهاي لازم را در تيم ها رعايت کردند.
بعد آقاي مهرعليزاده آمد و همان تزي را دنبال کرد و استاندار خراسان در ۳-۲ دوره بود و بسيار هم موفق بود. وقتي به تهران آمد، قرار بود وزير صنعت بشود، آقاي جهانگيري اين پست را گرفت. ايشان مجبور شد تربيت بدني را بگيرد، در صورتي که در اين زمينه کار نکرده بود. يک حُسن داشت که حرف گوش مي کرد. بعد از ايشان رها شد و هر کسي آمد آشناهاي خودش را مي آورد. تا الان اين وضعيت ادامه دارد.
آقاي سلطاني فر مدتي استاندار گيلان بود و ايشان علاقه براي توسعه داشت و نشد! الان اکثر مديرکل هاي تربيت بدني رئيس فدراسيون شده‌اند. آن تزي که آقاي غفوري فرد داشت تا سازمان را بزرگ کند برعکس شد. کساني هستند که مديرکل هستند و شايد در اداره کل خود خيلي موفق نبودند و الان رئيس فدراسيون شده اند.
*چقدر در اين وضع فعلي ورزش، شرايط اقتصادي کشور را موثر مي‌دانيد؟ چند درصد به مديريت برمي‌گردد؟
همه‌اش به مديريت برمي‌گردد. خدمت مقام معظم رهبري که بوديم آقاي هاشمي طبا درباره بودجه صحبت کردند که بودجه ما کم است و ايشان فرمودند بودجه مربوط به رئيس جمهور مي شود ولي به شما بگويم تعداد فدراسيون ها را افزايش ندهيد. مثلاً در انگلستان ۱۶-۱۵ فدراسيون دارند، ‌ما الان ۲۰ تا داريم! ما بايد کم کنيم و اين‌ها تبديل به انجمن شوند، ولي فدراسيون هاي موجود را تقويت کنيد که بودجه برسد، ولي متاسفانه رها شد و الان ۵۰ و خرده اي فدراسيون داريم! بودجه هم به اندازه اي که تعداد فدراسيون ها افزايش يافته، زياد نشده است.
*سه تا رشته اصلي يعني فوتبال، واليبال و کشتي هستند و طرفدار واليبال بعد از پيشرفت هايي که شاهد بوديم زياد شده، امروز وضع فوتبال ما از منظر شما چگونه است.
فدراسيون فوتبال را خيلي بزرگ کرديم در صورتي که نبايد اين ميزان بزرگ باشد. خود صداوسيما از جمله کساني است که آنقدر بها به فوتبال مي دهد به رشته هاي ديگر نمي دهد.
*قبول کنيد که مردم نسبت به فوتبال حس ديگري دارند.
بله؛ درست است. در دنيا يک رنکينگ داريم که تعريف رشته هاي ورزشي را کرده است. ژيمناستيک اول دنياست يعني بهترين رشته و موفق‌ترين و تاثيرگذارترين است و حتي مي توان گفت سازنده انسان است. بنابراين اين نشان مي دهد اگر مي خواهيم مثل دنيا حرکت کنيم بايد به ورزش پايه توجه کنيم. آن زمان که ما محصل بوديم تمام مدارس ژيمناستيک کار مي‌کردند.
من واليبال را از روس ها ياد گرفتم و از ۹۸/۱ يا ۷۸/۱ به پايين به هيچ وجه قبول نکردند، چون واليبال قد بلند مي خواهد. معدل قدي ما در ايران ۶۸/۱ بود و من به ۹۸/۱ رساندم؛ روس ها ۲/۲ هستند.
*مي خواندم سکه مي داديد هر کسي قد بلند پيدا کند.
بله. چون نداشتيم. تشويق کرديم قد بلندها به اين رشته بيايند. افرادي آمدند با قد ۱۵/۲ و ۱۶/۲ که کفش آنها را در ايران نداشتيم. يکي براي تبريز بود و براي او بايد کفش سفارش مي داديم.
اصل کار علمي کردن ورزش، يعني بدنسازي، استعداديابي و تغذيه است. وقتي آقاي صابرپور و بچه هاي واليبال جمع شدند، هدف را بيان کرديم و کار را شروع کرديم، ديديم کساني را انتخاب کرده‌ايم که قد بلندي دارند، اما خنگ هستند و وقتي مي خواهد يک سوم بزند به تخته بسکتبال مي‌زنند. آقاي صابرپور گفت يک آيتم ديگري به اين گزينش اضافه کنيم که ضريب هوشي بود.
با روس ها صحبت کرديم که در هر روز چند جلسه تمرين مي کنيد؟ گفتند دو جلسه تمرين مي کنيم. به مربيان وقتي گفتيم دو جلسه بايد تمرين کنيد قدري ناراحت شدند که بدن بچه ها نمي‌کشد. دفعه بعد که با روس ها جلسه گذاشتيم گفتند ما سه جلسه کرده‌ايم. من هم به اينها گفتم بايد سه جلسه تمرين کنيد. قبول نکردند و گفتم بايد بشود.
تغذيه و بدنسازي درجه يک بود. همه امکانات درجه يک بود و بايد مثل آنها عمل مي‌کرديم. سه جلسه در روز تمرين مي‌کرديم و خيلي هم موفق بوديم. جلسه بعد با روس ها خواستم پز بدهم و بگويم ما سه جلسه در روز تمرين مي‌کنيم، آنها گفتند ما ۴ جلسه کرده‌ايم!
با توجه به اين که استاديوم، خوابگاه، غذاخوري در اختيار خودمان بود و آشپز هم مخصوص ما بود و غذاهاي متنوع طبق دستور دکتر تغذيه پخته مي شد.
