هاشمیمقدم: آقای فکری نگاهی به آینه بینداز

ورزش 3/ امير هاشمي مقدم با انتقاد از شيوه جذب بازيکن در طي اين چند سال اخير در استقلال معتقد است با توجه به وجود سرمايه اي مثل هوادار، هميشه ميتوان به استقلال اميدوار بود.
امير هاشمي مقدم نامي آشنا براي علاقهمندان فوتبال خصوصاً متولدين دهه 60 و 50 است. بازيکني ريزنقش و خوشتکنيک و البته خوشتيپ با آن پشت موهايش که اگر کمي خوششانستر بود و استقلال چند دقيقه بيشتر مقابل الهلال دوام ميآورد امروز او زننده گل ستاره چهارم باشگاه استقلال بود.
هاشمي مقدم که مدتزمان زيادي است که در هلند به سر ميبرد، هنوز فوتبال را بهطورجدي دنبال ميکند در گفتوگويي با خبرنگار ورزش سه با اشاره به تيم فصل جديد استقلال و بازي اين تيم مقابل الهلال معتقد است اين تيم هنوز بالانس نيست و استقلال بايد در نحوه يارگيرياش تجديدنظر کند.
*استقلال و پرسپوليس هر فصل بايد براي قهرماني آسيا بسته شوند
به نظرم تيم استقلال مقابل الهلال تا حدي بازي قابل قبولي را به نمايش گذاشت، اما در کل من با توجه به اين ديدار معتقدم استقلال براي ليگ داخلي بستهشده، نه براي قهرماني آسيا و يا بردن تيمي مثل الهلال. اين در حالي است که تيمهاي استقلال و پرسپوليس هر فصل بايد براي قهرماني آسيا بسته شوند، نه به اميد اينکه در ليگ ايران بخواهند اول بشوند يا بتواند کسب سهميه کنند. ضمن اينکه بايد بگويم استقلال هنوز تيم بالانسي نيست، براي مثال در يک پست يک بازيکن و در يک پست ديگر 3 بازيکن دارد که اين بههيچعنوان نميتواند اصولي باشد.
*دانش فني براي يارگيري چند سالي است که وجود ندارد
بچهها در ديدار مقابل الهلال موقعيت گل داشتند و انصافاً خيلي زحمت کشيدند اما اين را هم بگويم که الهلال هم با توجه به تمام خريدهايي که انجام داد، چندان تيم قدرتمندي نشان نداد و اگر استقلال صاحب بازيکنان خلاقي بود به اين الهلال که ما ديديم بايد 4 گل ميزد.شايد خيليها شکست استقلال را به بدشانسي ارتباط دهند درصورتيکه من هيچوقت در فوتبال به عامل شانس اعتقادي ندارم. به نظر من در فوتبال روز دنيا، يا کيفيت داريد يا نداريد. توپهايي که بازيکنان الهلال تبديل به گل کردند بهنوعي نصيب بازيکنان استقلال هم شد اما گلي براي ما در برنداشت. ضمن اينکه ما حدود 8 بازيکن خروجي داشتيم که متأسفانه مجبوريم بگوييم که آن دانش فني براي يارگيري چند سالي است که وجود ندارد، دانشي که بتواند عدم حضور اين 8 بازيکن را جبران کرد
*استقلال فصل گذشته الهلال امروز را ميبرد
من مطمئنم استقلالي که فصل قبل را به اتمام رساند، اگر جلوي الهلال اين روزها بازي ميکرد، بهاحتمال بسيار زياد برنده بازي بود، چراکه در آن تيم خلاقيت وجود داشت و از همهچيز مهمتر تيم بالانسي داشتيم و اينکه بازيکنان با توجه به اينکه يکفصل کامل در کنار همبازي کرده بودند به نوع فوتبال هم عادت کرده بودند. اما حالا شما يک تيم جديد را جمع کرديد و اينکه تا بخواهيد، آنها در کنار هم عادت کنند و بهاصطلاح راه بيفتند، زمان ميبرد که مجيدي به دلايلي ميدانست اين زمان را در اختيار ندارد
*استقلال هميشه بايد بازيکن خلاقي داشته باش
اين نکته را هم بايد تأکيد کنم که در تيمي مثل استقلال هميشه بايد بازيکنان خلاقي حضورداشته باشند. بازيکني که بتواند حريف مقابل خود را جا بگذارد، حرکت بدون توپ هوشمندانهاي به عمق دفاع حريف داشته باشد، ولي الآن در حال حاضر استقلال فاقد اين نوع بازيکنان است.
*طوري قرارداد ببنديم که از رفتن بازيکن سودي به باشگاه برسد
من از شما سؤال ميکنم که استقلال در فصل نقل و انتقالات چند تا خروجي داشت؟ حداقل 6 بازيکن شاخص را در اين فصل از دست داديم. با توجه به اين مسئله، درآمد استقلال از اين خروجيها چقدر بود؟ آيا بهجز قايدي درآمد ديگري از حاصل فروش بازيکني به تيم رسيد؟ شما حساب کنيد اگر قايدي به دبي نميرفت، استقلال حتي نميتوانست يک اردوي يکهفتهاي را در دبي برگزار کند و خشي از طلب بازيکنانش را بپردازد. وقتي 6 بازيکن از ترکيب ثابت يک تيم جدا ميشوند، باشگاه بايد از قِبَل اين خروجيها درآمد زيادي نصيبش شود. بهجاي اينکه بياييم در يک برنامه زنده تلويزيوني تهمت بزنيم بهتر بود طوري با اين بازيکنان قرار ميبستيم که پس از خروجشان، لااقل منفعتي نصيب باشگاه شود.
*نبايد اجازه ميداديد 8 بازيکن از تيم بروند
شما وقتي يک بازيکن تاپ داريد، آن بازيکن براي يک باشگاه حکم طلا را دارد، وظيفه مديريت تيم و کادر فني آن است که و را آنقدر صيقل دهيم که تبديل به الماس شود، اما ما کاري که در اين چندساله در فصل نقل و انتقالات انجام داديم اين است که ميآييم طلاي 22 عيار را از دست ميدهيم و بهجاي او در بهترين حالت طلاي 14 عيار ميخريم. شما بهعنوان يک باشگاه ابتدا بايد آن گنجي که داريد را حفظ کنيد، حالا ممکن است دو بازيکن هم از تيم جدا شود، نه اينکه بهيکباره 8 بازيکن از ترکيب ثابت تيم را از دست بدهيم.
ازنظر من بزرگترين اشتباه شما اين است که بهراحتي اجازه داديد که بازيکنانت بروند و در وهله بعدي، با تمام احترام بايد بگويم، نبايد هرکسي که از خيابان عبور ميکند را به استقلال دعوت کنيد. حتي اگر بازيکن بسيار خوبي باشد. شما بايد ببينيد تيمت به چه بازيکني احتياج دارد.
*بستن تيم شباهت زيادي به تکميل پازل دارد
ارنج کردن و بستن تيم از جهات بسيار زيادي با کامل کردن يک پازل شباهت دارد. شما اگر هر تيکه از پازل را سر جايش نگذاريد، 100 سال هم زحمت بکشيد، نميتوانيد پازلت را کامل کنيد. پازل؛ شکلها، رنگها و ابعاد خودش را دارد و کامل کردن يک پازل هم نياز به حوصله و زمان دارد درست مثل بستن يک تيم فوتبال. ما الآن در استقلال بازيکني با خصوصيات وينگر نداريم. يا اينکه در تيم فعلي فاقد يک شماره 10 هستيم. هافبک پشت مهاجمي که تکنيک خوبي داشته باشد و بتواند پاسِ تودَر دهد و شم گلزني نيز داشته باشد.
