نماد آخرین خبر

ناگفته‌های همسر جدید ناصر محمدخانی

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
ناگفته‌های همسر جدید ناصر محمدخانی

آخرين خبر/ «حتما مي‌دانيد که من تا حالا با هيچ روزنامه، مجله، تلويزيون‌هاي اينترنتي و شبکه‌هاي اجتماعي که درخواست گفت‌وگو داشتند و خيلي هم بودند، صحبت نکردم از خبرنگارهايي که دوست نزديک ناصرخان بودند و قول گرفتند که اگر تصميم داشتم صحبت کنم، آن‌ها و رسانه‌شان اولين نفر و جايي باشند که صحبت مي‌کنم، بگيريد تا بقيه اما وقتي زندگي‌سلام را ديدم و سوالات شما را به ناصرخان نشان دادم، تصميم گرفتيم که جواب سوالاتتان را بدهيم».

سپيده فکوري، ۳۸ ساله، نقاش و همسر تازه «ناصر محمدخاني» فوتباليست پيشکسوت تيم ملي و پرسپوليس است که با بيان اين مقدمه، حاضر شد تا براي اولين بار جزئيات شنيده‌نشده‌اي از تصميمش براي زندگي با اين چهره شناخته‌شده باشگاه پرسپوليس را با ما در ميان بگذارد.
ناصر محمدخاني، فوتباليست ارزنده اي بود که بعد از پايان فوتبالش و به دليل ماجراي قتل همسرش توسط همسر موقتش شهلا دوباره مورد توجه قرار گرفت و بعد از مدتي دوباره به خاطر ماجراي درگيري با خانواده همسر موقت بعدي‌اش حاشيه‌ساز شد اما حالا زندگي تازه‌اي را با همسر فعلي‌اش شروع کرده است.
محمد خاني از مرحوم سحرخيزان دو پسر به نام‌هاي علي و عرفان و از همسر فعلي‌اش هم يک پسر به نام والارضا دارد. در پرونده امروز، به سراغ پاسخ‌هاي همسر فعلي «ناصر محمدخاني» رفتيم  تا کمي با مسائل زندگي با آدم‌هاي شناخته‌شده و مورد حساسيت بخشي از جامعه بيشتر آشنا شويم و البته بديهي است که رواياتي که در اين گفت‌وگو  آمده ديدگاه‌هاي خانم فکوري است و ممکن است ديدگاه‌هاي ديگري در باره بخشي از موضوعاتي که در اين گفت‌وگو مطرح شده، وجود داشته باشد.
او در ابتداي صحبت‌هايش به اين نکته اشاره مي‌کند که دوست دارد به همه سوالاتمان صادقانه جواب بدهد چون آدم رک و راستي است.
من خيلي آدم مشکل‌پسندي بودم
به عنوان اولين سوال مي‌پرسم که چطور با ناصرخان آشنا شديد که مي‌گويد: «چند سال پيش من به ناصر زنگ زدم که خبر فوت يکي از فاميل‌هاي نزديکمان را که با ناصرخان هم دوست بود به او بدهم. آن موقع وقتي تلفن را قطع کردم به برادرم گفتم که ناصرخان چقدر صداي قشنگي دارد و صدايش مثل دوبلورهاست. وقتي هم براي اولين بار در مراسم ختم همان فاميل نزديکمان او را ديدم به خانواده‌ام گفتم که چقدر شبيه شاهزاده‌هاست. زماني هم که ناصرخان از من خواستگاري کرد، تعجب نکردم و يک جورهايي مي‌دانستم که اين اتفاق خواهد افتاد. در کل من خيلي آدم مشکل‌پسندي بودم و دوست داشتم که همسرم همه چيز را با هم داشته باشد يعني خيلي خوش‌تيپ باشد، حرف‌زدن بلد باشد، تحصيلات داشته باشد، براي انسانيت ارزش قائل باشد و ... که وقتي با خانواده ناصر آشنا شدم، متوجه شدم که انتخابم درست بوده است. درباره واکنش خانواده‌ام به خواستگاري ناصرخان از من، بايد بگويم خانواده‌ام ناصرخان را مي‌شناختند و خيلي هم او را دوست داشتند بنابراين از اين نظر مشکلي نبود.»
