نقش ترکیه در موازنات منطقه، مشارکت یا برهم زدن بازی؟

تسنیم/ دیپلمات مشهور ترکیه بر این باور است که اگر این کشور به بازیهای منطقه و فرامنطقه راه داده نشود، میتواند به راحتی بازی را خراب کند.
به دنبال تحولاتی که در سوریه اتفاق افتاد، مقامات دولت و حزب حاکم ترکیه با اعتماد به نفس بیشتری درباره نقش آنکارا در موازنات و معادلات حرف میزنند. آنان حتی گاهی به شکل اغراقآمیز، ترکیه را به عنوان کنشگری قلمداد میکنند که همردیف و همطراز قدرتهای بزرگ جهان و منطقه، بر بازیهای بزرگ تاثیر میگذارد.
چندی پیش و قبل از سفر دونالد ترامپ به کشورهای خاورمیانه، بسیاری از تحلیلگران نزدیک به دولت اردوغان مدعی شده بودند که ترامپ به آنکارا هم سر میزند و در دوره جدید مسئولیت او، رفاقت و ارتباط ویژه بین اردوغان و ترامپ، بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد.
تحلیلگران نزدیک به آکپارتی حتی مدعی شده بودند که اردوغان، در تعامل و رفاقت با ترامپ، در میان مدت، معضلاتی مانند جنگ روسیه – اوکراین را حل کرده و وضعیت غزه را نیز روشن خواهد کرد. اما چنین اتفاقی روی نداد و ترکیه هنوز هم در انتخاب یک محور حرکتی مناسب برای تعامل و توازن بین شرق و غرب، مشکلات بسیار دارد.
به همین خاطر برخی از دیپلماتها و صاحب نظران سیاست خارجی ترکیه، آشکارا از این دم میزنند که ترکیه باید در مواقع لازم، یا بازی را به هم بزند و یا با استفاده از کارتها و ابزارهای مختلف، دست به گروکشی بزند.
مهمت اوغوتچو از دیپلماتهای سابق وزارت امور خارجه و از مدیران کنونی انستیتوی انرژی در لندن، در یک یادداشت تحلیلی به این موضوع پرداخته است:
ترکیه کجای بازی است؟
وقتی به تابلوی دیپلماسی جهان مینگریم، میبینیم که سیاستمداران بعضی کشورها دور میز هستند، بعضیها در فهرست هستند و قرار است با آنها دیدار شود، بعضیها بازی را میسازند و بعضیها حتی اگر هرگز دعوت نشوند، بازی را به هم میزنند.
ترکیه اکنون در دسته آخر قرار گرفته و به بازیگری تبدیل شده که حتی اگر در بازی گنجانده نشود، نتیجه را تغییر میدهد و بازیگری است که حتی اگر کسی بخواهد آن را حذف کند، باید عواقب را بپذیرد.
البته این فقط نتیجه تلاشهای دیپلماتیک رسمی دولت نیست. سرویس اطلاعاتی میت که در سالهای اخیر نیروی نامرئی اما مؤثر ترکیه در میدان بوده، یکی از مهمترین معماران این تحول است.
با گذار راهبردی میت از یک استراتژی دفاعی به یک استراتژی پیشگیرانه، ترکیه اکنون با نقش نظامی و امنیتی خود در جغرافیاها، معادلات و اتحادهای غیرمنتظره، برجسته میشود.
بازگشت ترکیه به شرق مدیترانه
وضعیت مدیترانه شرقی یکی از شیوههای اقدام نمادین ترکیه برای حضور در موازنات است. ترکیه به مجمع گاز شرق مدیترانه (EMGF) که در سال 2019 تأسیس شد، دعوت نشد. ائتلاف یونان، قبرس، اسرائیل، مصر و اتحادیه اروپا سعی کردند ترکیه را از دینامیسم تحولات منطقهای بیرون برانند. به نظر میرسید این استراتژیِ حذف، در کوتاهمدت ترکیه را منزوی کند، اما در درازمدت، چنین نشد و خودِ بازیسازان را تضعیف کرد.
چرا؟ به این دلایل:
پروژههای خط لوله، بدون حضور ترکیه، تأمین مالی نخواهند داشت و سرمایهگذاران میترسند.
دیپلماسی انرژی را نمیتوان به معماری امنیت منطقهای تبدیل کرد.
با سیاسی شدن اغلب کریدورها و مسیرهای جایگزین، کارایی کاهش مییابد.