پيش آقاي گائيني در کميته المپيک رفتم گفتم ما همه چيز را از اروپائي ها ياد گرفتيم، اما تغذيه کار ما نيست و غذاي ايراني است. با قورمه سبزي نمي توان قهرمان شد. بايد فرمول اصلي تغذيه را داشته باشيم. صحبت را به حاشيه بردم ولي مي خواهم بگويم روساي سازمان که آمدند برخي مانند هاشمي طبا، غفوري فرد به رشته واليبال علاقه داشتند. حتي آقاي هاشمي‌طبا سه‌شنبه ها در سالن ما با پيشکسوتان بازي مي کرد.
کار بزرگي که آقاي هاشمي کرد که براي يادگاري من و ايشان بماند، اين بود که استاديوم دوازده هزار نفري آزادي ميله واليبال نداشت. چون کفش پاتيناژ است و اسکي روي يخ انجام مي دادند، بر آن اساس ساخته شده بود. بنابراين اگر مسابقه اي انجام مي شد با کابل مي بستند که فدراسيون جهاني اين را قبول نکرد و گفت هيچ مسابقه اي را به شما نمي دهيم.
من به آقاي هاشمي طبا گفتم و چراغ قوه اي برداشتيم و در زيرزمين آنجا يک ماه کار کرديم تا جايي پيدا کرديم و کارخانه هايي که آشنا بودند با مادون قرمز سوراخ کردند و جاي دو ميله واليبال در سالن ۱۲ هزار نفري پيدا کرديم و ميله واليبال را کار گذاشتيم.
بعد از آن آقاياني که آمدند اتوبوسي و ميني‌بوسي آدم هايي را در رأس فدراسيون‌ها گذاشتند و ورزش خيلي تضعيف شد. الان روساي فدراسيون ها را ببينيد و شغل ها را بررسي کنيد، تناسبي با کارشان ندارد و پشتيباني مالي هم ندارند.
*به عنوان آخرين نمونه آقاي تاج را چطور ديديد؟
آقاي تاج از همکاران خيلي خوب فدراسيون فوتبال بود و برخي مواقع کسي نيست و مجبور هستند يک کسي را انتخاب کنند؛ آقاي کفاشيان هم همين طور بودند. آقاي کفاشيان فوتبالي نبود، ايشان در دوميداني بود و آن سالن را مخصوصاً ساخته بود چون بانک مرکزي هم بود دست ايشان باز بود و فرد خوب و متديني است.
ايشان در فوتبال آمد و اصلا سنخيتي نداشت. از روز اول که آمد براي کمک آمد. اين که آقاي X و Y را مي گذارند کسي نيست. الان در واليبال آقاي داورزني کنار برود کسي را نداريم؛ کسي را تربيت نکرده‌ايم. آقاي تاج نبود مي خواستند چکار کنند؟ کس ديگري بود که جاي ايشان را بگيرد؟ نداشتند. او هم فداکاري کرد، کار بسيار سنگين است و ايشان هم فداکاري کرد.
مربي هاي خارجي در زمان جنگ که به ايران نمي‌آمدند. بعد از جنگ هم من بهترين مربيان خارجي را براي واليبال دعوت کردم، به اينجا آمدند و به من مي گفتند خانم من اجازه نمي دهد به ايران بيايم و مي‌گويند آنجا بمباران مي‌شود! بعد از آن که مربيان به ايران آمدند آدمي را مي خواهند که بتواند همراهشان مديريت کند.
مربي خارجي وارد مي شود نمي داند کجا مي رود، با چه کساني برخورد دارد، چه استقبالي از او مي شود. همان ابتدا حواس او پرت مي شود. مي خواهد ارباب شود، در صورتي که کارمند ما مي شود. در گوش او مي خوانند که هتل نرويد و خانه شخصي از آنها بخواهيد.
ممکن است برخي با او رفاقت کنند و او را بيرون ببرند. اطلاعات غلط هم به او بدهند که رئيس فدراسيون اين اخلاق را دارد و شما اينطور برخورد کنيد. بگوئيد اين موارد را بايد براي شما تهيه کنند، در صورتي که ما اعتقاد داريم وقتي مربي خارجي مي آيد و گران است، در کنار او ۴-۳ ايراني قرار دهيم که رشد کنند.
*هر چه بالا مي کنيم درباره قرارداد ويلموتس مي بينيم که قابل دفاع نيست.
آخه نبايد آنها قرارداد ببندند؛ بايد افراد حقوقي قوي اين کاره داشته باشيم.
*بالاخره آنها بايد تيم حقوقي را انتخاب کنند.
نداريم! آنها چرچيل هستند. کساني بايد بيايند که الان شاهد هستيد مرتب ما را سرکيسه مي کنند. از يک اشتباه کوچک ما در قرارداد سواستفاده مي کنند و شکايت تنظيم مي کنند و پولشان را به دلار مي گيرند و بعد هم يکي از مشکلات ما که آقاي کفاشيان و آقاي تاج هم درگير آن بودند، اين است که فدراسيون جهاني بايد پولي به ما بدهد که مي دهد، نمي توانيم منتقل کنيم.
مثلا در دُبي آقاي کفاشيان آشنا پيدا مي کنند تا پول را به واسطه اي به فدارسيون مي آورند که به مربي ها بدهند؛ اين، پرونده تخلف شده است. آقاي دکتر توکل که بزرگ کشتي ايران بود و الان هم خدا ايشان را شفا دهد، آنجا حضور داشتند و بعد از ايشان جايش خالي است. مثلا ما کاپيتان ميرروشن را معرفي کرديم که زبان او تکميل بود، الان آنجا حتي فنوني را که ايراني ها موفق هستند، عوض مي‌کنند.
*آقاي داورزني را موفق مي بينيد؟
آقاي داورزني را موقعي که انتخاب کردم هيچ کسي را نداشتيم. مثل الان که آقاي داورزني کنار برود هيچ کسي را نداريم. بنابراين روي افراد و توانائي افراد حساب مي کنيم تا اين رشته اي که شما زحمت کشيده ايد، دست کسي بدهيد که ادامه دهد.