علي‌آقا پروين گفتند که مراسم عروسي را لغو کنيد
برگزاري مراسم عروسي‌تان در سال ۹۶ با حرف و حديث‌هاي زيادي همراه شد، در اين‌باره توضيح مي‌دهيد؟
«ما مهر ۹۵ با يکديگر آشنا شديم و اسفند همان سال عقد کرديم و آذر ۹۶ رفتيم خانه خودمان و جشن عروسي مختصري گرفتيم. هرچند شبکه‌هاي اجتماعي و بعضي سايت‌ها زدند که جشن عروسي مفصلي برگزار کرديم اما واقعا اين‌طور نبود و فقط براي آشنايي خانواده‌ها بود. همان زمان علي‌آقا پروين به ناصرخان گفته بود که چون آن موقع زلزله آمده بود، هزينه‌هاي مراسم را خرج زلزله‌زده‌ها کنيد و کل مراسم را لغو کنيد اما من گفتم که کاش علي آقا زودتر اين نکته را گفته بودند و چون مهمان‌هايم را دعوت کرده بودم، امکان لغو کردنش وجود نداشت و به همين دليل هم علي‌آقا در مراسممان شرکت نکردند و به نظرم ناراحت شده بودند که اميدوارم اين‌طور نباشد.»
قبل از ازدواج با ناصرخان، اصلا فوتبال نگاه نمي‌کردم
شايد اين‌طور به نظر برسد کسي که با فوتباليست‌ها ازدواج مي‌کند، خودش هم بايد يک طرفدار دو آتشه باشد. فکوري در اين‌باره مي‌گويد: «من قبل از ازدواج با ناصرخان اصلا فوتبال نگاه نمي‌کردم چون فوتبال يک ورزش بشدت استرسي است و حرص‌وجوش دارد. البته خانواده‌ام فوتبالي بودند و در زمان‌هاي دربي با اينکه بازي را نگاه نمي‌کردم و فقط صدايش را مي‌شنيدم اما چون عاشق رنگ قرمز بودم، هميشه دوست داشتم که پرسپوليس برنده باشد. اما بعد از ازدواج کلا شرايطم فرق کرد. الان پرسپوليسي دوآتشه هستم و اصلا مگر مي‌شود که زن ناصر محمدخاني باشي و پرسپوليسي نباشي. يادم هست در مراسم «فرشاد آقاي گل» که رفته بودم و اوايل ازدواجمان بود، من اصلا آقاي عليپور و حسين ماهيني و ... را نمي‌شناختم و دوستان ناصرخان به او مي‌گفتند که اين چه زني است که گرفتي، هيچ بازيکني را نمي‌شناسد و آبرويمان را برد!»
مهريه‌ام تنها يک سکه است
از او مي پرسم بعضي‌ها مي‌گويند که شما به خاطر پول با ناصرخان ازدواج کرديد. در ابتداي گفت‌وگو هم گفتيد که مي‌خواهم صادقانه به سوالات پاسخ بدهم بنابراين مي‌شود بگوييد که مهريه‌تان چند سکه است و ناصرخان تا امروز چه چيزهايي را به نام شما زده از ملک گرفته تا خودرو؟ پاسخ مي‌دهد: «من مهريه‌ام يک سکه است به يگانگي خداوند. ناصرخان قبل از عقد با اين تعداد موافق نبود و قبول نمي‌کرد. حتي تا چند لحظه قبل از خوانده‌شدن عقد مي‌گفت که نمي‌شود و بايد مهريه‌ات را ببري بالا اما من به او گفتم که من به مهريه اعتقاد ندارم. بعضي مردم فکر مي‌کنند من به خاطر پول با ناصرخان ازدواج کردم. من هر چيزي هم که دارم، به نام مادرم است چون از آن دسته آدم‌هايي نيستم که حوصله محضر رفتن، سند زدن و ... داشته باشم. پدرم هم هر وقت خواسته چيزي به نامم کند، گفتم که به نام مادرم بزند. درباره ناصرخان هم همين‌طور است، هر وقت خواسته چيزي به نامم بزند، به او گفتم که من نمي‌خواهم مديون بچه‌هاي لاله باشم. به او گفتم که تو هر چه داري، مال سه تا بچه‌ات است. ناصر خودش و وجودش براي من، مهريه است.»
از نظر من ناصر  در قتل لاله هيچ نقشي نداشت
تصميم به ازدواج با مردي که يک زنش به قتل رسيده، همسر ديگرش قاتل بوده، خانواده زن سومش او را دزديدند و ... اصلا کار ساده‌اي به نظر نمي‌رسد. فکوري اما نظر ديگري در اين‌باره دارد: «من مي‌دانستم که ناصر حتي يک درصد هم در ماجراهاي پيش‌آمده براي ازدواج‌هاي قبلي‌اش مقصر نيست. يکي از فاميل‌هاي خيلي نزديکم که قاضي دادگستري بود، همان زمان برايم توضيح داد که ناصر مقصر نبوده و در قتل خدابيامرز لاله هيچ نقشي نداشته است. تنها تقصير ناصر اين بود که ازدواج موقت کرده بود. افرادي مثل شهلا دنبال آدم‌هاي با آبرو هستند تا زندگي‌شان را به هم بريزند و خراب کنند. من مطمئن هستم اگر ناصرخان لاله را آنقدر دوست نمي‌داشت، لاله هيچ‌وقت کشته نمي‌شد. اگر او به خواسته‌هاي خانم جاهد تن مي‌داد، هيچ وقت لاله کشته نمي‌شد. البته و به خاطر بزرگ بودن اسم ناصرخان، در اين ماجرا بعضي رسانه‌ها شيطنت کردند وگرنه مثل اين قتل‌ها، روزي چندين مورد در کشور اتفاق مي‌افتد و هيچ فردي خبردار هم نمي‌شود اما به خاطر اسم و رسم ناصر، بعضي مجلات به ماجرا براي فروش بيشتر دامن زدند. تا جايي که من ناصر را مي‌شناسم، او نمي‌تواند يک مورچه را زير پايش له کند، حتي وقتي مي‌خواهم يک مگس را بکشم مي‌گويد که لطفا پنجره را باز کن تا برود بيرون. همه آنهايي که در اين سال‌ها به ناصر تهمت زدند يا آنهايي که فيلم زندگي ناصر را به دروغ ثبت کردند، مديون ناصر و خانواده مرحوم سحرخيزان هستند. از نظر من، ناصر عاشق لاله بود و شهلا پرستو بود. اولا که همه مي‌دانند ناصر ازدواج موقت کرده بود، ثانياً که شهلا به اصرار وارد زندگي ناصر شده بود و هدف‌هايي داشت. وقتي قاضي از شهلا پرسيد که چرا از شوهر دومت جدا شدي، گفت او به من دروغ گفته بود و زن و بچه داشت و قاضي هم پرسيده بود مگر ناصرخان زن و بچه نداشت؟ به نظر من همه چيز در اين ماجراها واضح است.»
اسم شهلا که مي‌آيد، ناصرخان يک هفته بي‌خواب مي‌شود
تا به حال با ناصرخان درباره گذشته‌اش صحبت کرديد؟ کنجکاو شديد تا بيشتر در اين‌باره بدانيد؟ واکنش ناصر چه بوده است؟ فکوري پاسخ مي‌دهد: «راستش را بخواهيد وقتي اسم شهلا مي‌آيد، ناصرخان يک هفته در خانه فقط راه مي‌رود و نمي‌خوابد چون واقعا هم به او و هم به پسرهايش خيلي آسيب‌ زده است. من واقعا دوست نداشتم که از ناصرخان در اين‌باره سوالي کنم. هر وقت فرد ديگري هم در اين‌باره از او سوالي مي‌کند، تا يک هفته مي‌رود تو خودش. من عکس‌هايي از آن موقع را ديدم که عرفان و علي مي‌رفتند روي قبر مادرشان مي‌خوابيدند، بوسش مي‌کردند و ... . من وقتي آن عکس‌ها را ديدم، يک هفته از لحاظ روحي داغون شده بودم. اين را هم شنيدم که مرحوم سحرخيزان از شهلا خواهش کرده بود که او را به خاطر بچه‌هايش نکشد اما ... .»
من به ناصر مطمئن هستم و اعتماد کامل دارم
به او مي گويم من را ببخشيد اما راستش هنوز نمي‌توانم اين ماجرا را هضم ‌کنم که شما چطور به خواستگاري ناصرخان جواب مثبت داديد؟! همسر ناصرمحمدخاني اين‌طور پاسخ مي‌دهد: «زن‌هاي شناسنامه‌اي ناصر فقط دو نفر بودند، يکي من و يکي مرحوم لاله. اگر فرد ديگري وارد زندگي ناصرخان شده، دليلش اين بوده که او دوست نداشته با فردي آشنا باشد که محرمش نباشد و در صحبت‌هايش به گناه آلود شود. حتي وقتي دختر و پسرهاي امروزي تصميم به ازدواج مي‌گيرند، بعد از آشنايي اوليه، عقد مي‌کنند و صيغه محرميت مي‌خوانند، بعدش اگر به درد هم خوردند، مي‌روند زير يک سقف براي زندگي‌ مشترک. در اين مورد آخر، ناصر همه مسير را رفت اما وقتي ديد که طرف مقابلش خيلي مشکل دارد، چرا بايد با او ازدواج مي‌کرد؟ الان در همين تهران، کم داريم دختر و پسرهايي که با يکديگر دوستند؟ ناصر از اين شخصيت‌ها نبود که با يکي صحبت کند، رستوران برود و ... . ناصر ازدواج موقت داشته تا ببيند اگر طرف مقابلش اهل زندگي است، ازدواج کند اما ديده که مشکل‌دار است. آيا بايد با او ازدواج مي‌کرد تا خودش را بدبخت کند؟ از همه اينها گذشته، من به ناصر مطمئن هستم و اعتماد کامل دارم. من ناصر را مي‌شناسم و مي‌دانم ديگر از اين ماجراها برايش پيش نمي‌آيد.»
اين روزها ناصرخان جايي مشغول کار نيست
از خانم فکوري درباره شرايط اقتصادي اين روزهاي ناصرخان و برنامه روزانه‌شان مي‌پرسم که مي‌گويد: «الان ناصر جايي مشغول کار نيست و همه روز را در کنار يکديگر و والارضا سپري مي‌کنيم. او مغازه‌هايش را اجاره داده و الان سر کار نمي‌رود. يک روز در ميان سه نفري به پياده‌روي مي‌رويم، يک روز در ميان هم والا را مي‌بريم استخر که ناصرخان به او شنا ياد مي‌دهد. گاهي هم مي‌نشينم پاي تابلو براي نقاشي‌کشيدن. به تازگي هم نقاشي‌کشيدن ناصرخان خيلي بهتر شده است. خودروي ناصرخان اکنون اپتيما است و من هم مزدا ۳ دارم. ناصر خيلي سرعتي رانندگي مي‌کند و من از اين موضوع ناراحت مي‌شوم البته رانندگي‌اش بي‌نظير است.»
از شوخي با ناصر در شبکه‌هاي اجتماعي ناراحت نمي‌شوم
از او مي پرسم بعد از ازدواج ناصرخان با شما، هر از چندگاهي به خصوص در شبکه‌هاي اجتماعي درباره چندين بار ازدواجش، شوخي‌هايي مي‌شود. از ديدن آنها ناراحت مي‌شويد؟ مي‌گويد: «اصلا با شوخي‌هايي که در شبکه‌هاي اجتماعي با ناصرخان مي‌شود، ناراحت نمي‌شوم. آن حرف‌ها اصلا براي من مهم نيست چون مي‌دانم که ناصرخان فقط دو تا زن داشته، يکي من و يکي مرحوم لاله. فردي که با شناخت کامل وارد زندگي‌ مشترک شود، هيچ نگراني نخواهد داشت و من ناصر را کاملا مي‌شناسم.»
