واشنگتنپست: آمریکا در مسیر خودویرانگری قرار گرفته است

فارس/ در آستانهی ۲۵۰ سالگی استقلال آمریکا، واشنگتنپست با نگاهی تاریخی، این کشور را در مسیر «خودویرانگری» توصیف کرده است؛ روندی که به گفتهی نویسنده، نتیجهی از دست رفتن اعتماد فرهنگی، گسترش شکافهای سیاسی و ظهور جریانهای افراطی در دو سوی جامعه آمریکاست. به باور تحلیلگر این روزنامه، ایالات متحده بیش از هر زمان دیگر در معرض خطر زوال درونی قرار دارد.
روزنامه واشنگتن پست در مقالهای به وضعیت آمریکا و احتمال سقوط این کشور پرداخت.در این گزارش آمده است: «با نزدیک شدن به ۲۵۰ سالگی ایالات متحده آمریکا، پرسشی بنیادین بار دیگر در فضای فکری و سیاسی این کشور طنینانداز شده است: آیا دوران شکوه «تجربه آمریکایی» رو به پایان است؟ ناظران و مورخان میگویند نشانههایی از افول تدریجی تمدن آمریکایی دیده میشود؛ از بحران سیاسی و اقتصادی گرفته تا شکافهای فرهنگی و اخلاقی».
میراث روم و هشدار تاریخ
از آغاز شکلگیری آمریکا، بنیانگذاران این کشور با الهام از یونان و روم باستان نهادهای سیاسی و معماری آن را طراحی کردند. اما همانطور که امپراتوری روم روزی به اوج رسید و ناگهان فروپاشید، اکنون برخی آمریکاییها نگراناند که کشورشان نیز وارد مرحله «زوال امپراتوری» شده باشد.شبکههای اجتماعی و رسانهها از مقایسه آمریکا با روم باستان پر شدهاند؛ بسیاری از آمریکاییها هر روز به یاد سقوط روم میافتند — سقوطی که در سال ۴۷۶ میلادی با برکناری آخرین امپراتور غربی رقم خورد.
شرق در حال طلوع است و غرب در حال افول
ترکیبی از تنشهای ژئوپلیتیکی، بدهیهای فزاینده، تضعیف تجارت آزاد و چالشهای حقوقی دولت ترامپ موجب شده بار دیگر ترس از زوال، به بحثی محوری تبدیل شود. برخی تحلیلگران حتی این پرسش را مطرح میکنند که آیا سخن «شی جینپینگ»، رئیسجمهور چین، درست است که گفت «شرق در حال طلوع است و غرب در حال افول».
در حالی که ایالات متحده در آستانه دو و نیم قرنی خود قرار دارد، مورخان هشدار میدهند که تمدنها معمولاً کمتر از این دوام میآورند و اگر آمریکاییها نگرش خود را تغییر ندهند، دوران طلاییشان ممکن است به پایان نزدیک شود.
دلایل پنهان سقوط تمدنها
تاریخ سقوط امپراتوریها نشان میدهد که افول تمدنها همیشه تکعلتی نیست. در قرن بیستم، یک مورخ آلمانی بیش از ۲۱۰ نظریه درباره دلایل سقوط روم گردآورد؛ از مسمومیت با سرب و حملات بربرها گرفته تا زوال اخلاقی، ناهنجاریهای اقتصادی و حتی نقرس. اما بررسی تمدنهایی چون آتن، رم، بغداد عباسی، چین سونگ، ایتالیا در رنسانس و جمهوری هلند نشان میدهد که عامل مرگبارتر از همه، از دست رفتن اعتماد به نفس فرهنگی بوده است. تمدنها زمانی سقوط میکنند که از درون خسته و بیاعتقاد شوند؛ زمانی که ذهنیت خلاق و جستوجوگر جای خود را به ترس و محافظهکاری میدهد. دو ذهنیت تاریخی؛ آتنی و اسپارتی«توکیدید»، تاریخنگار یونانی، دو نوع ذهنیت را توصیف کرد: ذهنیت آتنی که مشتاق تجربه، تجارت و یادگیری است، و ذهنیت اسپارتی که در پی حفظ وضع موجود و کنترل است. دوران طلایی تمدنها معمولاً با روحیه آتنی همراه بوده است؛ گشودگی به روی مهاجران، پذیرش تنوع فرهنگی و آزادی اندیشه. این ویژگیها خلاقیت و نوآوری را تغذیه کرده و جامعه را پیش میبرد. اما زمانی که جامعهها در برابر تغییر میایستند، از بیگانگان و ایدههای تازه میترسند، و به سراغ «دشمنسازی داخلی» میروند، چرخه افول آغاز میشود.