در دنيا، صنعت دارد ورزش را مي چرخاند؛ بانک‌ها و بيمه‌ها. دولت ها دخالتي در اداره ورزش ندارند. قبل از انقلاب هم صنعت بود؛ مثلاً دخانيات، بانک ملي، راه آهن و غيره باشگاه دارند و هر کدام چند رشته تيم داشتند. حالا رئيس جمهور قبل شاهکار کرد. ۱۶ تيم تهران را بين استان‌ها تقسيم کردند، همه آنها هم از بين رفت.
*به آقاي داورزني مشورت مي دهيد؟ با شما مشورتي مي کنند؟
نه، متاسفانه ايشان هيچ ارتباطي با ما ندارند.
*عجب!
*کلاکوويچ رفت؟
بله.
*در جايي گفته بوديد کلاکوويچ مربي نيست و در واقع در زمين تيم واليبال ارنج مي کنند.
اين فرهنگي است که پاسورهاي تيم کاپيتان تيم باشند اداره مي کنند. پاسور است که يار عوض مي کند، پاسور است که کسي را در زمين نمي آورد. پاسور است که يکي يکي اعضاي تيم را حمايت مي کند؛ از ابتدا اينطور بوده است. الان هم از داخل زمين حمايت مي شوند و مربي کاره اي نيست ولي اگر سرپرست تيم قوي باشد و سرمربي قوي باشد اين کار را نمي کند. هر کسي را بيرون و تو نمي‌کند. اين بوده و هست.
*الان توصيه اين است که سرمربي خارجي بياورند يا ايراني باشد؟
اگر بخواهيم خارج برويم و با تيم هاي بزرگ دنيا دست و پنجه نرم کنيم مربي هايي نياز داريم که توانائي اداره ما را در اين شرايط داشته باشند.
*آقاي دبير را براي کشتي چطور ارزيابي مي کنيد؟
آقاي دبير کشتي گير خوبي در زمان خودش بود و الان هم اين سمت را گرفته من توقع داشتم که بيايد هماهنگي کند و کارهايي که در ۶-۵ سال ياد گرفتيم را به ايشان بگوييم، ولي ايشان ادعا دارد مي توانم و افرادي هم که گذاشته بچه هاي خيلي خوبي هستند ولي آنطور که بايد قوي باشند نيستند. همان آقاي خادم همين طور بود و به ايشان گفتم بزرگان کشتي را بياوريد.
زماني که من رئيس فدراسيون شدم ۴ تا ۶ رئيس فدراسيوون را هماهنگ کرديم و به منزل آقاي طالقاني رفتيم و گفتم از شما مي پرسم چه کسي را مربي تيم ملي بگذارم. من را نگاه کرد و گفت من بگويم چه کسي را بگذاريد؟ گفتم بله. شما چند سال رئيس فدارسيون بوديد و کنار رفتيد و الان من آمده ام، شما کمک کنيد. گفت کاوه و ... را بياوريد که قبلاً هم بوده اند. من هم همان افراد را آوردم، موفق هم بوديم. با آدم هاي بزرگ کار کنيم که بزرگ شويم. با آدم هاي کوچک کار نکنيم که کوچک شويم. برخي کوچک انتخاب مي کنند تا خودشان مدير بمانند.
*در جايي گفته بوديد براي فدارسيون کشتي بايد ۵۰ ميليارد تومان کنار بگذارند و بايد اين قانون شود.
ما با دنيا خيلي فاصله داريم. وقتي به المپيک مي رويم يکي از حريف هاي قوي ما روس ها هستند. کوبايي ها تا فينال مي آيند و پولي مي گيرند و مي‌بازند. آن پولي که آنها مي گيرند اگر ۵ هزار دلار باشد، در کوبا براي يک کشتي گير خيلي زياد است. بنابراين آقاي پوتين اعلام کرده، هر کسي مدال طلا در المپيک بگيرد يک ميليون دلار به او مي پردازم. ما چقدر پرداخت مي کنيم؟ ما ۱۰۰ تا سکه مي‌دهيم.
مقايسه اينکه مي خواهيم در فينال روس را زمين بزنيم، داشته باشيد. او ما را ببرد يک ميليون دلار مي گيرد، اگر ببازد هيچ چيزي نمي گيرد و شايد کمتر بدهند. بنابراين با روس ها مبارزه کردن سخت است. عوامل آنها، آدم ها و دلالان آنها فعاليت مي‌کنند تا ما نتوانيم روي سکو برويم. يک رسمي را قرار داده اند که به هر فدراسيوني اجازه نمي دهند بيش از يکي دو مدال بگيرد. مي‌گويند بايد اين مدال بين کشورها تقسيم شود.
*روس ها؟
فدراسيون جهاني اين تصميم را گرفته است. مي گويند اگر قرار باشد فدراسيوني ۷-۶ تا مدال را بگيرد انگيزه کشورهاي ديگر پائين مي‌آيد.
*يعني به تيم ها مي‌گويند ببازيد؟
بله. به تيم ها نمي گويند، به داورشان مي گويند اين تيم را بازنده کنيد تا يک مدال بيشتر نگيرند. شما خودتان را کنار تشک بزنيد و کشتي‌گير خودش را بزند او را بازنده مي کنند.
*اين واقعاً اتفاق افتاده است.
هميشه هست و خواهد بود. آقاي اوليا که سرپرست تيم ما بود بسيار قوي بود و با رئيس فدراسيون صميمي شده بود. مي‌گفت اينجا بنشينيد و هر جايي داور حق شما را مي خورد به من بگوييد تا من جلوي او را بگيرم و اين کار را مي کردند و مي کرديم. به علاوه اين که مسئله مبارزه ما با اسرائيل يک امر داغي شده بود که چند وقت پيش، به مجلس کشيده بودند و مطرح شد.
