نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
آخرین خبر بچه‌ها

قصه/ باد غمگین و ابر مهربان

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
قصه/ باد غمگین و ابر مهربان

آخرین خبر/باد کوچولویی توی دشت زندگی می‌کرد که همیشه غمگین بود. هر وقت می‌دید درخت‌ها و گل‌ها با خوشحالی به آسمون نگاه می‌کنن و منتظر ابرها هستن، دلش می‌گرفت. 
با خودش می‌گفت: «کاش من هم مثل ابر بودم تا همه دوستم داشتن. هیچ‌کس منو دوست نداره!»
یه روز یک ابر مهربون آروم از راه رسید و باد رو دید.

ابره گفت: «سلام باد کوچولو! چرا اینقدر ناراحتی؟»

باد آهی کشید و گفت: «همه دوستت دارن، چون وقتی میای، بارون می‌باره و گل‌ها و درخت‌ها از شادی می‌خندن؛ ولی من… فقط یه باد بی‌مصرفم!»

ابر خندید و گفت: «ای بابا! اگه تو نبودی، من اصلاً نمی‌تونستم پیش درخت‌ها و گل‌ها برم! این تویی که منو با خودت می‌بری بالای سرشون تا سیرابشون کنم. پس تو خیلی مهمی، حتی اگه کسی حواسش نباشه و ازت تشکر نکنه.»

باد کوچولو تا حرف‌های ابر مهربون رو شنید، دلش گرم شد و لبخند زد. حالا دیگه می‌دونست که کارش خیلی باارزشه، حتی اگر کسی متوجه نشه.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره