نادر چشم و چراغ «شهر خسته» بود

ايسنا/ نادر دستنشان در ۶۰ سالگي بعد از مبارزه طولاني با بيماري کرونا جان باخت تا قائمشهريها يکي ديگر از «اميدهاي شهر خسته» را به خاک بسپارند.
عصر ايران نوشت: «اين قضاوت بود شما کردي؟ اين داور چهارم بود؟» نسل جديد نادر دستنشان را با اين ويدئو به خاطر سپرد. بعد از بازي ملوان - نفت مسجدسليمان در سال ۱۳۹۶ او که سرمربي ملوان بود وقتي بازي ۲-۰ برده را با نتيجه ۲-۲ عوض کرد، داور چهارم را مقصر دانست و اين کليپ خلق شد. او البته چند بازي بعدتر از آن داور با دسته گل عذرخواهي کرد اما امروز خودش دست از دنيا شست، توپ فوتبال را زير بغل زد و براي هميشه خداحافظي کرد.
نسل جوان حق دارد از نادر دستنشان که اسطوره نساجي مازندران است تصويري به خاطر نداشته باشد. اين هم يکي ديگر از مکافاتهاي ماست که از نسل دهه ۶۰ چند ويدئوي به درد بخور نداريم، چيزي که بشود در روزهايي مثل اين نگاه کرد و سندي داشت تا به جوانترها بگوييم بازيکناني که ما سنگشان را به سينه ميزديم واقعاً ستاره بودند.
نادر دستنشان را متخصص بالابردن تيمهاي ليگ يکي لقب داده بودند. او مس کرمان، استيل آذين، نفت تهران و نفت آبادان را به ليگ برتر آورد و به عنوان يک مربي - مارکوپولو شناخته ميشد که در کارنامهاش مربيگري نساجي مازندران، پيام مشهد، شهيد قندي يزد، شهرداري بندرعباس، صنعت ساري، ابومسلم مشهد، سايپا شمال، ماشينسازي تبريز، ملوان بندرانزلي، سپيدرود رشت و چند تيم ديگر را داشت. لقب «نادر امپراتور» و «نادر غولکُش» را به او دادند.
او کنار زمين هميشه پرسر و صدا و پرشور بود. فرقي نميکرد سرمربي کدام تيم است. همه تيمها برايش نساجي قائمشهر بودند. با تمام جان از بازيکنان دفاع ميکرد و البته گاهي همين سر و صداها به قيمت کارت زرد و قرمز برايش تمام ميشد. سبک خودش را داشت و چندان به منتقدين گوش نميداد.
دستنشان که برادر بزرگترش «رحيم» هم از قديميهاي نساجي بود، استايلي شبيه امير قلعهنويي داشت، ترکهاي، باهوش و نترس. حتي چشم علي پروين را در همان دوران گرفت، دعوتش کرد به تيم اما يک مصدوميت بدموقع مسير زندگياش را عوض کرد، از بيشتر ديدهشدن محروم ماند اما چشم و چراغ شهر شد، وقتي ليگ قدس برپا بود، کاپيتان منتخب مازندران بود، رکورددار گلزني شد، به تيم ملي دعوت شد و ... .
نساجي در دهه ۶۰ با بازيکناني مثل شهريار مرادي، غلامحسين رحمتي، حسين مسگرساروي، زندهياد رضا سليمي، محرم آقامحمدي، اسفنديار مهماننواز، حسن خوردستان، زمان قلينژاد، بيژن رحماني، غلام شاهبابايي و سعيد اوصيا و ... در سطح اول فوتبال ايران درخشيد. نساجي يک بار حتي به عنوان نماينده ايران به جام قائد اعظم پاکستان اعزام شد و در حالي که تيمهاي ملي چين، پاکستان و بنگلادش در مسابقات حضور داشتند به مقام قهرماني جام قائد اعظم رسيد و نادر دستنشان آقاي گل مسابقات شد.
هافبکي که قائمشهريها در بازي خداحافظياش فرياد ميزدند: «نادر تي لينگ دور بَگِردِم ( نادر دور پاهات بگردم)» هرگز به آن چه شايستهاش بود به عنوان يک بازيکن دستنيافت. در عصري که رسانهها تا اين اندازه گسترده نبودند، بازيها زنده پخش نميشد، کسي شانس ديدن هايلايت (گُزيده) بازي يک بازيکن را نداشت و ... چطور ميشد به همه مردم ايران گفت که پسر شماره ۷ نساجي قائمشهر يک ستاره است؟ او در زمان بدي به دنيا آمد. مثل بسياري از بازيکنان دهه ۶۰ و ۷۰ که بر بختشان نفرين ميفرستند.
نادر دستنشان وقتي به عنوان سرمربي شناخته شد هم در ليستي قرار گرفت که همه آن را با «ف-ک» ميشناختند. «ن.د» هم رفت توي ليست سياه و گفتند حق ندارد در ليگ برتر مربيگري کند. خودش تا آخرين روز ميگفت دليلش را نميداند! از آن قصههايي که هنوز هم کسي چرايياش را نميداند، «ف.ک»هاي مشهور برگشتند و ستاره شدند. از کنار زمين تا قاب تلويزيون اما سهم نادر دستنشان «ويروس» شد.
کرونا باز هم يکي از چهرههاي نامدار را از تالار فوتبال ايران غارت کرد. نادر دستنشان در ۶۰ سالگي بعد از مبارزه طولاني با بيماري کرونا جان باخت تا قائمشهريها يکي ديگر از «اميدهاي شهر خسته» را به خاک بسپارند. کنار آرزوهاي ديگرشان.»