با این خط حمله نمیتوان قهرمان شد!

آي اسپورت/ براي تيمي که همچنان سخت، بد و دير گل ميزند برد يک بر 2 شنبهشب مقابل تيم سختکوش ماشينسازي ولو در تهران نتيجه بدي به حساب نميآيد، اما پرسپوليس حتي پس از کسب تمامي 3 امتياز يکبار ديگر بيش از آنکه با خيال راحت از ميدان خارج شود و کيف کند، يکسري علامت سؤالهاي تازه درباره خود ايجاد کرد. در پايان ديداري که باز هافبکهاي تيم گلزني کردند (مگر اينکه وحيد اميري را واقعاً مهاجم تلقي کنيم) يحيي گلمحمدي باز بايد از خود بپرسد که چرا مهاجماني مثل عبدي و رمضاني و يا هافبکهاي مهاجمشوندهاي نظير عاليشاه و پهلوان آسانترين فرصتها را گل نميکنند و کاري ميکنند که برتريهاي خفيف صفر بر يک سرخها بهواسطه گل خوردنهاي ساده و بديهي در آخرين دقايق تا مرز تبديل شدن به نتايج مساوي پيش بروند؛ اتفاقي که در ديدار با تيم تبريزي هم تقريباً تکرار شد و فقط گل نجاتبخش دقيقه 3+90 احمد نوراللهي مانع از تحقق آن گشت.
در ليگي که امسال فشردهتر از هر زماني پيگيري ميشود و هر امتياز از دست رفته و هر برد تبديلشده به تساوي ممکن است به قيمت هدر دادن مقام قهرماني تمام شود، قرمزها با کسب تساويهاي متعدد مجال چنداني براي لغزشهاي بعدي خود باقي نگذاشتهاند و محکوم به فتح دستکم 80درصد مسابقات بعدي خود هستند وگرنه هماي قهرماني بر سر رقبايشان خواهد نشست که باز هم استقلال سرآمد آنان است و سپاهان، تراکتور و صنعتنفت، ساير مدعيان حاضر در صحنه، بهواسطه فاصله امتيازي بسيار کم بين اين تيمها هر اتفاقي در اين ليگ متصور است اما منطق ميگويد وقتي از هفته بيستم هم گذر کنيم، تيمها بيش از حالا از يکديگر تفکيک خواهند شد و آنهايي که روي غربال ميمانند، فقط دو سه تيم خواهند بود. بنابراين اگر پرسپوليس ميخواهد يکي از اين تيمهاي برگزيده باشد و براي پنجمينبار متوالي قهرمان شود، بايد مشکلات خط حملهاش را بسيار جدي بگيرد و در نيمفصل آن را تا حد زيادي رفع کند زيرا مادامي که ساز و کارهاي تهاجمي و فورواردهاي پرسپوليس اينها هستند که اينک ميبينيم، شانس چنداني براي توفيق نهايي اين تيم تصور نيست. همين حالا هم که پرسپوليس در سايه بردن ماشينسازي به جمع شش تيم بالاي جدول وارد شده، يکي از ضعيفترين خطوط آتش را بين اين تيمها دارد و فقط 13 گل زده که حتي معدل يک و نيم گل در هر مسابقه را هم به دست نميدهد و نشانگر و گوياي «قدري بيش از يک گل در هر بازي» است؛ ميانگيني فاجعهبار که اگر يکبار ديگر قدرت فراوان خط دفاعي قرمزها (با فقط 8 گل خورده در 11 مسابقه) در کار نبود، قطعاً پرسپوليس به جمع چهار پنج تيم انتهاي جدول ورود ميکرد و بايد براي ابقا در ليگ ميجنگيد و نه براي صيد مجدد تاج قهرماني.