اين فتواي حضرت امام (ره) است که فرمودند اسرائيل را به رسميت نمي‌شناسيم و هيچ کاري با اسرائيل نداريم. اين يعني چه؟ ما در حدود ۴۰ سال سعي کرده‌ايم به عناوين مختلف و راه هاي مختلف، جلوي اسرائيل قرار نگيريم.
*در يکي از اين مسابقات بود گفتيد اسرائيلي ها با شما صحبت کردند؟
چون ميزي که ما در فدراسيون جهاني داريم ايرلند، هندوستان و ايران و اسرائيل است؛ چون هر ۴ کشور ابتداي اسم آنها I است. من خواستم داخل بروم دو اسرائيلي بودند و بلند شدند، من رفتم سرجاي خودم نشستم. بعدازظهر خواستم بنشينم گفتند حاج آقا بفرمائيد! ديدم فارسي بلد هستند. گفتم فارسي بلد هستيد؟ گفت ما دو مهندس کشاورزي در دشت قزوين بوديم. بعد اعراب آنقدر اينها را ماچ کردند که من تعجب کردم.
*پيشنهاد داده بوديد يک منزل، يک ماشين و ۲۰۰ سکه و يک شغل براي المپيکي‌ها در مجلس تصويب شود. شد؟
نه نشد. سر همين ما را برداشتند، چون مصاحبه اي کردم و گفتم اين يکي از برنامه هاي من است و اگر مي خواهيد ورزش ما پيشرفت کند با توجه به اينکه آقاي پوتين يک ميليون دلار مي‌دهد، من اين موارد را جمع زدم شايد ۵۰۰ هزار دلار مي شود. يک جواني که مي خواهد به المپيک برود اين ۶-۵ سال خودش را کشته تا به اين جا رسيده است. تمام زندگي و سلامت خود را گذاشته تا به اينجا برسد.
يک مورد اين بود که اجازه دهيد بدون کنکور به دانشگاه بروند که شد، اما در مورد موارد ديگر... قبل از انقلاب به المپيکي ها خانه مي دادند. هر ورزشکاري که در المپيک مدال مي گرفت قبل از انقلاب به آنها خانه مي دادند، ماشين که چيزي نبود. بعد از انقلاب بهم خورد و ما پيشنهاد داديم يک آپارتمان بدهند چون اکثر اين ورزشکاران شهرستاني هستند.
در شهرستان ها استانداران اختيار دارند بدهند و درس هم گفتيم چطور شود و يک جايي هم استخدام شود. هيچ مانعي براي استخدام نداشته باشند. دولت هم قبول کرده بود و شرکت نفت پذيرفته بود. اين چيز مهمي نبود، ولي تامين کردن يک ورزشکار المپيکي ما بود که بعد اختلاف پيدا شد و اين کار را نکردند.
*سازمان تربيت بدني که وزارت شد خوب شد؟
نه. براي اينکه زماني که سازمان بود کمک‌هاي غيرسازماني را مي توانست دريافت کند ولي الان که وزارتخانه شده، از وزارتخانه ديگر حق دريافت کمک ندارد و در اينجا حبس شده‌ايم. اگر جايي بخواهيم کمک بگيريم براي آنها ممنوع است که به وزارتخانه ديگري کمک کنند.  وقتي سازمان بوديم راحت کمک ها را مي گرفتيم.
*يعني وزارتخانه با توجه به اينکه مجلس بايد نظر بدهد سخت است.
آقاي قاليباف شم ورزشکاري خوبي دارند، آقايان ديگري هم بودند ولي مجلس خيلي بايد براي ورزش کار کند. الان کميته ورزش که در مجلس تشکيل مي شود، خروجي از آن نمي‌بينيم. در ۴۰ سالي که گذشت يک آماري داريم، آقا دستور داده‌اند در آمار ۴۰ سال را دربياوريم، خب اگر جوانان سوال کنند در ۴۰ سال گذشته چه کار کرده ايد ما آمار را داشته باشيم.
کساني که براي ورزش کار کرده بودند را دعوت کرديم، خاطرات آنها را نوشتيم. اگر کارنامه ۴۰ ساله را به شما ارائه بدهم باور نمي‌کنيد اين ميزان کار شده است. چقدر زمين چمن، استاديوم، سالن ورزشي، امکانات ورزشي و ... داريم! اکثر اينها را نمايندگان مجلس درست کردند.
حالا درد ما اين است که ما آمار داريم، امکانات داريم ولي مربي به اندازه کافي نداريم که آنجا فعاليت کند. سالن همين طور بلاتکليف مانده است، يا انباري مي‌کنند يا اجاره مي دهند. اجاره دادن به معناي بالا بردن خرج در سطح بالا است. طبق قانون اساسي ورزش بايد براي مردم مجاني باشد. ما چکار کرده‌ايم؟ آب، برق، گاز، تلفن و غيره را افزايش داده‌ايم و استاديوم ها نمي‌توانند از پس اين هزينه ها برآيند.
يکي از مصوبات کميته ما در موتلفه، اين است که براي دولت مي نويسيم که آب، برق و گاز استاديوم ها و مکان هاي ورزشي را مانند مساجد رايگان کند. الان يکي مي خواهد در باشگاهي شنا کند ۵۰ هزار تومان مي‌گيرند. پائين آوردن هزينه ها کمک مي کند که مردم استفاده کنند.
*متولد چه سالي هستيد؟
سال ۱۳۲۵
*در تهران.
بله.
*در چه خانواده اي متولد شديد؟ پدر چه کاره بودند؟
پدرم هم راه آهن مي رفت و هم بخش خصوصي مبل ساز بود.
*مادر خانه دار بودند؟
بله.
*چند خواهر و برادر بوديد؟
۴-۳ برادر هستيم و يک خواهر!
*چه سالي ازدواج کرديد؟
تقريباً حدود ۴۰ سال پيش ازدواج کردم.
*يعني سال ۱۳۵۹ ؟
بله.
*چطور آشنا شديد؟
آشناها واسطه شدند و ما مجبور شديم ازدواج کنيم. (مي‌خندد)
*فاميل بودند؟
آشنا بودند. نگفته بوديد اين سوالات را مي پرسيد و من حاضر نبودم.
*سوالات بخش دوم خانوادي است؛ مهريه چقدر بود؟
مهريه ۲۰ هزار تومان بود.
*در کار خانه اهل کمک کردن هستيد؟
گاهي مواقع که مجبور باشم انجام مي دهم.
*تا مجبور نباشيد انجام نمي دهيد.
نه ديگه.
*اهل غذا درست کردن هستيد؟
الان از زماني که از فدراسيون ها بيرون آمدم ياد گرفتم و قبل از آن فقط نيمرو بلد بودم.
*چند فرزند داريد؟
من سه پسر دارم.
*چه مي کنند؟
بخش خصوصي هستند؛ هيچ ربطي به سازمان تربيت بدني ندارند. در چند وقت پيش در جايي مصاحبه کردم و درباره آقازاده ها صحبت مي کردند و گفتم الان طوري شده آقازاده هاي مسئولين جواب تلفن را مي دهند؛ خودشان تلفن را برنمي دارند. من چند بار با برخي از مسئولين تماس گرفتم آقازاده گفت من مطلب را به حاج آقا مي رسانم و نگفتند. کار ما هم همين طور ماند. البته کار مملکت است.
*اهل ورزش هستيد؟
بله.
*چه ورزشي؟
با دستگاه هاي ورزشي که در خانه دارم ورزش مي کنم، هم دوچرخه سواري و هم تردميل دارم.
من زمان نوجواني باشگاه دخانيات کشتي مي‌گرفتم. آنجا مرحوم تختي چهارشنبه ها مي آمد و تمرين مي کرد. مربي کشتي ما خيلي علاقه به آقاي تختي داشت. ژيمناستيک يکي دو سال در باشگاه دخانيات کار کردم. بعد دوچرخه‌سواري کار کردم.
*الان تلويزيون مي بينيد؟
بله.
*چه برنامه اي مي بينيد؟
همه برنامه ها را مي بينم.
*مثلاً؟
سريال هايي که الان پخش مي کنند را مي بينم. ابتدا اخبار مي بينم و بعد حواشي را مي بينم، بعد برنامه هاي ورزشي را مي بينم. منتهي گله ما اين است افرادي که به عنوان مجري برنامه ورزشي مي‌نشينند، کساني باشند که حداقل ورزش را بدانند، اشراف به آن رشته ورزشي داشته باشند.
*شرايط فرهنگي کشور را چطور مي بينيد؟
شرايط فرهنگي از نظر من خوب است، ولي با توجه به تهاجم ماهواره ها و ضدانقلاب، صداوسيما خوب کار کرده است؛ وقت گذاشته اند و کار کرده‌اند. مقام معظم رهبري و مسئولين کشور درباره مسائل فرهنگي خوب کار مي کنند با توجه به اينکه کار سختي دارند. هميشه دعاگوي اين عزيزان هستيم. يکي از اهرم هايي که قبلاً هم اشاره کردم، ورزش است.
شما اگر بخواهيد از اعتياد پيشگيري کنيد بايد ورزش را تقويت کنيد. اين همه خرج مبارزه با اعتياد مي شود خيلي اثر کمتري دارد تا اين که در ورزش هزينه کنيد. بايد در هر محله اي يک استاديوم کوچک داشته باشيم. آلمان، اروپا و کشورهاي اروپايي همه اين را دارند. زمين هاي ورزش و استاديوم هاي کوچک بايد باشد. اين هزينه نياز دارد ولي همان هزينه مبارزه را با اعتياد است.
* قبل از انقلاب چه زماني براي مبارزه با رژيم وارد شديد؟
ما هيئت هاي مذهبي داشتيم، خيلي هم خوب بود. در محله سلسبيل بوديم. هر زماني باني نداشتيم منزل آقاي کفاشيان مي‌رفتيم، چون پدر ايشان هيئتي و مسجدي بود و خيلي طرفدار داغ بود. خدمت ايشان مي رفتيم و مي‌گفتيم اين هفته منزل شما باشد.
*پس با آقاي کفاشيان رفاقت قديمي داريد.
ايشان هم‌بازي پسرهاي من است؛ جوان است، به قيافه و قدش نگاه نکنيد. براي همين هميشه مي‌خندد. به هر حال منزل ايشان بوديم و اتفاقاً ساواک ما را گرفت. ما مبارزه فرهنگي مي‌کرديم.
*روز پيروزي انقلاب کجا بوديد؟
در تهران بوديم. همان زمان دسته راه انداختيم تا به ميدان آزادي بياوريم و مي گفتند قدغن است. مي گفتند امروز قدغن است. بعد شنيدم امام فرمان دادند، ديگه آزاد شد.
*بعد از پيروزي انقلاب اولين مسئوليتي که گرفتيد چه بود؟ قبل از انقلاب هم در پارس خودرو بوديد؟
بله. آن زمان امريکايي ها آنجا بوديم. ۷ امريکايي به ايران آمده بودند و شرکت جيپ که براي جعفر اخوان بود و ماشين هاي شورلت و بيوک و کاديلاک را توليد مي کردند. يکي دو سال کار کردند که انقلاب شد، خود آقاي اخوان هم رفت و مديران مختلف آمدند و آنجا مديريت کردند.