تلاش برای برقراری روابط ترکیه و اسرائیل که پس از فجایع غزه قطع شده بود، از طریق آذربایجان، تجدید روابط با مصر، نقش میانجیگری قطر، بازگشت سوریه به بازی و جستجوی اروپا برای امنیت انرژی جدید، نشان میدهد که کنار گذاشتن آنکارا از بازیهای منطقه، اقدامی پایدار نیست.
البته نمونههای دیگری هم وجود دارد که میتواند به سادگی نشان دهد که ترکیه در صورت نپیوستن به یک بازی، میتواند آن را به چالش بکشد:
لیبی: حمایتی که از طریق هماهنگی میت و پهپادهای ترکیه به دولت طرابلس ارائه شد، پیشروی حفتر را متوقف کرد و معادله در لیبی معکوس شد. حالا که بازی تغییر یافته، آنکارا اکنون همکاری با حفتر را آغاز کرده است. مشخص شده که ادامه بازی بدون ترکیه در لیبی امکانپذیر نیست.
آذربایجان - ارمنستان: جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ در سال 2020 نه تنها از ترکیه حمایت نظامی، بلکه اطلاعات و مشاوره استراتژیک نیز دریافت کرد و پیروز شد. با پادرمیانی ترکیه، روسیه متقاعد شد و کشورهایی مانند فرانسه که در روند مینسک حضور داشتند، از بازی کنار گذاشته شدند.
روسیه - اوکراین: دیپلماسی پشت پرده آنکارا در فرآیندهای حساسی مانند کریدور غلات و تبادل زندانیان، ترکیه را به یک میانجی مهم تبدیل کرد.
آفریقا: همکاری با سومالی نه تنها در حوزه نظامی، بلکه در حوزههای انرژی و همکاریهای اقتصادی نیز در حال توسعه است. ترکیه نفوذ فرانسه را در کشورهایی مانند نیجر، چاد و بورکینافاسو با فعالیتهای میت، مشاوره امنیتی، کمکهای بشردوستانه و آموزشی، تضعیف کرد. کارآفرینان ترک نیز در تلاش برای مقابله با چین در میدان هستند.
جایی برای به هم زدن بازی
ممکن است گاهی به جای ساخت بازی، ناچار شوید بازی را خراب کنید.
عراق و سوریه: عملیات خنثیسازی هدفمند علیه عناصر پ.ک.ک و ی.پ.گ منجر به فروپاشی درون این سازمانها شد. تقریباً غیرممکن است که بتوان یک بازی بزرگ در عراق و سوریه را بدون مشارکت آنکارا پیش برد. با این حمایت میدانی، بازی ایجاد فدرالیسم کُردی در حال خنثی شدن است و دیپلماسی ادامه دارد.
حماس: اگرچه به نظر میرسد رابطه نزدیک ترکیه با حماس در حال حاضر آنکارا را از معادله غزه دور نگه میدارد، اما از نفوذ آن در فرآیند متقاعد کردن حماس برای پذیرش آتشبس با اسرائیل استفاده شد.
سوئد و فنلاند: در روند گسترش ناتو پس از جنگ روسیه و اوکراین، فنلاند و سوئد بدون برآورده کردن خواستههای ترکیه پذیرفته نشدند. اینجا هم آنکارا از توانایی خود در شکستن قفل بازی استفاده کرد و به نتیجه رسید.
امروزه، ممکن است ترکیه به بعضی از میزها دعوت نشود. اما وقتی آن میز واژگون میشود یا راهحل به بنبست میرسد، پیش از همه با آنکارا تماس گرفته میشود.
ترکیه اکنون فراتر از الگوهای سنتی اتحاد رفته و یک سیاست خارجی چندبعدی، چندابزاری و چندجانبه را دنبال میکند.
ترکیه در دوره پیش رو دو مسیر پیش رو دارد:
1. ماندن به عنوان یک «بازیگر تنها» که قصد دارد با برهم زدن بازیهای از پیش تعیینشده در معادله شرکت کند.
2. ایجاد نظم جدیدی که منافع چندجانبه و منطقهای را در اولویت قرار دهد، به جای بازیای که آمریکا آن را مختل کرده است.
در اینجا یک تعادل مهم وجود دارد. اگر ترکیه بیش از حد از قدرت خود استفاده کند و به طور یکجانبه تمام معادلات را برهم بزند، ممکن است با خطر منزوی شدن به عنوان «برهم زننده تعادل» مواجه شود.
بنابراین، اکنون لازم است که یک بازیساز مبتنی بر انتخاب برد- برد باشیم، نه فقط یک بازیکن تغییر دهنده بازی. این مسیر جدید، با هوش استراتژیک، بازدارندگی نظامی و انعطاف پذیری دیپلماتیک ساخته شده است.