*علم بستن قرارداد نداريد به فرد مطلع بسپاريد
شما فکر ميکنيد چرا تيمهاي درجهدو اروپايي قادرند بازيکنان شاخص خودشان را باوجود پيشنهادات 30 تا 40 ميليون دلاري نگه دارند. آنها در نحوه بستن قرارداد به شکلي عمل ميکنند که هر تيمي بهراحتي نتواند مهره باارزششان را جذب کند. هيچ جاي دنيا مثل ايران من نديدم که بازيکن قراردادش را يکطرفه فسخ کند. يا اينکه باشگاه به بازيکني که از دست ميدهد جريمه دهد. آخر يعني چي؟ اگر واقعاً علم بستن قرارداد با فوتباليست را نداريد، يک نفر را بياوريد تا بتواند براي شما قراردادهاي درستي را تنظيم کند.
برفرض مثال شما مهدي پور را در نظر بگيريد که من مطمئنم اين بچه استعداد زيادي دارد، او در فصل پيش رو کافي است چند بازي درخشان را از خودش ارائه دهد، اين در حالي است که باشگاه وي را نيز مجاني تقديم يک باشگاه ديگر کند.
*بازي در استقلال مزايايي فراي مسائل مالي دارد
ما داريم درباره استقلال ايران صحبت ميکنيم، تيمي که 4 مرتبه سابقه حضور در فينال آسيا را دارد و دو بار قهرمان آسيا شده است و بارها ليگ داخلي را فتح کرده است و لااقل 20 ميليون در سراسر دنيا طرفدار دارد. ما درباره يک تيم معمولي که صحبت نميکنيم. بايد به آقاي قايدي يا ريگي يا هر بازيکني که قصد جدايي را دارند، بگوييم الآن وقتش فرارسيده که بتوانيم پس از سالها قهرمان شويم. شما قرارداد داريد و بايد بمانيد. آنکسي هم که قراردادش تمام ميشود بايد بتوانيم انگيزههاي تمديد قرارداد را در او ايجاد کنيم.
من خاطرم است زماني که بهعنوان بهترين بازيکن نيروي زميني قصد پيوستن به استقلال را داشتم با عشق و علاقه حتي حاضر شدم تست دهم. پس از پايان تست، مرحوم پورحيدري با من دست داد و گفت ما به تو احتياج داريم. آرزوي هرکسي بازي در استقلال بايد باشد. باور کنيد جذابيت فقط در گرفتن مبلغ اضافي نيست. بازي در استقلال و پرسپوليس مزايايي دارد که در هيچ تيمي ديگر وجود ندارد.
*کاشف فن پرسي هنوز هم به کلاس استعداديابي ميرو
در اروپا وقتي ميخواهند يک بازيکن را به تيمشان منتقل کنند، براي مدتي از قبل او را زير نظر ميگيرند تا متوجه شوند که آيا اين بازيکن ازلحاظ فني به کار تيمشان ميآيد، نه آنکه چون اسم دارد يا چند تا گل زده او را تاوَن بخواهيم جذب کنيم. اين را هم بگويم کشف کيفيت بازيکنان کار هرکسي نيست. امروزه در اروپا کلاسهاي استعداديابي برگزار ميشود. براي مثال کسي که "فن پرسي" و "ممفيس ديپاي" را کشف کرده، هنوز هم به کلاسهاي استعداديابي ميرود و خودش را بهروز ميکند که ضريب اشتباهات خودش را به کمترين حد ممکن برساند، منتها درنهايت تأسف اينگونه حرفها در ايران هيچ محلي از اعراب ندارد.
* مباحث فرهنگي نيز در جذب بازيکنان بايد لحاظ شود
علاوه بر زير نظر گرفتن مباحث فني، مسائل فرهنگي هم جاي خود را دارد. مگر نه اين است که هر باشگاه فرهنگ خاص خودش را دارد. ببينيد من هنوز هم که هنوز است وقتي شاهرخ بياني را ببينم به او ميگويم شاهرخ خان. يا مجيد نامجومطلق. ما در زمينبازي ممکن بود سر هم ديگر داد بزنيم، اما وقتي به هتل ميآمديم شاهرخ من را من بغل ميکرد و از دلم در ميآورد. يا در مورد خودم بگويم، من به دليل اينکه با چند نفر از مسئولان آنوقت استقلال هممحلي بودم، آنها من را کاملاً ميشناختند و به منصور خان من را پيشنهاد دادند. آنها ابتدا من را ازلحاظ اخلاقي تائيد کردند و در ادامه گفتند فوتبال رو به جلويي بازي ميکند و ذهنيت برندهاي دارد.