آمریکا در مسیر اسپارتی شدن
از آغاز قرن بیستویکم، روحیه حاکم بر غرب — بهویژه آمریکا — از حالت آتنی به اسپارتی تغییر کرده است. حملات تروریستی، جنگهای خاورمیانه، همهگیری کرونا و بحران اقتصادی، در کنار افزایش دوقطبی سیاسی و نفرت در شبکههای اجتماعی، فضای آزادی و اعتماد را از بین برده است. اکنون بسیاری از آمریکاییها از مهاجرت، تجارت و حتی گفتوگو با مخالفان سیاسی هراس دارند؛ وضعیتی که یادآور انزواگرایی امپراتوری چین در قرن پانزدهم است؛ زمانی که برای حفظ ثبات، درهای خود را به جهان بست و در نتیجه، دچار رکود شد. خطر از درون؛ راست ملیگرا و چپ افراطیدر فضای کنونی آمریکا، دو جریان متضاد اما همهدف شکل گرفتهاند: ملیگرایان راستگرا و چپگرایان لیبرالستیز. هر دو جریان، تنوع و اختلاف نظر را تهدیدی برای وحدت ملی میدانند. چپ رادیکال سالهاست که مخالفان خود را در دانشگاهها و رسانهها «لغو» میکند، و اکنون راست ترامپی نیز همان مسیر را در قالب اجبار و فشار حکومتی دنبال میکند. این رقابت برای تحمیل یک «حقیقت واحد» جامعه را به میدان جنگ داخلی تبدیل کرده است. حمله به کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱، ترور فعالان سیاسی و تهدید چهرههای حزبی، نمونههایی از این خشونت فزایندهاند.
آیا آمریکا میتواند به نجات امیدوار باشد
مورخان میگویند که تمدنها با سرنوشت محتوم نابود نمیشوند؛ بلکه خود انتخاب میکنند. چین در قرن دوازدهم با وجود از دست دادن نیمه شمالیاش، با نوآوری دوباره برخاست. اروپا پس از دو جنگ جهانی نیز با ایجاد اتحادیهها و همکاریهای صلحآمیز، خود را بازسازی کرد.
آمریکا نیز هنوز از ظرفیت نجات برخوردار است: نظام قضایی مستقل، رسانههای نسبتاً آزاد و امنیت جغرافیایی. اما همانطور که آبراهام لینکلن هشدار داده بود: «هیچ دشمن بیرونی نمیتواند از رود اوهایو آب بنوشد؛ اگر روزی نابود شویم، خود، خالق و تمامکننده آن خواهیم بود.»
تمدنها نمیمیرند بلکه خودکشی میکنند در آستانه ۲۵۰ سالگی ایالات متحده، تاریخ بار دیگر به این کشور هشدار میدهد: اگر روحیه آتنی — جستوجو، آزادی و اعتماد — جای خود را به ترس، انزوا و نفرت بسپارد، سقوط نه از بیرون، بلکه از درون رقم خواهد خورد.تمدنها نمیمیرند، بلکه خودکشی میکنند؛ و سرنوشت آمریکا نیز از همین قانون مستثنا نیست.