ایران – مارادونا؛ چرا نشد؟
شرق/ مرگ ديگو مارادونا، اسطوره فوتبال آرژانتين، علاقهمندان به اين رشته ورزشي در سراسر دنيا را در شوک فرو برده است؛ ديگو در 60سالگي و به دليل عارضه قلبي درگذشت تا نامش در فهرست افراد مشهور تاريخ قرار بگيرد که عمر چنداني نکردهاند.
زندگي ديگو مارادونا فقط از لحاظ فوتبالي برجسته نبود؛ فارغ از حواشياي که او بيرون از زمين فوتبال داشت، اظهارنظرهايش در عرصه سياست، او را تبديل به يکي از فعالان سياسي کرده بود. علاقهاش به چگوارا، فيدل کاسترو و البته هوگو چاوز بر کسي پوشيده نبود. او در هر ميتينگ سياسي تلاش ميکرد با تعريف و تمجيد از اين چهرهها گرايشهاي سياسياش را هم نشان دهد. اتفاقا همين گرايشهاي ضدامپرياليسمي ديگو بود که باعث شد نام ايران هم در جبههگيريهاي سياسياش عليه آمريکا ديده شود. او در کنار چهرههايي مانند کاسترو و چاوز بعدها نام نيکلاس مادورو و محمود احمدينژاد را هم به زبان آورد.ارتباط مارادونا با ايران مربوط به همان زمانهايي است که محمود احمدينژاد زمام دولت را در دست داشت. اين ماجرا مربوط به سال 2007 ميشود که او در ملاقات با محسن بهاروند، ديپلمات ايراني حاضر در آرژانتين چندجملهاي درباره ايران و سياستهاي اين کشور به زبان آورد. در گزارشي که رويترز از همان زمانها منتشر کرده، نام محسن بهاروند هم آورده شده که او در نقلقولي از مارادونا، احمدينژاد را فرد شجاعي توصيف کرده است.
داستان ايران – مارادونا از همان زمان پررنگتر شد؛ بهويژه اينکه ديگو يکي از پيراهنهايش را امضا و به مردم ايران اهدا کرد؛ البته سرنوشت آن پيراهن اهدايي به مردم ايران مسيري کاملا شخصي طي کرد و به دست محمود احمدينژاد رسيد. بهاروند بعدها درباره آن پيراهن گفت که قرار بود پيراهن امضاشده ديگو به موزه سپرده شود؛ ولي مسئولان وقت دولت، در اقدامي ناگهاني آن پيراهن را به احمدينژاد دادند و با فراخواندن عکاسها براي ثبت اهداي آن پيراهن، ماجرا را طوري جلوه دادند که گويي پيراهن مارادونا براي احمدينژاد فرستاده شده است.
کمي بعد از آن هم احمدينژاد با انتشار پيامي خطاب به مارادونا از «لطف» او به خودش حرف زد و آرزوي موفقيت کرد. از اين زمان به بعد، شايعات سياسي درباره مارادونا و ايران جايش را به شايعات ورزشي دادند و خبر رسيد که ديگو مارادونا قرار است سرمربي تيم ملي ايران شود. آن روزها، علي کفاشيان رئيس فدراسيون فوتبال ايران بود و شايعه شد که مسئولان وقت فدراسيون فوتبال، به دنبال مذاکره با ديگو مارادونا هستند تا او را روي نيمکت تيم ملي بنشانند؛ البته شايعه هم شد که اين موضوع با دستور دولت وقت به فدراسيون فوتبال ابلاغ شده تا آنها ديگو را به تهران بياورند.
علي کفاشيان، رئيس فدراسيون وقت فوتبال اين اخبار را شايعه توصيف کرد و گفت هرگز قرار نيست ديگو مارادونا سرمربي ايران شود. او مذاکره با اطرافيان اين مرد آرژانتيني را هم تکذيب کرد و گفت فقط قرار است هماهنگيهايي صورت بگيرد تا ديگو مارادونا فقط سفري به ايران داشته باشد و از تهران ديدن کند.با وجود آنکه گفته ميشد احمدينژاد ميخواهد مارادونا را بهعنوان هديهاي از دولتش روي نيمکت تيم ملي بنشاند؛ ولي بعدها حرفهاي کفاشيان به کرسي نشست و خبري از مارادونا براي نشستن روي نيمکت تيم ملي نشد. ديگو حتي سفري هم به تهران نکرد تا آن برنامه شکيل و دهنپرکن ناقص بماند.
ايران با ايجنت ديگو مذاکره کرد!
حالا قريب به 10 سال بعد از آن شايعه، عباس ترابيان، مسئول وقت کميته بينالملل فدراسيون فوتبال و رئيس سابق کميته توسعه اين فدراسيون ميگويد ايران با ايجنت ديگو مارادونا چندين جلسه داشت. ترابيان به «شرق» ميگويد: «آن زمان ما چندين گزينه براي سرمربيگري ايران داشتيم که مارادونا هم در بينشان بود. او تيمي نداشت و يکي از گزينههاي فدراسيون بود. بااينحال ما کميتهاي تشکيل داده بوديم و خيلي جدي همه گزينهها را بررسي ميکرديم. نميخواستيم ريسک کنيم و در انتخاب سرمربي عجولانه جلو برويم؛ پس با دقت شرايط هر پنج گزينه را زير ذرهبين قرار داديم و نهتنها جزئيات کاريشان؛ بلکه جزئيات زندگي اين پنج گزينه را هم بررسي کرديم. اين سختگيريها درباره ديگو مارادونا هم اعمال شد». حالا آنطور که عباس ترابيان ميگويد شايعاتي که آن زمان علي کفاشيان تکذيبش ميکرد، کاملا درست است و دستکم مارادونا يکي از گزينهها بود.