چند روز ناصرخان را نبينم به کما مي‌روم
به خانم فکوري مي‌گويم که بعد از پنج سال زندگي‌ مشترک با ناصرخان از اين تصميمتان راضي هستيد؟ مي‌گويد: «خدا من را خيلي دوست داشت که ناصرخان را سر راه من براي ازدواج قرار داد. او اينقدر مهربان، خوب، باشخصيت و ... است که من به همه فاميل و آشناها گفتم که اميدوارم زودتر از ناصرخان بميرم چون حتي نيم‌ساعت بدون او نمي‌توانم به زندگي ادامه بدهم. چند وقت قبل در يک آرايشگاه زنانه اينها را گفتم که همه گفتند هيچ زني در اين دوره و زمانه اين جوري نمي‌گويد! خيلي به او وابسته هستم. هر چند وقت يک بار، ناصرخان چند روزي براي ديدن پسرش عرفان به قطر يا انگليس مي‌رود و واقعا من به کما مي‌روم يعني نه غذايي درست مي‌کنم، نه بيرون مي‌روم، نه مي‌خندم، نه در يخچال را باز مي‌کنم براي خوردن چيزي و ... . يک جوري زندگي مي‌کنم که انگار لحظه‌ها را مي‌شمارم براي رسيدن ناصر. نيم‌ساعت هم نمي‌توانم دوري‌اش را تحمل کنم.»
هيچ مشکلي با بچه‌هاي ناصرخان ندارم
ازدواج با فردي که دو پسر دارد، از ديگر مسائلي است که نمي‌توان بدون توجه از کنارش گذشت. فکوري مي‌گويد: «ناصرخان دو پسر به نام‌هاي علي و عرفان از مرحوم لاله دارد. علي ايران است و براي خودش خانه دارد و جدا از ما زندگي مي‌کند. عرفان هم که براي ادامه تحصيل در رشته مهندسي به انگليس رفته است. بچه‌هاي ناصر فوق‌العاده خوب هستند و همان‌طور که من به آنها علاقه دارم و احترامشان را نگه مي‌دارم، آنها هم به من و والارضا احترام مي‌گذارند. چون ناصر را دوست دارم، عاشق بچه‌هايش هم هستم. الان هم که پسران ناصر، برادران پسرم والا هستند.»
مادر مرحوم لاله با ناصر و من هيچ مشکلي ندارد
«مادربزرگ علي و عرفان در قطر است و به هرکدام از نوه‌هايش يک ويلا در آنجا داده است. مادر لاله فوق تيلياردر است، هم در خانه شيرازش راننده و آشپز و ... دارد و هم در خانه قطرش»، فکوري با اين مقدمه ادامه مي‌دهد: «رابطه مادر مرحوم سحرخيزان با ناصرخان هم خيلي خوب است. ناصرخان براي تمديد اقامتش هر شش ماه بايد به قطر برود و آنها اصلا مشکلي با ناصرخان ندارند. ۳۰ سال است که دامادشان است و از نزديک او را مي‌شناسند. خانم سحرخيزان با من هم مشکلي ندارد.»
عشقمان دو طرفه است
«ناصر محمدخاني» هم بعد از درخواست ما، راضي مي‌شود که چند جمله کوتاه درباره همسر فعلي‌اش به ما بگويد. البته قبلش مي‌گويد که من به خاطر کرونا چند وقتي است که به زيارت نيامدم و دلم خيلي هواي حضرت را کرده است. اسم بچه‌ام را هم به خاطر امام رضا (ع) گذاشتم والارضا. درباره عشق همسرش و زندگي اين روزهايش هم مي‌گويد: «کم و بيش صحبت‌هاي سپيده جان را شنيدم و فقط مي‌توانم بگويم که دل به دل راه دارد و اين عشق و علاقه دو طرفه است. به قول مهران‌مديري در برنامه دورهمي که مي پرسيد آيا احساس خوشبختي مي‌کنيد، بايد بگويم که خيلي احساس خوشبختي مي‌کنم. بيشتر روز هم با هم هستيم، مي‌رويم پياده‌روي با بچه‌مان و ... . اين انتخابم آگاهانه بود و با قبلي‌ها خيلي فرق مي‌کرد. هم ايشون شناخت داشت و هم من. او يکي از بهترين کدبانوهاست، اهل زندگي، خانواده‌اش اصيل است، تحصيل‌کرده، خانه‌دار، استاد من در نقاشي و ... . خيلي خوشبختم، همين.»


ما را در کانال تلگرامي «کانال ورزش» دنبال کنيد

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره