«ساکت» را به حرف بیاورید!

شرق/ موضوع فسخ قرارداد مارک ويلموتس و غرامت 6.2ميليونيورويياش همچنان اصليترين سوژه ورزش ايران است؛ اين مربي بلژيکي فقط نزديک به شش ماه با ايران همکاري کرد در نهايت پس از آنکه دستمزدش دو ماه عقب افتاد، قرارداد را يکطرفه فسخ و ادعاي غرامت سنگيني کرد. اگرچه مهدي تاج، رئيس وقت فدراسيون فوتبال و دوستان نزديکش در اين نهاد ميگفتند ويلموتس قرارداد را درست نخوانده و حتي تسلط درستي به زبان انگليسي ندارد و ادعاي غرامتش بيدليل است ولي طولي نکشيد که فيفا رأي نهايي پرونده را صادر کرد و مشخص شد آن کس که اطلاع دقيقي از بندهاي قرارداد نداشته طرف ايراني و نه مارک ويلموتس بلژيکي است! بعد از فاجعه رخداده، نهادهاي نظارتي و اطلاعاتي دست به کار شدهاند تا مقصر يا مقصران اصلي اين پرونده را پيدا کنند. اگرچه همه نگاهها متوجه مهدي تاج، رئيس مستعفي فدراسيون فوتبال ايران است ولي خبر ميرسد که پاي مسئولان وزارت ورزش هم گير است و آنها هم دستکم براي اداي پارهاي توضيحات بايد خودشان را به نهادهاي بالايي معرفي کنند. در اين بين هم همچنان ديوار حاشا بلند است؛ مهدي تاج که توضيح قانعکنندهاي درباره چرايي اين موضوع ندارد و بيشتر در تلاش است ابراز اميدواري کند که نتيجه در دادگاه عالي ورزش به سود ايران برگردد؛ از طرف ديگر، وزير ورزش هم ميگويد همه تقصيرها گردن فدراسيون فوتبال است؛ چون آنها پاي قرارداد را امضا کردهاند و حالا بايد تاوانش را بدهند. در اين بين پاي ديگر اهالي فدارسيون فوتبال از جمله اعضاي هيئترئيسه که پاي قرارداد مارک ويلموتس را هم امضا کردهاند به ميان کشيده شده و آنها هم در اين پرونده دخيل شدهاند. البته عدهاي از آنها ميگويند در اين بين هيچ نقشي نداشتهاند و کارها بدون اطلاع آنها پيش رفته و از قرار «به اجبار» امضاي آنها پاي اين قرارداد ذکر شده است. حالا که نهادهاي نظارتي عزمشان را جزم کردهاند تا ابعاد مبهم اين پرونده را روشن کنند بد نيست سري هم به محمدرضا ساکت، مرد همهکاره و هيچکاره فدراسيون فوتبال بزنند؛ ساکت، دست راست مهدي تاج، رئيس سابق فدراسيون فوتبال ايران است. او حتي مشغلهاش در فدراسيون فوتبال از خود رئيس هم بيشتر بود (!) و آنقدر سمت مختلف داشت که نميدانست بايد کدام را سروسامان دهد. البته يکي از نقشها و سمتهاي کليدي محمدرضا ساکت، همراهي با مارک ويلموتس بلژيک در تکتک صحنهها بود؛ او که پيشتر بهعنوان دبير کل فدراسيون فوتبال فعاليت ميکرد و بعد در فعلوانفعالي از شغلش استعفا کرد و رفت به ناگاه با چندين سمت ديگر در فدراسيون حاضر شد و امورات را بيش از گذشته چرخاند. پذيرفتن اين موضوع که محمدرضا ساکت، اطلاعي از بندهاي قرارداد ويلموتس و چگونگي امضاي آن نداشته غيرقابل قبول است؛ او حکم مشاور رئيس فدراسيون فوتبال را داشته و در دوره اخير، مورد اعتمادترين فرد نزد مهدي تاج بوده است. درست از همان زماني که ويلموتس براي ارزيابي شرايط سختافزاري تيم ملي به تهران رسيد، ساکت، يک لحظه هم از او فاصله نگرفت. او هر بار لبخند پهني به مرد بلژيکي تحويل ميداد و موارد را از نزديک زير نظر داشت. علاوه بر مشاور رئيس فدراسيون فوتبال، او رئيس تيمهاي ملي هم بود و از جزئيات، شايد بيش از مهدي تاج خبر داشت.
ساکت آنقدر در مورد اين پرونده و نقاط تاريکش اطلاع داشت که در بدو ورود ويلموتس به فرودگاه امام خميني دست خبرنگاران را پس زد تا مبادا از او سؤالي پرسيده شود که مورد پسند اهالي فدراسيون فوتبال نباشد. درختي که در آکادمي به دست ويلموتس کاشته و بعدها مورد تمسخر علي کريمي قرار گرفت، با همياري همين محمدرضا ساکت در زمين فرورفت. او حتي بعدها به همراه اين مرد بلژيکي راهي دور تفريحي در پل طبيعت شد تا سينه سپر کند و درباره شاهماهي تازهاي که فدراسيون به تور انداخته جلوي مردمي که ميخواستند با ويلموتس عکس بگيرند، پُز دهد. امور تشريفاتي و ايابوذهاب ويلموتس را هم که دربست در اختيار داشت. او حتي يک جلسه از جسلاتي که ويلموتس با اهالي فدراسيون فوتبال داشته را هم از دست نداده است و قاعدتا بايد از جزئيات ثانيه به ثانيه آن باخبر باشد.
اگرچه بعد از استعفاي مهدي تاج و رويکارآمدن «نبي» از قدرت ساکت در فدارسيون فوتبال کاسته شد ولي او همچنان در اين مجموعه مشغول فعاليت است و حالا بهجاي مهدي تاج، به حيدر بهاروند، سرپرست فدراسيون فوتبال مشاوره ميدهد. مردي که حتي قانون بازنشستگي هم نتوانست او را از فدراسيون فوتبال جدا کند، حکم جعبهسياهي را دارد که ميتواند به درد روزهاي تنگ بخورد؛ البته به شرط آنکه مثل دوست قديمياش با کلمات بازي نکند و خودش را علامه دهر جلوه ندهد! ساکت همان فردي است که در مناظره تلويزيوني با علي کريمي با طيب خاطر و يقين بينهايتي ميگفت اساسنامه فدراسيون فوتبال تأييد شده ولي هرگز چنين اتفاقي رخ نداده بود و اساسنامه هنوز هم که هنوز است تأييد نشده است. او اگرچه اين روزها بهواسطه اشتباهات متعددي که در دوران مديريت خودش و رفيق گرمابه و گلستانش رخ داده، سکوت اختيار کرده ولي اگر به حرف آورده شود، ميتواند اطلاعات دستاولي را در اختيار نهادهاي قضائي و اطلاعاتي بگذارد که گرههاي کور پرونده ويلموتس را هم باز ميکند؛ نه با دندان بلکه با دستهايي که روزگاري ميگفت شيفته خدمت با آنهاست.