چرا مارادونا سرمربي ايران نشد؟
پاسخ به اين سؤال ميتواند ابهامات آن زمان را از بين ببرد؛ چون هم دولت وقت راغب به حضور ديگو در تيم ملي ايران بود، هم مارادونا با فرستادن پالسهاي مثبت علاقهاش را براي سرمربيگري ايران نشان داده بود. ترابيان دلايل انتخابنشدن مارادونا را اينطور توضيح ميدهد: «ما چند مشکل براي انتخاب مارادونا داشتيم؛ اول اين بود که او همان زمان هم بهتازگي از بيماري سختي رهايي پيدا کرده بود و آنطور که شرايطش را جويا شديم، ممکن بود دوباره مشکلاتي برايش به وجود بيايد. از طرفي ايجنتي که واسطه مذاکره بود، رقم پيشنهادي مارادونا را بسيار بالا عنوان کرد. آن زمان رقم مارادونا بيش از دو ميليون دلار بود؛ حالا دقيقا به خاطر ندارم دوميليونو صد يا دوميليونو 200 هزار دلار ميخواست. اين پيشنهاد براي ما در آن مقطع که ميتوانستيم با اين مبلغ گزينههاي بهتري بياوريم، چندان مناسب نبود».
به همين دلايل پيشنهاد سرمربيگري مارادونا در تيم ملي ايران رد ميشود؛ البته آنطور که ترابيان ميگويد هرگز مذاکره مستقيمي با خود مارادونا صورت نگرفت و دراينبين ايجنتي از سوي او مشغول مذاکره با فدراسيون فوتبال بود. بعد از آن ماجرا هم سرنوشت انتخاب سرمربي تيم ملي وارد داستان مهيجتري ميشود. در واقع از آن پنج گزينه سه نفر در فهرست نهايي قرار ميگيرند و دست آخر، مسئولان وقت فدراسيون فوتبال به اين نتيجه ميرسند که اسون گوران اريکسون را بهعنوان سرمربي معرفي کنند. ترابيان دراينباره ميگويد:«تقريبا با اريکسون تمام کرديم. حتي کپي پاسپورت او هم فرستاده شد تا به تهران بيايد؛ ولي در لحظه آخر دوباره حضور اريکسون منتفي شد. البته دلايلش اصلي مالي نبود؛ چون اريکسون برخلاف شايعاتي که مطرح شده بود، اصلا پولکي نبود و با فدراسيون ايران خيلي راه آمد. او علاقه زيادي داشت سرمربي ايران شود». بعد از منتفيشدن حضور اريکسون فدراسيون فوتبال اين بار باب مذاکره با کارلوس کيروش، سرمربي پرتغالي را باز ميکند؛ آنها هفت ماه در خفا با کيروش مذاکره کردند و دست آخر هم اين مرد پرتغالي سرمربي ايران شد. ترابيان در اين زمينه ميگويد: «ارزشش را داشت؛ آن همه صبر کرديم و وقت گذاشتيم تا بالاخره کيروش سرمربي ايران شد.
راستش از مدتها قبل از حضور در ايران با کيروش مذاکره کرديم؛ ولي به کفاشيان گفتم کسي نبايد از اين موضوع بو ببرد؛ چون استاد خرابکردن مذاکره هستيم (ميخندد). کفاشيان هم بسيار همکاري کرد تا بالاخره حضور کيروش قطعي شد. ما کيروش را با رقمي بسيار پايينتر از رقم پيشنهادي مارادونا با يکميليونو 400 هزار دلار به ايران آورديم. در اين زمينه روسفيد شديم و مردم نتيجهاش را با دو صعود پياپي و بدون دردسر به جام جهاني ديدند. البته کيروش بداخلاقيهايي هم داشت که آنهم مقصرش خود ما بوديم».
فشار براي انتخاب مارادونا بهعنوان سرمربي ايران؟
درست است که مذاکره مارادونا با فدراسيون فوتبال ايران ناتمام ماند؛ ولي به نظر ميرسد علاقه دولت محمود احمدينژاد به آوردن او، چيزي نبود که بهراحتي فدراسيون با آن کنار بيايد. ترابيان دراينباره ميگويد: «واقعيت اين است که زمان انتخاب سرمربي تيم ملي هميشه فشار وجود دارد؛ از طرفي خود مارادونا هم با توجه به گرايشهاي سياسياش در آن زمان ابراز علاقه کرده بود که بيايد و سرمربي تيم ملي شود. به غير از اين مورد، فشار زيادي بر فدراسيون بود که سرمربي فرانسوياي را که در تيم ملي ژاپن کار کرده بود، هم روي نيمکت بنشانيم؛ ولي بههرحال، همانطور که گفتم، ما همه چيز را با دقت زير نظر ميگرفتيم و به دنبال انتخاب سرمربياي بوديم که فارغ از گرايشهاي سياسي بتواند به فوتبال ايران کمک کند».