پول هم نداشتيم و لوازم هم تمام شده بود بنابراين آقاي بهزاد نبوي، آقاي هاشمي طبا آمدند و من مديرعامل شدم. من هم گفتم الان پول نداريم و هيچ امکاناتي نيست مديرعامل شوم؟ آن زمان که جنس داشتيم و پول هم داشتيم ... به هر حال خدا کمک کرد و از اينور و آنور بودجه آمد و به دستور آقايان لاهه حق خودمان را گرفتيم. ۵/۱۹ ميليون دلار به آنها داديم و ۷۲۰۰ قطعه ماشين را وارد کرديم که دو سال کارخانه مواد خودش را تامين کرد و ساخت.
*بعد به دخانيات رفتيد.
من مي خواستم به بخش خصوصي بروم تاجر شوم، ولي گفتند آنجا ۴۵ روز اعتصاب بود و امام (ره) هم ناراحت شده است، شما بايد بياييد. ما آنجا رفتيم و برخلاف اينکه در آن محل بودم، کلاهم در دخانيات مي افتاد نمي رفتم بردارم، ولي رفتم و ديدم عجب فرهنگ خوبي دارند. ۱۲ هزار پرسنل در سراسر کشور بودند و من فعاليت کردم.
۸ باشگاه فعاليت کرديم. مهدکودک، شيرخوارگاه، غذاخوري درجه يک، تعاوني درجه يک و ... احداث کرديم. خيلي کار کرديم. هيچ‌وقت سيگار نکشيدم و مضرات سيگار را مي دانم. الان قاچاق وارد مي شود. ميزان قاچاق را بررسي کنيد متوجه مي شويد چقدر به کشور وارد مي شود.
*جبهه هم رفته ايد؟
بله. من حدود ۱۲-۱۱ ماه جبهه رفته ام.
*فکر مي کرديد بعد از امام حضرت آقا به رهبري برسند؟
بله. ما جزو مديران ايشان بوديم و بسيار خوشحال شديم چون ايشان لياقت اين کار را داشتند و دارند.
*بعد ديگر وارد واليبال شديد. تعريف کرديد که آقاي غفوري فرد شما را دعوت کرد و گفتيد واليبال را به وزير ديگري پيشنهاد دادند. آن وزير چه کسي بود که قبول نکرد؟
وزير بهداشت بود؛ او هم قدبلند بود.
*آن زمان آقاي فاضل بودند؟
بله.
*شما براي واليبال انتخاب شديد.
بله.
*واليبال را تحويل گرفتيد.
ناقابل ۱۷ سال آنجا بوديم.
*شما بوگانيکف را آورديد.
بله. آقاي افشارزاده براي ورزش مملکت ما خيلي زحمت کشيده است...
*آقاي بهرام افشارزاده؟
بله. ايشان از کوبا مربي هاي زيادي آوردند که با قيمت ۲۰۰ يا ۱۵۰ دلار در ماه بودند. فدراسيون ها استقبال نکردند، چون بلد نبودند کار کنند. اين بار از روسيه آوردند و براي هر فدراسيوني دو نفر را معرفي کردند که يکي اقاي ايوان بوگانيکف بود و يک نفر ديگر هم بود.
آقاي دکتر جمالي آنجا بودند و از ايشان سوال کردم و گفت ايشان تختي روسيه است. خيلي معروف است و همه او را دوست دارند که ما ايشان را انتخاب کرديم و مي خواست مربي تيم بزرگسالان شود. آقاي هاشمي طبا مي‌گفت آناليزش کنيد و براي نوجوانان خوب است. به ايشان گفتيم و گريه کرد و قبول نکرد.
*چرا گريه کرد؟
مي گفت من مي‌خواهم مربي بزرگسالان شوم. من را براي نوجوانان آورده ايد؟ براي من افت دارد. گفتيم از شما اين را مي‌خواهيم؛ ماهي ۳۰۰ دلار مي گرفت. آنقدر نفوذ داشت که يک تلفن به رئيس فدراسيون مي زد و مي گفت تيم ملي نوجوانان را به ايران بفرستيد. شما هيچگاه نديديد نوجوانان و جوانان روسيه به کشور ديگري برود. تيم نوجوانان به ايران مي آمد و ۵ روز اينجا بود. بچه هاي ما وقتي با روس ها بازي کردند، ترسشان از ژاپن و کره و چين ريخت.
*تا چه زماني ايشان را در ايران نگه داشتيد؟
من نگه داشتم، آقاي داورزني او را رد کرد.
*در پايه نوجوانان؟
بله؛ ما تمام شهرستان ها رفتيم، تمام شهرستان ها کلاس داشتيم. روس ها مدرسه واليبال، مدرسه کشتي، مدرسه فوتبال دارند. ما نتوانستيم اين کار را انجام دهيم. با آموزش و پرورش صحبت کرديم و گفتند ما اين امکان را نداريم. ما مجبور شديم کلاس ها را خودمان راه اندازي کنيم. شمال و جنوب، شرق و غرب تهران را حساب کرديم.
وارد مدرسه ها شديم و ايوان را با خودمان برديم که آموزش و پرورش ما را راه نداد و گفت خارجي راه نمي‌دهيم. کلي دوندگي کرديم تا مجوز ورود ايوان را گرفتيم و وارد مدارس شديم. در مدرسه ها که مي رفتيم مديران استقبال مي‌کردند. هر ساعتي بود زنگ را مي زدند و بچه ها مي آمدند و ايوان هم بين بچه ها قدبلندها را انتخاب مي کرد و به کانون آموزش و پرورش مي فرستاد و اينها را انتخاب مي کرد. آناليز مي کرديم و در نهايت اين بچه ها را بکار مي‌گرفتيم.
تيم ملي نوجوانان ما از اين ۴ کلاس بود و بعد سراغ شهرستان ها رفتيم؛ تمام ايران را رفتيم. ۳۰ استان و ۳۰ تيم و همه لباس ها يکدست بود. مربي هاي آموزش و پرورش کنار آنها بودند. توپ و تور و ميله واليبال و حقوقشان را پرداخت کرديم.
