شمشیربازهای ایران به جان هم افتادند!

مهر/ جنگي که امروز اهالي شمشيربازي در اسلحههاي مختلف را رو در روي هم قرار داده به خاطر کم کاري فدراسيون است و حرکت يک طرفه آن در سايه موفقيتهاي جهاني تنها يک اسلحه.
شمشيربازي ايران امروز يکي از قدرتهاي جهان است. نتايج و مدالهاي آسيايي و جهاني سالهاي گذشته، رنکينگ فدراسيون بين المللي، حضور چهار نماينده کشورمان در المپيک توکيو.... هم گوياي همين مهم است که شمشيربازي ايران براي خود در جهان دبدبه و کبکبهاي به راه انداخته است.
مسير توفيقات شمشيربازي از چند سال پيش با يک طلسم شکني آغاز شد و به صورت مستمر ادامه يافت تا به اين جايگاه رسيد که بعد از ثبت اولينهاي بسيار، دست به «تاريخ سازي» هاي زيادي زد و حالا هم جز «مدال المپيک» هيچ کمبود ديگري از نشانهاي بزرگي ندارد.
البته که بار تمام اين کاميابيها تنها به دوش اسلحه سابر بوده و اهالي اين رشته؛ از همان ۱۰ سال پيش که ملي پوش اين اسلحه (مجتبي عابديني) با کسب سهميه المپيک ۲۰۱۲ لندن براي نخستين بار شمشيربازي ايران را المپيکي کرد و «طلسم» ناکامي حضور در اين رويداد را شکست تا امروز که سومين حضور متوالي در المپيک براي شمشيربازي مسجل شده آنهم به واسطه سهميه تيمي که براي «اولين بار» به دست آمده است.
اينگونه طي يک دهه اخير تيغ شمشيربازي ايران روز به روز بُرنده تر شد آنهم فقط به دست ملي پوشان اسلحه سابر و سرمربي آنها؛ با اين حال امروز اهالي دو اسلحه ديگر خود را رو در روي آنها قرار داده اند بدون توجه به عواقبي که اين حرکت ميتواند براي شمشيربازي و ورزش کشور به همراه داشته باشد.
مطالبهگري يا سرپوش گذاشتن روي ناکاميها؟!
فضاي ملتهب و آشوب زده اي که امروز گريبان شمشيربازي را گرفته درست بعد از آخرين رقابتهاي گزينشي المپيک در اين رشته و بازگشت نمايندگان ناکام کشورمان از آن ايجاد شد؛ مسابقاتي که فرصتي براي کسب سهميه در دو اسلحه اپه و فلوره بود اما شمشيربازان اعزامي همچون ادوار گذشته توفيقي از شرکت در آن نداشتند و دست خالي ماندند.
همين ناکامي بهانهاي شد براي مطرح شدن حرف و حديثهايي که حکايت از اختلاف داخلي ميان شمشيربازان سه اسلحه دارد اما اينبار جرقه خوردن آن جنگي را به راه انداخته که قطعاً نتيجه آن به نفع هيچيک از طرفين نخواهد بود.
شايد بتوان گفت اعلام استعفاي علي يعقوبيان از هدايت تيم ملي اسلحه اپه آغازگر اين «جريانات خود ساخته» در شمشيربازي بود به خصوص که اين براي اولين بار نيست او تصميم به استعفا ميگيرد. البته اينبار هم يعقوبيان به صورت مستند و رسمي استعفا نداده و در واقع فدراسيون هيچ سندي از اين تصميم جديدش ندارد.
با اين حال اين مربي ضمن تشريح دلايل استعفايش تاکيد داشت که اينبار به هيچ عنوان از تصميمش باز نميگردد مگر اينکه شرايط فعلي در جهت بهبود تغيير کند. از طرفي عليرضا ادهمي ملي پوش اسلحه فلوره که اتفاقاً از شمشيربازان ناکام ايران در مسابقات اخير به حساب ميآيد هم در تماسي که خود با خبرنگار مهر داشت، صحبتهاي انتقادي مطرح کرد و از شرايطي که پيش از اعزام به مسابقات داشت گله مند شد.
محور گلايههاي يعقوبيان و ادهمي و امثال آنها «نابرابر» بودن شرايطشان نسبت به اسلحه سابر است و اينکه نگاه غيريکسان فدراسيون نسبت به سه اسلحه در نتيجه گيري آنها بي تاثير نيست. خبرگزاري مهر هم بر مبناي کار حرفه اي براي قضاوت منصفانهتر، فرصت گفتگو را از اين افراد نگرفت اما سوال اينجاست که «از طرح اين صحبتها در اين مقطع زماني چه هدفي دنبال ميشود؟ مطالبه گري يا سرپوش گذاشتن روي ناکامي؟»
چرا درست پس از عدم نتيجه گيري در مسابقات زون آسيا و انتخابي المپيک بايد حرف از نابرابر بودن شرايط شود و محکوم کردن اسلحه سابر به برخوردار بودن از شرايط بهتر آنهم درست در فاصله زماني کمتر از سه ماه مانده به المپيک و اعزام اين تيم به اين توکيو.
يعقوبيان و ادهمي هر دو در گفتگوهاي خود بر دور بودن از حاشيه و کار دلسوزانه تاکيد داشتند اما اگر واقعاً اينگونه است چرا از طريق به راه انداختن جنگ علني مطالباتشان را مطرح کردند؟ آنهم بعد از اينکه کار از کار گذشته و مهيا شدن بهترين شرايط هم نميتواند آنها را در اين مقطع به حضور دلخواه در مسابقه و نتيجه و سهميه برساند.
المپيکيهاي شمشيربازي سپر بلا شدند
اينکه «آيا واقعاً شرايط تمرين و اعزام براي شمشيربازان اسلحه اپه و فلوره مانند سابر مهيا ميشود و اگر نه، چرا؟» پرسشي است که فدراسيون شمشيربازي و رياستش بايد پاسخگوي آن باشد اما بر فرض اينکه انتقادات مطرح شده درست باشد هم نميتوان بزرگي کار و افتخارات شمشيربازي ايران در اسلحه سابر را کتمان کرد.
اصلاً همين که شمشيربازان و مربيان اسلحه سابر از فرصت خوبي که فدراسيون برايشان فراهم کرده و هزينههاي به جايي که صرفشان ميکند - بنا به ادعاي اهالي دو اسلحه ديگر - به بهترين نحو ممکن استفاده ميکنند و در ازاي آنها کم کاري نميکنند، جاي تقدير دارد.
سهميه تيمي المپيک که سال گذشته و زودتر از خيلي از کشورهاي اسم و رسم دار دنيا از آنِ شمشيربازي ايران شد، چيزي نيست که فدراسيون جهاني و کميته بين المللي المپيک آن را از سر ناچاري و مثلاً زياد بودن سهميهها به پيمان فخري و شاگردانش بخشيده باشد. اين سهميه اي است که تمام کشورهاي به دنبال آن بودند اما اسلحه سابر ايپيش از اتمام رويدادهاي گزينشي المپيک در ماليکت آن حرفي براي گفتن باقي نگذاشت.
بنابراين هيچ حرف و بهانهاي نميتواند ارزش کار تيم ملي شمشيربازي اسلحه سابر ايران را کم کند يا حتي در مورد درستي آن شک و شبههاي ايجاد کند. با اين حال اين تيم المپيکي سپر بلا شد در فدراسيوني که مشخص نيست چرا اجازه ميدهد مربيان و ورزشکارانش اينگونه به جان هم بيفتند!
ديگر اينکه منتقدان امروز بايد در نظر داشته باشند اگر اقدامات امروزشان به توجه و حمايت گستردهتر فدراسيون منجر شد، فردا از آنها انتظاراتي در حد اسلحه سابر و تاريخ سازي هاي مردان آن وجود خواهد داشت نه کمتر.
فدراسيون شمشيربازي از حرکت در سايه موفقيتهاي اسلحه سابر خارج شود
شمشيربازي ايران در اسلحه سابر روي نوار موفقيت حرکت تند وتيزي دارد تا آنجا که روي مدال آوري آن در المپيک توکيو حساب ويژه اي ميشود. همين موضوع اين رشته را بر سر زبانها انداخته در حاليکه در شمشيربازي دو اسلحه ديگر هم فعال هستند که هيچ زمان حرفي براي گفتن نداشتند. موضوعي که خبرگزاري بعد از مسابقات اخير در گزارشي با عنوان «تکرار ناکامي شمشيربازي در دو اسلحه / فعلاً يک طرف شمشير ميبرد» به آن پرداخت.
در واقع سال هاست اسلحه سابر يک تنه بار مسئوليت را در شمشيربازي به دوش ميکشد و فدراسيون هم با پنهان شدن در سايه موفقيتهاي آن، خود را پيشرو، با برنامه و موفق جلوه ميدهد. نتيجه هم به راه افتادي جنگي شد که البته به نظر ميرسد بيشتر زرگري باشد تا حقيقي و با پايه و اساس.
در اين جنگ - با هر ماهيتي- حساب اسلحه سابر از بقيه جداست؛ چون از پتانسيل و امکانات مهيا شده براي نتيجه گيري به بهترين شکل استفاده کرده و خود را بالا کشيده است. اما ميماند دو اسلحه ديگر و کار نکرده فدراسيون؛ اينکه بايد خيلي وقت پيش از اين کالبد شکافي ميکرد تا مشخص شود دليل به نتيجه نرسيدن در اسلحه فلوره واپه چيست؟
خيلي منطقي نيست که اختلاف ميان سه اسلحه در اين حد باشد که يکي المپيکي شود و دو اسلحه ديگر اندر خم يک کوچه باشند. يک جاي کار مي لنگد به خصوص که نميتوان روي نبود پتانسيل و استعداد در اين دو اسلحه هم خيلي حساب کرد مگر اينکه شناسايي نشده باشند که البته به گفته رئيس فدراسيون اين کار انجام شده است. پس ميماند امکانات و شرايط لازم براي رشد که يا مهيا نشده يا شايد هم از آن به خوبي استفاده نشده است!
تکليف اين موضوع هر چه هست بايد توسط فضل باقرزاده رئيس فدراسيون مشخص شود. البته اين هم کار ديروز است که به امروز موکول شده و همين مسئله به ايجاد دلخوريها دامن زده است. حالا هم اگرچه دير است اما بايد کالبد شکافي لازم انجام در مورد چرايي عدم موفقيت در اسلحه فلوره و اپه مشخص شود.
به هر حال جلوي ضرر را هر کجا گرفت، منفعت است در غير اين صورت به دلخوريهايي که امروز ايجاد شده دامن زده ميشود و چه بسا همين مسئله روي روزگار خوش را از اسلحه سابر هم بگيرد. اين اسلحه، سرمربي، مربي و ورزشکاران آن امروز به آرامش و فضايي همدل نياز دارند تا بتوانند در توکيو اثبات حقانيت کنند و تنها نداشته خود از تمام افتخارات جهان را هم به دست بياورند. بنابراين رئيس فدراسيون همدل کردن اهالي شمشيربازي را هم در الويت قرار دهد.