تقويت خط حمله پرسپوليس و درآوردن آن از وضعيت تأسفبار فعلي از طرق مختلف امکانپذير است و يکي از آنها پس گرفتن مهدي ترابي است که اقامت کوتاهش در ليگ قطر بهقدري توأم با ناکامي بود که به فسخ قرارداد وي با طرف قطري و بازگشت او به تهران منجر شده و گفته ميشود احتمال رجعت او به جمع سرخها بيشتر از الحاق وي به خواستاران تازهاش (سپاهان و تراکتور) است و حتي برخي ميگويند بر سر عقد قراردادي جديد بين قرمزها و مهاجم اسبق سايپا که مدت آن يک سال و نيم است، توافق نهايي برقرار شده است و اگر چنين شود ترابي ميتواند از شروع نيمفصل دوم در خدمت پرسپوليس باشد. حسن بزرگ ترابي اين است که هم يک گلزن قدرتي و فرصتشناس و تيزهوش و هم يک بازيکن صاحب قوه حمل توپ در مسابقات طولاني است، بنابراين ميتواند بدون نياز مبرم به نفرات کنارياش «از صفر تا صد» يک گل را انجام بدهد و هم پايهگذار و سازنده آن باشد و هم زننده آن و البته در طول مسير از همکاري و پاسکاريهاي کوتاه با يارانش هم برخوردار شود. ترابي فصل پيش نيز حداقل ششبار با تکگلهاي 3 امتيازياش يکتنه منجي قرمزها شد و اگر آنان در نيمفصل دوم به 9 برد پياپي رسيدند، در درجه اول روي همت او و گلزنيهاي پرتعدادش در شرايطي سخت بود؛ وضعيتي که ساير عناصر تهاجمي قرمزها مثل امروز ميلنگيدند و پرسپوليس گلهاي چارهساز خود را بيشتر در سايه همت ترابي و البته با کارهاي تکميلي علي علپور به ثمر ميرساند.
عيسي آلکثير هم از 13 فروردين 1400 قادر به بازي مجدد براي سرخها خواهد بود اما در آن زمان بيشتر از هفت هشت هفته از ليگ بيستم باقي نخواهد بود و هماهنگ شدن وي با يارانش بهرغم آشنايي قبليشان و بخصوص جا افتادن در صحنه مسابقات پروسهاي زمانبر خواهد بود به همين سبب بايد تصريح کرد سودرساني آلکثير براي قرمزها در پايان محروميت ششماهه او بيش از آن که براي ليگ داخلي باشد باز در صحنه ليگ قهرمانان قاره قابل انتظار و وصول خواهد بود.
اينکه ساير راههاي تقويت خط حمله بسيار ضعيف و ناتوان پرسپوليس چيست، از دايره اطلاع ما خارج است و اين جزو وظايف گلمحمدي و حميد مطهري و همکاران آنهاست، اما اين مسأله مشخص و قطعي است که اگر ترميمي بزرگ و سريع و مؤثر در اين زمينه و در خصوص ناکارآمديهاي خط آتش تيم صورت نگيرد، ايستادن دوباره قرمزها روي سکوي اول آرزوي محالي بيش نخواهد بود. تا ابد نميتوان دل به حل مشکلات تهاجمي پرسپوليس توسط نفرات ساير خطوط اين تيم بست زيرا نهتنها اين نفرات را فرسودهتر و عصبيتر خواهد کرد، از کارآييهاي خطوط دفاعي و مياني پرسپوليس هم خواهد کاست. اين هشداري است که همه بزرگي و وسعتش در جريان ديدار اخير با ماشينسازي و حتي در پايان اين بازي هم حس شد. در دقايقي که پرسپوليس از بردن قعرنشين ليگ چنان شادماني ميکرد که انگار مدعي اول قهرماني را برده است، همان شادي بيحد و حصر هم نشان ميداد چگونه سقف آرزوهاي قهرمان مطلق ليگ پايين آمده است؛ تيمي که پيشتر اينگونه رقبا را «از قبل برده داشت» و حالا با وزش يک نسيم ساده و کوچک هم دروازهاش را به روي آنان ميگشايد و گلهاي متعددي را هدر ميدهد و در اکثر دقايق مسابقه کاسه چه کنم چه کنم (بهلحاظ عدم اتخاذ تدابير مؤثر تهاجي) در دستش گرفته است و بيهوده سرش را به ديوار ميکوبد.
ايران ورزشي