ماجرای پیام رهبر انقلاب به سید حسن نصرالله با دست خط حاج قاسم
فارس/ دبير کل جنبش مقاومت حزبالله لبنان در گفتگويي از نقش حاج قاسم در جنگ ۳۳ روزه گفت و با بيان اينکه وقتي حاج قاسم از تهران به لبنان بازگشتند، پيامي را از رهبر انقلاب براي ما آوردند که با دستخط خود ايشان يعني حاج قاسم نوشته شده بود، افزود: مضمون اين نامه بدين گونه بود که «اين جنگ خيلي سخت و شديد خواهد بود» و در آن زمان، آيت الله سيد علي خامنهاي فرمودند که جنگ ۳۳ روزه رژيم صهيونيستي شبيه جنگ خندق (احزاب) است، جنگي که در آن، مدينه محاصره شده بود و روزهاي سختي به پيامبر، يارانش و مردم شهر مدينه گذشت. رهبر انقلاب همچنين به آياتي از قرآن کريم در رابطه با جنگ خندق اشاره کردند که «جان ها به گلو رسيد و به وعده خدا گمانهاي گوناگون برديد». ايشان همچنين تاکيد کردند که ما پيروز اين جنگ سخت و سهمگين خواهيم بود.
«سيد حسن نصرالله» دبير کل جنبش مقاومت حزبالله لبنان به مناسبت سالگرد شهادت سپهبد شهيد حاج «قاسم سليماني» در گفتوگويي اختصاصي با شبکه «پرس تيوي» شهيد سليماني را پرورش يافته مکتب امام خميني (ره) توصيف کرد و گفت: تقريبا ۲۰ سال از اولين ملاقاتم با حاج قاسم و آغاز روابط ما ميگذرد. او کسي بود که هميشه به ديدار دوستان خود ميرفت و به سخنان مبارزان خود گوش ميداد و در عين حال، خود در ميدان مبارزه حاضر بود. چنين ويژگي شخصيتي باعث ميشود تا او در مديريت و فرماندهي از امتياز ويژهاي برخوردار باشد.
وي ادامه داد: يکي از محسنات حاج قاسم، رفتار او بود که همواره حامي مجاهدين بود و هميشه نسبت به آنها محبت داشت. اين شيوه رفتار، تاثيرات اخلاقي و معنوي بر مسئولان در اينجا داشت. همچنين اين منش، به وي اين امکان را ميداد تا تمامي نظرات و ديدگاهها را بشنود و تنها به نظرات افرادي که به ديدار وي در دفترش ميروند، اکتفا نکند. اين مسئله به حاج قاسم کمک ميکرد تا ديد و نگرش بهتري داشته باشد و ساير جنبهها را نيز در نظر بگيرد و طرز فکر عميقتري نسبت به مسئوليتهاي خود داشته باشد.
دبير کل حزبالله لبنان عنوان کرد: او تنها به اسناد مکتوبي که از سوي مقامات به دستش ميرسيد، اکتفا نميکرد و به ميدان جنگ قدم ميگذاشت و با چشم خود شرايط را مشاهده و با افراد در سطوح مختلف، گفتوگو ميکرد. اين يکي از ويژگيهاي مکتب حاج قاسم سليماني است که در ميان سران نظامي، روش مرسومي به شمار نميرود. البته در ايران تمامي فرماندهان بزرگ در دوران دفاع مقدس به ديدار سربازان و مبارزان ميرفتند اما اين مسئله تنها در ايران صدق ميکند و در خارج از ايران مشاهده نميشود.
وي افزود: يکي ديگر از ويژگيهاي حاج قاسم، خستگيناپذيري وي بود. همه ما ممکن است خسته شويم و احساس کنيم که مشکلات فشار زيادي به ما وارد ميکنند، اما حاج قاسم هرگز دست از کار و تلاش برنميداشت. او صبر و استقامت زيادي در برابر سختي ها و مشکلات داشت. من هرگز اغراق نميکنم اما تاکنون فردي را نديدهام که بتواند همانند حاج قاسم در برابر سختيها مقاومت کند.
