ویترین چشمگیر استقلال!
آي اسپورت/ درست است که بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتي استقلال دليل اصلي توقف عمليات تقويت اين تيم و قطع خريدهاي تازه بوده است اما بايد پذيرفت که آبيها در بازار نقلوانتقالهاي امسال لااقل تا اين لحظه بسيار منفعل کار کرده و نه تنها چيز زيادي به اندوختههاي خود نيفزودهاند بلکه نيروهاي کلان و گراني را از دست دادهاند و يا در آستانه از کف دادن آنها هستند. اين در حالي روي داده که استقلال امشب در خاک قطر ديداري حياتي با الشرطه عراق در ليگ قهرمانان آسيا دارد که چنانچه پيروز اين ميدان نباشد صعودش به مرحله حذفي اين پيکارها بهطور جدي به خطر خواهد افتاد.
البته تا پايان مدت نقل و انتقالات زمان زيادي مانده اما خريد نفرات تازه و قدرت و مشروعيت استفاده از آنها فقط در صورتي ممکن ميشود که آبيها با طلبکاران بزرگشان که آندرهآ استراماچوني و وينفرد شفر هستند، تسويه حساب کنند ولي اگر قرار بود توان پرداخت اين پولهاي نجومي را داشتند، اينک دچار چنين مخمصهاي نبودند. استمرار وضعيت فعلي سبب خواهد شد سران استقلال تا اواسط آبان که زمان انقضاي مهلت نقل و انتقالها است کاري از پيش نبرند و اگر هم خريدي صورت بدهند، عملاً قادر به استفاده از آنها نخواهند بود و مثل اسباب و اشيايي خواهند بود که در ويترين گذاشته ميشوند تا به لطف چشمنواز بودن مشتريان را به سوي مغازه بکشند بدون اينکه دارنده کالا حق استفاده از آنها را داشته باشد.
اگر دياباته و قايدي هم بروند
استقلال در هفتههاي اخير امثال مرتضي تبريزي، محسن کريمي و عبدالعظيم گوگ را از دست داده و به نظر ميرسد علي دشتي را هم ديگر به خدمت نگيرد و به رغم تکذيب شدن چندباره انتقال روزبه چشمي به امصلال قطر وي نيز يک گزينه بسيار محتمل براي جدايي و کوچ به ليگهاي عربي است، به آنها اضافه کنيد علي کريمي هافبک محوري و کليدي آبيهاي تهراني را که امکان همراهي آنها را در مسابقه يکشنبه شب برابر الشرطه عراق از دست داده است و پيشنهادات خارجي خوبي دارد و سکناتش نشان ميدهد بيشتر ميل به جدايي دارد و مايل نيست در تهران بماند و معطل ارتباطها و پروسههايي در استقلال شود که به کمتر کسي وفا کرده و کلي طلبکار روي دست اين باشگاه گذاشته است. فراموش نکنيم که شيخ دياباته هم با دادن اولتيماتوم به استقلال و نگرفتن پولش در آستانه جدايي از اين تيم است و اگر مهدي قايدي هم که پرخواستار است، قصد رفتن کند (و پول زياد حاصل از لژيونر شدن وي ميتواند استقلال را تا حدي احيا کند و مديران اين باشگاه را هم طبعاً وسوسه کرده است) ديگر چيز قابل توجهي از آبيها برجا نخواهد ماند.
مهرههاي صوري
طبق اخبار و اتفاقات و مشاهدات تا اين لحظه بابک مرادي، سيداحمد موسوي، متين کريمزاده، محمدحسين مرادمند و البته رشيد مظاهري آبيپوش شدهاند اما استقلال به سبب محروميت مقرر از سوي FIFA حق استفاده از آنها را ندارد و بنابراين آنها فقط مهرههاي صوري تيم هستند و تا وقتي نتوانند به ميدان آيند، فايدهاي براي تيم نخواهند داشت و به درد مربيان نميخورند و اين چالش بزرگ و واقعيت تلخي است که آبيها هر روز با آن مواجهاند و لمس مکرر آن، خاطرشان را آزرده ميکند.
ظاهر و باطن
سادهترين کار در اين ارتباط نشانه گرفتن مديران سالهاي اخير استقلال و افرادي است که خارجيهاي گران و نامدار و کمالطلبي مثل شفر و استراماچوني را به ايران آوردند و تعداد قابل توجهي بازيکن خارجي هم جذب کردند و پول هيچيک را هم به طور کامل ندادند و سببساز شکايت آنها به FIFA و صدور احکامي شدند که اينک اجازه نميدهد آبيها در نقل و انتقالهاي فصل تازه تحرکي از آن دست داشته باشند که به فراخور نام و اعتبارشان است و کيفيت تيم را چنان بالا ببرد که بتوان با آن به عناوين قهرماني چشم دوخت و پاي ثابت و بزرگ افتخارات بود.
تجربيات سالهاي اخير ميگويد عوض کردن دائمي اعضاي هيأت مديره استقلال و گسيل دائمي افراد تازه که متخصصان امر ورزش نيستند به باشگاه «آبي» سبب بيثباتي بيشتر اوضاع و خريدهاي غلط و بيسرانجامي شده است که وصف آنها را آورديم و بنابراين آينده باشگاه لزوماً چندان روشنتر از وضعيت فعلي آنها نيست که براساس آن به ظاهر (و حتي باطناً و به طور واقعي) مظاهري و مرادمند را در جمع نفرات خود دارند اما به سبب محروميتهاي مقرر از سوي FIFA حق بهرهگيري از آنها را ندارند و فقط بايد تماشايشان کنند!
اين صرفنظر از مشکلات ويژهاي است که جذب مظاهري از تبريز موجب شده و تراکتور آن را بهرسميت نميشناسد زيرا آبيهاي شتابزده بدون جلب توافق طرف تبريزي با فردي قرارداد بستند که هنوز با تراکتوريها قرارداد دارد و نفر دوم دروازهبانان ايران در سالهاي اخير تلقي شده است.
پايان اين صبر کجاست؟
فصل جديد ليگ برتر دير يا زود آغاز خواهد شد و چنانچه محدوديتهاي فعلي برطرف و استقلال قادر به استفاده از نفرات جديدش نشود و در هفتههاي پيش رو خريدهاي درشت تازهاي نداشته باشد، دوران کم رونق استقلال که هفت سال اخير را در بر گرفته، از اين هم طولانيتر خواهد شد و تيمي که فتح مجدد ليگ برتر تبديل به يک حسرت برايش شده، به آرامي آن را آرزويي در دوردست خواهد ديد.
شکي نيست که بزرگي و اعتبار استقلال در حدي است که سرانجام روزي به اين حسرت پايان داده و دوباره قهرمان خواهد شد اما اينکه با اين سوءمديريتها و تصميمهاي غيرعقلايي پايان اين صبر ناگوار کجاست، هيچکس نميداند.
ايران ورزشي