صمد مرفاوی: دوره ما قلیان نبود، سیگار بود!

طرفداري/ مربي استقلال که مقابل دوربين طرفداري قرار گرفته بود، در خصوص مسائل قابل توجهي مثل دوران حضور خود به عنوان سرمربي در استقلال، حضور در تيم ملي دهداري و همچنين دربي معروف صحبت هايي را انجام داده است.
صمد مرفاوي در خصوص دوران سرمربيگري اش در استقلال، گل هاي خود در دربي و معضل قليان در فوتبال ايران صحبت هايي را انجام داده است.
شما در ليگ سيزدهم که استقلال تيم خيلي قدرتمندي نبود و مهره هاي بزرگي نداشتيد، تا پاي قهرماني هم رفتيد ولي در هفته هاي پاياني تيم به طور عجيبي افتاد و چهارم شديد. چه اتفاقي در آن فصل رخ داد؟
آن اولين دوره ام بود. موقعي سرمربي استقلال شدم که هم تيم مديريتي نداشت و هم قهرمان شده بود. يعني در شرايط سخت سرمربي تيم شدم و کم تجربه نيز بودم. شايد اگر تجربه الان را داشتم، تمام فکر و ذکرم قهرماني بود. الان هم تمام فکر و ذکرمان در تيم قهرماني است. در آن زمان که فصل 86-85 بود، مدير عامل نداشتيم. آقاي قريب بود که ول کرد و رفت. با همان وضع نيز قهرمان بوديم و در 4 هفته پاياني قافيه را باختيم. آن هم به خاطر اينکه سرپرست باشگاه تعيين کردند که سرپرست نيز اعلام کرد مي خواهم مربي تيم را براي فصل بعد عوض کنم و مرحوم حجازي را به عنوان مربي برگزيد که حتي در ورزشگاه نيز نشست. اين عدم مديريت بود. تيمم از نظر فني مشکلي نداشت و کارش را انجام مي داد ولي وقتي عدم مديريت به وجود آمد، باعث شد تيم دچار لغزش شود. درست مانند امسال در ليگ قهرمانان آسيا که مجيد نامجو مطلق به عنوان مربي موقت انتخاب شد و به دنبال مربي ديگري بودند، طبيعي است تيم نتواند ثبات داشته باشد. در زمان من نيز همين گونه بود. ديگر از بازيکن نمي تواند کار گذشته را بخواهيد زيرا اگر بخواهيد يا حتي اگر محکم هم برخورد کنيد، مي گويد تو ببين 4 هفته ديگر در تيم هستي يا خير. اين اتفاق نبايد در تيم بزرگي مثل استقلال رخ دهد. متاسفانه در استقلال ما بعضي جاها از مديران ضربه خورده ايم. همين باعث شد ما در آن فصل نتيجه نگيريم.
شما سه گل در دربي زده ايد که هر سه گل با ضربه سر بوده اند. کدام را بيشتر دوست داشته ايد؟
نمي توانم بگويم کدام گل زيرا هر سه باعث خوشحالي استقلالي ها شدند ولي آن گلي که در جام حذفي زدم و پس از آن جام را گرفتيم، برايم بسيار شيرين بود.
در آن دربي که 2-0 جلو افتاديد، منصور پورحيدري نقل کرده بود که شاهرخ بياني و مهدي فنوني زاده بين دو نيمه گفته اند رعايت علي پروين را بکنيد. اين درست است؟
من چنين چيزي نشنيده ام. الان نيز مرحوم پورحيدري بين ما نيست. چنين چيزي نشنيدم ولي کلا تيم در نيمه دوم بدون اينکه بخواهم کسي را مقصر بدانم، افت کرد. مي توانستيم بهتر باشيم و گل هاي بيشتري بزنيم زيرا پرسپوليس کاملا در اختيار ما بود و حرفي براي گفتن نداشت ولي تيم کلا افت کرد. اينکه گردن کسي بندازيم، درست نيست چون من نيز در آن تيم بودم و يعني همه ما افت کرديم.
در مورد تيم ملي زمان مرحوم دهداري سوال بپرسم. يادم است وقتي 14 بازيکن از حضور در تيم ملي استعفا کردند، مي گفتند آقاي دهداري مستبد و ديکتاتور بود. واقعا اين جور شخصيتي داشتند؟
مرحوم پرويز دهداري يک انسان کامل و بزرگ از هر لحاظ بود و يک اصول براي خودش داشت که آن ها را زير پا نمي گذاشت. ايشان به لحاظ اخلاقي با بازيکن صحبت مي کرد و سعي مي کرد به عنوان بزرگتر اخلاق را به لحاظ اجتماعي و انساني به ما ياد دهد. او انساني بود که کاملا کشورش را دوست داشت و هر زمان که صحبت مي کرد، مي گفت ما نماينده ايران هستيم. ايران کشور بزرگي است و فرهنگ دارد. ما وقتي به عنوان نماينده ايران وارد زمين مي شويم، بايد رفتار، کردار، گفتارمان ايراني باشد. يعني ايشان يک حساسيت خاص به جامعه ما داشت و به همين خاطر مي خواست اين مسائل را در تمام بازيکنان وارد کند. خيلي ها نمي خواستند اين را قبول کند. يعني همه با هم بياييم و همه با هم برويم. همه با هم غذا بخوريم و همه با هم از سر ميز غذا بلند شويم. حتي براي صحبت کردن روي ميز غذا، مي گفت روي ميز غذا بايد فرهنگ خود را نشان دهيم، بلند صحبت نکنيم و شايسته يک ايراني نيست سر ميز غذا بلند بخندد يا بلند حرف بزند. ما ايراني هستيم و بايد اين رفتار ايراني را به فرهنگ هاي ديگر نشان دهيم. بعضي ها نمي توانستند خود را با اين شرايط وفق دهند و اين مسئله برايشان سخت بود. مرحوم دهداري پاي اصول خودش ايستاد تا وقتي نسل ديگري بعد از ايشان آمدند.
ضربات سر شما هميشه در دوران خودتان معروف بود. در نسل جديد کسي را ديده ايد که شما را ياد خودتان بيندازد؟
در نسل جديد، وحيد هاشميان را در تيم ملي مي ديدم که خوب قطع مي کرد و ضربات سرش را دوست داشتم. در نسل فعلي، گاهي اوقات مي بينم سردار آزمون سرهاي خيلي خوبي مي زند. بالاخره اين ضربات سر ما را ياد خودمان يا کريم باوي و کساني ديگر مي اندازد.
به عنوان سوال پاياني، اين مسئله قليان و سيگار به خاطر مصاحبه آقاي سعادتمند، اردوي استقلال در قطر را خيلي در حاشيه برد. اگر بخواهيد صادقانه بگوييد، در نسل شما نيز اين چنين چيزي بود؟
در نسل ما قليان به شکل فعلي نبود. قلياني بود که بيشتر پيرمردها و پيرزن ها مي کشيدند. من بچه جنوب هستم و مي ديدم پيرمردها و پيرزن ها در خانه مي نشينند و مشغول مي شوند. دوره ما فوتباليست ها قليان نبود. شايد سيگار بود و برخي مي کشيدند ولي در خفا مي کشيدند و جلوي جمع و بزرگترها نبود. يعني خيلي مخفيانه بود. ولي در نسل فعلي که شايعه هاي بسياري پيش آمده، اکنون باب شده است و برخي نيز مي کشند و نمي توان منکر شد يا دروغ گفت. در زمان من نيز بازيکناني بودند که سيگار مي کشيدند.
شما در عمر خودتان امتحان کرده ايد؟
خير. نه سيگار نه قليان هرگز امتحان نکرده ام. بازيکن ديده ام جلويم کشيده است ولي نيامده ام آبروي او را ببرم و با شخصيتش بازي کنم. اگر قدرت و توان داشته باشم، به عنوان يک مربي بايد جلوي آن مسئله را بگيرم. اما اگر بخواهم سر سري رد شوم، پس چرا مربيگري کنم. بازيکن را کشيده ام کنار و صحبت کرده ام، اگر تکرار کرد، ديگر جايي در تيم ندارد. اگر به صحبت من احترام گذاشت، پس به کارش ادامه مي دهد. دليلي ندارد در بيرون اين مسئله را عنوان کنم و اين بين من و بازيکنم است. من اگر عرضه داشته باشم آن را درست مي کنم ولي اگر نداشته باشم پس براي چه کارم را انجام مي دهم؟ بايد راهم را بکشم و در خانه بشينم.
از شما ممنونم آقاي مرفاوي. اگر صحبت پاياني با مخاطبان مانده، در خدمتتان هستيم.
خيلي ممنون از اينکه مرا دعوت کرديد. در موقعيتي مرا دعوت کرديد که مسئوليتي در باشگاه داريم و يک سري مسائل را بايد با هواداران و عزيزان مان مطرح مي کرديم. من هرچه در توان داشتم، مطرح کردم. اميدوارم سال فوتبالي خوبي براي استقلال و هواداران باشد. آرزو مي کنم هواداران استقلال به ما کمک کنند و صبور باشند تا ان شاءالله بتوانيم قهرمان شويم و جامي را به عزيزان هديه دهيم.