*اشاره اي به مربي هاي کوبايي کرديد و ياد يکي از حرف هاي شما افتادم که خاطره اي تعريف کرده ايد که آقاي غفوري فرد پيش کاسترو مي رود و از او مي خواهد در قضيه واليبال به ما کمک کند.
آنجا رفته بودند و کاسترو به آقاي غفوري فرد گفته بود پيشنهادي به فدراسيون جهاني واليبال کنيد که براي قدکوتاه ها يک دوره برگزار کنند. آقاي غفوري فرد گفته بود براي چه؟ گفته بود چون شما الان قدکوتاه هستيد و واليبال نداريد. اتفاقاً بعد از چند سال که کار کرديم، به کوبا رفتيم و کوبا را زديم. اينها ادعاهاي زيادي داشتند.
آقاي دراني که از پيشکسوتان واليبال بود گفت در استاديوم ۷ تير جمعيت زيادي آمد که براي بازي ژاپن و ايران بود. گيم اول ۱۵ به هيچ باختيم، گيم دوم هم ۱۵ به هيچ باختيم. گيم سوم ۱۵ به يک باختيم. آن يک امتيازي که گرفتيم باعث شد ملت بسيار خوشحال شوند. خب ژاپني ها کار مي‌کردند. بعد از چند سال به ژاپن رفتيم و سه هيچ ژاپن را شکست داديم.
*براي اين که در ابتداي راه روحيه بدهيد يکسري از افراد که مي گرفتيد دست در شناسنامه مي‌برديد و صغر سن مي گرفتيد.
نه. اين مُد در تمام رشته ها بود. دو جنبه دارد؛ يک اينکه برخي ها شش ماه کم دارند که وارد تيم ملي شوند. دادگستري مي روند و عرض حال مي دهند و قاضي تشخيص مي‌دهد کلاس مي گذارد و تشخيص مي دهد و در نهايت مي گويد کم و زياد شود تا اين فرد از مزاياي مربوطه استفاده کند. الان هم هست و هميشه هم بوده است. اين در تمام دنيا وجود دارد اما اينکه يکي را بياوريم و اين کار را انجام دهيم، من نکردم.
*گفته بوديد ۱۷ سال در واليبال بودم و يکبار نگفتم پول ندارم.
بله، همه کمک مي کردند. کارخانه ها، موسسات، رفقاي ما کمک مي کردند. خود آقاي رفيقدوست بيشترين نقش را براي ما در کم پولي داشت. سازمان هم وقتي مي ديدند موفقيت هست، کمک مي کردند.
*زمان آقاي هاشمي در چشم بوديد و يکبار خبرنگاران به آقاي هاشمي مي گويند آقاي يزداني خرم را مسئول ورزش بگذاريد. آقاي هاشمي چه مي‌گويند؟
آقاي هاشمي گفتند آقاي يزداني خرم را مطبوعات بزرگش کرده است و همينطور هم بود. ما با مطبوعات و رسانه ها بسيار رفيق بوديم. نه اينکه باج بدهيم، بلکه يک تيم بوديم. اعتقاد ما اين است که رسانه ها آئينه تمام‌نماي فدراسيون ها هستند. يعني زشت و زيبا را نشان مي دهند و موفقيت ما در همين بود.
*شما در دو دولت بوديد؛ سومين دولت را هم ديديد. دولت آقاي هاشمي را چطور ديديد؟
آقاي هاشمي بسيار به ورزش کمک مي‌کرد، به طوري که آخرش خسته شد. به وزير مربوطه گفت طرح جامع ارائه دهيد که بفهميم کجا هستيد و چه چيزي مي خواهيد. همش بودجه طلب مي کنيد. بعد آقاي مهرعليزاده شروع بکار کرد و طرح جامع را براي ورزش ارائه داد. متخصصين اين کار را کردند.
*زمان آقاي خاتمي.
بله.
*يعني به زمان آقاي هاشمي نرسيد.
در زمان آقاي هاشمي قدري از کار بود. بعد طرح جامع را طراحي کردند که بسيار جالب بود. منتهي وقتي تمام شد گفتند طرح جامع را بخواهيم پياده کنيم اين ميزان بودجه نياز داريم؛ دولت گفت نداريم. آنها هم اقدامي نکردند چون دولت طرح جامع خواسته بود. الان هم يکسري اطلاع ندارند و مي گويند طرح جامع خاک مي‌خورد. اينطور نيست بلکه منتظر پول است.
*سال ۷۶ به چه کسي راي داديد؟
من به آقاي ناطق راي دادم.
*هنوز هم با ايشان ارتباط داريد؟
بله. ولي آقاي خاتمي بيشتر به ما کمک کرد، حتي يکبار تيم ملي واليبال زيرگروه المپيک رفته بود و خيلي خوب بازي کرد. اگر به ياد داشته باشيد صبح ها مستقيم پخش مي‌شد. آقاي خاتمي به آقاي مهرعليزاده گفت يکي ماشين به اين بچه ها بدهيد.
*سال ۸۴ به چه کسي راي داديد؟ آقاي احمدي نژاد يا آقاي هاشمي؟
به آقاي احمدي نژاد راي دادم چون ايشان شهرداري بود و خيلي به ما کمک مي کرد.
*چطور رابطه شما با آقاي احمدي نژاد در شهرداري خوب بود و بعد يکباره در دولت رابطه بهم ريخت؟
ايشان را وقتي دعوت مي کرديم، آقاي هاشمي طبا مي ديد، در جلسات رسمي نمي آمد. مي گفتيم شما رئيس جمهور هستيد و بايد حضور داشته باشيد منتهي بعد از مدتي متوجه شديم ايشان حرف گوش نمي کند و هر چه مي گوييم توجه ندارد. خبرنگاري که همکار شما بود با من مصاحبه کرد و برخي از مسائل را محرمانه بيان کردم و ايشان نوشت.
يکي اينکه شما مي گوييد من سياسي هستم، ولي شما يک سيلي ساواک را نخورده ايد و يک شب هم زندان نبوده ايد. به علاوه اينکه براي کدام حزب هستيد و مرام‌نامه خود را بدهيد تا مطابق مرام‌نامه با شما عمل کنيم. به علاوه اينکه شما فوتبال تهران را نابود کرديد. ۱۶ تيم را به شهرستان ها فرستاديد، چه کسي کارشناسي اين کار را کرد؟
اين مطالب را در روزنامه نوشته بودند و آقاي احمدي نژاد خوانده بود و عصباني شد. به آقاي عباسي که رئيس هم بود گفت يزداني خرم را همين امشب برداريد. بعد هم دستور عزل را داده بود و به عباسي گفته بود اگر برنداريد خودتان را برمي‌دارم. ما با اين مسئولين خوشبختانه روز اولي که مي‌آيند برنامه ها و تزهايي که دارند تا آخر دنبال نمي‌کنند؛ انحراف پيدا مي کنند.
نمي‌خواهم بگويم چه کسي و شايد خود ايشان توقع داشته باشد رئيس فدراسيون فوتبال بشود و اصرار هم داشتند. يک رئيس جمهور نمي‌آيد رئيس فوتبال شود. دلخور هم مي‌شدند يا برخي مواقع در جلسات طرح اين را داشتند که رئيس سازمان تربيت بدني رئيس کميته المپيک هم شود. ما مخالف بوديم.
*گفته بوديد به علي آبادي گفته ام اگر بخواهم به کشتي بروم بايد ۵ ميليارد اضافه بدهيد. دو ميليارد سال اول داد و بقيه را نداد. درست است؟
نه. کشتي احتياج به کار فني و علمي دارد. ما کشتي را علمي کرديم. به علاوه اينکه در کشتي بايد دستمزد و حقوق به مربي خوب بدهيم. عوامل فني داشته باشد به علاوه اينکه ديدارهاي تدارکاتي براي کشتي مهم است.
*آقاي سجادي که قرار بود وزير ورزش شود ،به او گفتيد به شرطي وزير ورزش مي‌شويد که در مجلس عليه جريان انحرافي صحبت کنيد و نکرد.
ايشان در چارتي که بودند و بهش اعتقاد داشتند، الان هم هستند و از آن راهي که ما دوست داشتيم، نيامدند، مجلس هم راي نداد. مجلس ايشان را خواست و گفت اين اشتباه را کرديد و گفتيد من طرفدار اين گروه ها هستم. اگر طرفدار هستيد الان بگوييد نيستم، ما همين جا به شما راي مي دهيم. قبول نکرد و گفت من به عقيده خودم پايبند هستم، هر چند شما راي ندهيد و به او راي هم ندادند.
*گفته بوديد من حاضر هستم با رئيس جمهور سابق، آقاي احمدي نژاد، مصاحبه کنم که ده سال ورزش را به عقب برگرداند.
بله.
*چرا؟
بخش‌هايي رو گفتم ديگر؛ ايشان ادعا دارند که خيلي خوب کار کردند و ايشان هم مانند برادر ما است. همانطور که ايشان ايرادهاي ما را مي گيرد ما هم ايرادات ايشان را مي گيريم و مي گوييم اينجاها موفق نيستيد. وقتي براي مردم مي گوييد من موفق بودم، ما مي گوييم شما در ورزش موفق نبوديد.
برخي از وزيران و روساي سازمان وارد استاديوم آزادي مي شويم و ۱۰۰ هزار نفر را مي بينم، زير گوش آنها مي گويم اين ۱۰۰ هزار نفر اگر انتخابات شود يک نفر هم به شما راي نمي‌دهد. خيال نکنيد در اجتماع ورزشي مي‌آييد بخواهيد سوءاستفاده کنيد.
*گفته بوديد سياست، پدر ورزش را درآورده است
بله. همين طور است. الان سياست ورزش را لوله کرده است.
*چطور؟
هر کسي مي آيد آدم هاي خودش را براي تربيت بدني مي گذارد. چيزهايي مي شنوم که کسي را صدا مي کنند و مي گويند استعفا بدهيد و برويد. تعجب مي کنم. چرا به کار اين افراد کار داريد، اجازه دهيد کار خود را انجام دهد. يکي از فدراسيون هايي که واقعاً متاسف هستيم ژيمناستيک است. ژيمناستيک ورزش اول دنيا است؛ قبلي‌ها را برکنار کرده‌اند و يک خانم را گذاشته‌اند. اين خانم شرعاً و عرفاً نمي تواند جاهايي که اين بچه ها لخت هستند برود.
ما تعجب کرديم. اين همه آدم هاي قوي در ژيمناستيک داريم چرا بايد اين طور شود که الان مراجع هم ناراحت هستند. ايشان ۶۰ نفر را از بچه هاي پرسنل ژيمناستيک اخراج کرده است، در صورتي که در ژيمناستيک خيلي مي توانيم کار کنيم.
*سال ۹۲ به آقاي روحاني رأي داديد؟
بله.
*فکر مي‌کنيد موفق هستند؟
در برخي جاها موفق هستند و در برخي جاها موفق نيستند. اعتقاد من اين است که هر جايي مي روم آدم هاي قوي مي آورم و کار را به آنها مي‌سپارم و خودم دست در جيبم مي کنم و راه مي روم. ولي برخي‌ها اينطور نيستند، آدم هاي ضعيف و رفيق را مي آورند و خراب مي کنند و دود در چشم انتخاب کننده مي رود.


ما را در کانال تلگرامي «کانال ورزش» دنبال کنيد