*نبايد اختلافات داخل باشگاه رسانهاي شود
من کاري اصلاً به اختلافات مديرعامل و سرمربي وقت استقلال ندارم. مشکل من جايي است که ميبينيم اين دعوا و اين اختلافات چرا بايد به بيرون درج پيدا کند. اصلاً چرا من و شما اين دعوا و اختلافات را با جزييات بدانيم. آيا تا به امروز ميدانستيد ما پس از بازي مقابل الريان و صعودمان به فينال آسيا، به داخل رختکن ما ريختند و ما را به حدي زدند که خون و خونريزي به راه افتاد؟ هيچکس آن اتفاقات را نفهميد. از تماشاگر بگيريد تا بازيکنان و فيلمبردارشان از حرصشان ما را بدجوري زدند، ولي منصورخان همه اعضاي تيم را در رختکن دورهم جمع کرد و گفت هر اتفاقي که افتاد در همين رختکن ميماند و هنوز که هنوزِ پس از 24 سال شما داريد اين را از زبان من ميشنويد. مگر ميشود سرمربي با مديرعامل و هيئتمديره، مديرعامل به سرمربي و بازيکنان در رسانهها دعوا کنند؟ مگر شما عضو يک خانواده بزرگي مثل استقلال نيستيد؟ چطور بايد از چهارچوب خانواده اين مشکلات به بيرون درج پيدا کند؟ چه کسي بيشتر از خودتان دلش براي شما ميسوزد. من خواهش ميکنم اين مشکلات را هرچقدر بزرگ بين خودتان حلش کنيد و به احدي اجازه دخالت ندهيد.
من 20 سال است که در هلند بهعنوان سرمربي فعاليت ميکنم و شديدتر ازآنچه الآن در استقلال است، من با مديران فني تيمم مشکل داشتم. ولي هيچکسي جز خودمان از اين موضوع مطلع نميشد. آنها تلفن ميزدند، من به باشگاه ميرفتم، ابتدا در را از داخل قفل ميکرديم و سپس هر چه ميخواستيم نثار هم ميکرديم، بعد هم که کارمان تمام ميشد، چه مشکل حلشده بود چه حل نشده بود، هيچکسي اطلاعي پيدا نميکرد. چراکه درج اينگونه مشکلات به نفع هيچيک از مجموعه باشگاه نيست.
اصلاً اروپا را کنار بگذاريد. شما در کجاي دنيا از هندوستان و قطر و امارات گرفته تا ساير کشورهايي که چندان فوتبال در آنجا رواج ندارد، کداميک از مديرعاملان باشگاهها را ديديد که گلايه بازيکنانشان را در يک برنامه زنده پرمخاطب ميبرند؟
*احترام پايه رسيدن به موفقيت است
من هميشه گفتم احترام با خودش موفقيت ميآورد. من بهترين مهاجمم را صرفاً به خاطر 45 ثاينه تأخير بابت خرابي ماشينش از ترکيب ثابت تيم در يک ديدار دربي کنار گذاشتم و جالب اينکه مهاجم جانشي در آن بازي 3 گل زد و در 20 مانده به پايان آن مهاجم اصليم را وقتي ديدم متوجه کارش شده است، بازي دادم و اتفاقاً او نيز دو گل به ثمر رساند و بازي را درنهايت 6 بر 1 برديم.
من با اين کار بهکل تيمم احترام گذاشتم. درحاليکه مديرعامل، پيش از بازي به من گفت ميداني داري چهکاري انجام ميدهي؟ که من در جوابش گفتم "خواهش ميکنم قبل از بازي اين صحبت را با من نکن و اين حرفها را پس از اتمام ديدار با من بزن" که درنهايت از من عذرخواهي کرد. رابطهها در باشگاه استقلال و هر باشگاه ديگري بايد به اين شکل تعريف شود.