سيد حسن نصرالله گفت: او همچنين فردي بسيار سختکوش و پيگير بود. حاج قاسم همواره تلاش ميکرد تا از وقت خود نهايت استفاده را ببرد. خضوع و فروتني حاج قاسم بيبديل بود حتي در ديدار با افراد عادي بسيار فروتنانه رفتار ميکرد. اينها بخشي از مکتب حاج قاسم سليماني هستند.
دبيرکل حزب الله لبنان خاطرنشان کرد: مکتب حاج قاسم يعني خطرپذيري؛ مرگ هر لحظه او را تهديد ميکرد. اما او همواره در خط مقدم بود و من هميشه در اين موضوع با او مخالفت ميکردم. همواره سعي ميکرد تا حاج قاسم را به پشت خط مقدم بياورم، اما هيچکدام از ما نتوانستيم او را وادار به اين کار کنيم.
وي ادامه داد: حاج قاسم از قدرت بالايي در تحمل مشکلات و روزهاي سخت برخوردار بود. براي مثال، در جنگ ۳۳ روزه رژيم صهيونيستي در ژوئيه ۲۰۰۶، او از تهران به دمشق ميآمد و با ما تماس ميگرفت و ميگفت که ميخواهد به ضاحيه جنوبي بيايد. من به حاج قاسم گفتم «منظور شما چيست؟». اين کار ممکن نبود. تمامي پلها و خيابانها بسته بودند، هواپيماهاي اسرائيلي به هر هدفي حمله ميکردند و يک وضعيت جنگي کامل حکمفرما بود. کسي نميتوانست به بيروت يا ضاحيه بيايد. اما حاج قاسم اصرار داشت که «اگر شما خودرويي را نفرستيد، خودم به تنهايي ميآيم». او مصر بود و در نهايت به لبنان آمد.
وي افزود: در جنگ ۳۳ روزه، حاج قاسم کمک زيادي به ما کرد. فرماندهان عراقي ما ميگفتند که او هميشه در مبارزه عليه تکفيريهاي داعشي، در خط مقدم نبرد و در کنار نظاميان عراقي و سوري بود. اين يکي ديگر از ويژگيهاي شخصيتي حاج قاسم است. بنابراين، ميتوانيم بگوييم که مکتب حاج قاسم نشات گرفته از مکتب امام خميني (ره)، رهنمودهاي رهبر انقلاب اسلامي آيت الله «سيد علي خامنهاي» و تجربه دفاع مقدس است.
سيدحسن نصرالله در خصوص نقش حاج قاسم در نقش حاج قاسم سليماني در جنگ ۳۳ روزه گفت: نخست بايد بگويم که حضور حاج قاسم در لبنان در روزهاي نخست جنگ بسيار حياتي و مهم بود. او ميتوانست به لبنان نيايد و در تهران بماند و اخبار جنگ را دنبال کند. يا اينکه به دمشق برود و جنگ را نزديکتر با ما پيگيري کند. در آن روزها، دمشق مورد تجاوز و حمله نيروهاي رژيم صهيونيستي قرار نگرفته بود اما حاج قاسم اصرار داشت که به لبنان بيايد.
دبيرکل حزب الله لبنان گفت: در اولين روز حضور حاج قاسم در لبنان، جلسهاي را ترتيب داديم. او در اولين روزهاي شروع جنگ به لبنان رسيد. بعد از پايان جلسه، حاج قاسم چند روز در لبنان ماند و به تهران بازگشت تا به رهبر انقلاب اسلامي آيت الله سيد علي خامنهاي گزارش دهد. اين در حالي بود که بازگشت وي در شرايطي خطرناک اتفاق افتاد. بازهم تکرار ميکنم، او اين بار هم ميتوانست در تهران يا دمشق بماند اما مصر به بازگشت به لبنان بود. او تا آخرين روز جنگ در لبنان ماند.
وي ادامه داد: وقتي حاج قاسم از تهران به لبنان بازگشتند، پيامي را از رهبر انقلاب اسلامي آيت الله سيد علي خامنهاي براي ما آوردند که با دستخط خود ايشان يعني حاج قاسم نوشته شده بود. مضمون اين نامه بدين گونه بود که «اين جنگ خيلي سخت و شديد خواهد بود» و در آن زمان، آيت الله سيد علي خامنهاي فرمودند که جنگ ۳۳ روزه رژيم صهيونيستي شبيه جنگ خندق (احزاب) است، جنگي که در آن، مدينه محاصره شده بود و روزهاي سختي به پيامبر، يارانش و مردم شهر مدينه گذشت. رهبر انقلاب همچنين به آياتي از قرآن کريم در رابطه با جنگ خندق اشاره کردند که «جان ها به گلو رسيد و به وعده خدا گمانهاي گوناگون برديد». ايشان همچنين تاکيد کردند که ما پيروز اين جنگ سخت و سهمگين خواهيم بود.
سيد حسن نصرالله عنوان کرد: بسيار خوشحال بوديم که رهبر انقلاب اسلامي با اطمينان از پيروزي ما سخن مي گفتند، در حالي که تمام دنيا ميگفتند که چگونه ممکن است حزبالله بتواند در برابر آمريکا، اروپا، غرب و ديگر کشورهاي عربي که از رژيم صهيونيستي در اين جنگ حمايت ميکردند، مقاومت کند. رهبر انقلاب گفتند که ما پيروز اين جنگ خواهيم بود و ما ميبايست استوار و ثابتقدم ميمانديم و به خدا توکل ميکرديم. اين يک پيشبيني بسيار مهم توسط رهبر انقلاب اسلامي آيتالله سيد علي خامنهاي بود و از آن مهمتر، ايشان گفتند که ما بعد از پيروزي در اين جنگ به يک قدرت منطقهاي بدل خواهيم شد که هيچ قدرتي در منطقه، ياراي مقابله و پيروزي بر ما را نخواهد داشت.
وي در پايان گفت: يکي از نعمتهاي الهي که در زندگي نصيبم شد، آشنايي با حاج قاسم سليماني و رابطه برادري، دوستي ميان ما بود. من هميشه حاضر بودم تا جان خود را فداي حاج قاسم کنم. يک روز بعد از پايان نمازم، عزرائيل، فرشته مرگ، در ذهنم متجلي شد و به من گفت که ميخواهم به ايران بروم و جان حاج قاسم را بگيرم. اما گفت که خدا يک استثناء قرار داده و ميتواند جان من را بگيرد و گرفتن جان حاج قاسم را به تاخير بيندازد. داشتم فکر ميکردم که چه جوابي به عزرائيل بدهم که قاطعانه به او گفتم که جان من را بگير و حاج قاسم را فراموش کن.
سيد حسن نصرالله عنوان کرد: زماني که با دوستان خود صحبت ميکرديم، به آنها ميگفتم که حاج قاسم از چنين جايگاه بالايي نزد من برخوردار است. يکي از دوستانم از من پرسيد که چرا چنين عقيدهاي نسبت به حاج قاسم داري؟ به او گفتم که به دو دليل؛ نخست به دليل دوستي، مودت، برادري و احساسي که ميان ما وجود دارد و دوم آنکه من معتقدم که وجود او بيشتر از هر فرد ديگري به اسلام، مسلمانان، امت و مقاومت خدمت کرد. در اينجا تنها بحث احساس مطرح نيست، بلکه من به اين مرد و وجود او در چنين سطحي اعتقاد دارد. او چنين جايگاهي در قلبم دارد.