*مربيان نبايد انتقادها را وارد مسائل شخصي کنند
من اگر 100 مصاحبه در عمرم انجام دادم 99 تايش فني بود. اگر يک سرمربي بخواهد کار همکار خودش را به شکل غير فني زير سؤال ببرد کار بسيار اشتباهي را مرتکب شده است. ازلحاظ فني شما مختاريد که تا ميتوانيد انتقاد کنيد. من خودم هميشه عاشق آن بودم که من را حتي به شديدترين وجه ممکن به شکل فني انتقاد کنند، اما اگر اين انتقاد بخواهد جنبه شخصي پيدا کند، ديگر جايي براي احترام باقي نميماند
*آقاي فکري ياد بگيريم قبل ازهر ايرادي به آيينه نگاه کنيم
براي مثال وقتي بگوييد که سرمربي فلان تيم چيزي نميفهمد اين يک نقد شخصي است. ولي متأسفانه در ايران طي مصاحبههايي که انجام ميشود، بعضا توهينهايي ميشود که در حد هيچکدام از دو طرف نيست. من فکر ميکنم هر مربي قبل از اينکه بخواهد چيزي بگويد، بايد ابتدا به خودش رجوع کند و ببيند خودش چه کارنامهاي دارد. ضمن اينکه اگر آقاي فکري از فحاشيهاي هواداران آقاي مجيدي ناراحتند، مجبور بگويم متأسفانه يک فيلمي از او پس از بازي فولاد منتشرشده بود که خودش اين کار را انجام داده بود. اميدوارم قبل از اينکه بخواهيم چيزي بگوييم ياد بگيريم به آيينه نگاه کنيم. باور کنيد اين حرفها در شان باشگاه استقلال نيست. خانمها و آقايان بدانيد که استقلال محترم است. استقلال يک تيم زيبا و قشنگ است. اميدوارم اين را بدانيد که اينگونه حاشيهها دودش در ابتدا به چشم باشگاه استقلال و همچنين کساني ميرود که عاشق اين تيم هستند. همه ما از سرمربي تا بازيکن و مديران و حتي من که دارم با شما مصاحبه ميکنم مديون هوادارانيم.
*اعتراض با صداي بلند عيبي ندارد اما توهين نکنيد
توهين کردن آنهم پرويز مظلومي، پيشکسوتي قديمي که در حال خدمت به باشگاه است بههيچوجه کار درستي نيست و بهتر است چندان به آن پرداخته نشود. يک سري از هواداران عصبي هستند و نميتوانند خودشان را کنترل کنند. آنها چون ميبينند استقلال مدتها است جامي را به دست نياورده است عصبي هستند. آنها ميتوانند حتي با صداي بلند اعتراض کنند اما حق هيچ توهيني ندارند.
*هواداران استقلال هرگز نبايد نسبت به رسيدن به موفقيت مأيوس شوند
موفقيتهاي تيم رقيب نبايد تمرکزمان را به هم بزند، ما استقلاليها بايد عادت کنيم ابتدا به خودمان نگاه کنيم و کاري به نتايج تيم حريف و بردوباختهايش نداشته باشيم. ما بايد از برد خودمان لذت ببريم و از باخت خودمان ناراحت شويم، نه اينکه چون ما باختيم، منتظر باخت تيم رقيبمان باشيم. ما اگر تمرکزمان را معطوف به خودمان کنيم، خيلي زودتر به موفقيت ميرسيم.
هنوز هم هيچچيز دير نشده است و فراموش نکنيم سرمايههاي اصلي استقلال همين مردم هستند که هنوز در سرما و گرما حاضرند تيمشان را حمايت کنند. من از آنها بهعنوان عضو کوچکي از خانواده بزرگ استقلال ميخواهم که هرگز نسبت به رسيدن به موفقيت مأيوس نشوند.