چگونه پولهای عربستان و امارات بحران خرید؟

فارس/ در حالیکه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خود را حامی توسعه در جهان عرب معرفی میکنند، میلیاردها دلار کمک مالی آنها در عمل به خرید وفاداریهای سیاسی و شعلهور شدن درگیریها انجامیده است. این دلارها نه مدرسه ساختند، نه بیمارستان؛ بلکه خاکستر فقر، نفرت و خشونت را بر سر ملتهای عرب پاشیدند.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس؛ در دهههای اخیر، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میلیاردها دلار به سایر کشورهای عربی کمک کردهاند؛ کمکهایی که قرار بود موتور توسعه، ثبات و رفاه این کشورها باشد. اما آنگونه که صلاح السقلدی، روزنامهنگار یمنی، در یادداشت تازهاش مینویسد، بخش عمدهای از این منابع نه به بهبود زندگی مردم، بلکه به خرید وفاداریهای سیاسی و حمایتهای نظامی اختصاص یافتهاست.وی با نگاهی انتقادی در یادداشت جدید که در روزنامه رأی الیوم منتشر شد، از چرخه ناکارآمد صرف پولهای کشورهای حوزه خلیج فارس در منطقه و پیامدهای آن بر جوامع بحرانزدهای چون یمن، سودان، لیبی و فراتر از آن گلایه کرد.
در مقدمه این یادداشت آمده است: «انکار نمیکنیم که کشورهای [عربی] حوزه خلیج فارس؛ بهویژه عربستان سعودی و امارات در طول چندین دهه، صدها میلیارد درهم، ریال و دلار به کشورهای عربی کمک کردهاند. اما بیشتر این پولها صرف توسعه واقعی و بهبود شرایط زندگی مردم نشده، بلکه به خرید وفاداریهای شخصی از چهرههای سیاسی، حزبی، قبیلهای و اجتماعی یا به شکل حمایت نظامی از یک طرف علیه طرف دیگر اختصاص یافتهاند؛ همانطور که امروز در سودان شاهد آن هستیم، جایی که عربستان از ژنرال البرهان حمایت میکند و امارات از مخالفان او به رهبری شورشی حمیدتی. این حمایتها صرفاً نظامیاند، نه اقتصادی یا توسعهمحور، در کشوری که با قحطی، فقر و محرومیت دستوپنجه نرم میکند و نتیجهاش چیزی جز ویرانی، کشتار، بیماری و نفرت نیست».نویسنده بر این باور است که در لیبی نیز همین الگو تکرار شده؛ نه فقط از سوی عربستان و امارات،که از سوی قطر هم با همان روش و هدف اجرا شده است. نتیجه این سیاست در لیبی ثروتمند نیز چیزی کمتر از فاجعه در سودان و یمن نیست. نمونههای مشابهی از سومالی تا سوریه، لبنان و حتی مصر دیدهایم؛ بهویژه پس از انقلاب مردمی که حسنی مبارک را کنار زد، شاهد بودیم که چگونه پولهای این کشورهای حاشیه خلیج [فارس] بهویژه قطر، نقشی مخرب ایفا کردند، پیش از آنکه مصر از بحران برخیزد.
وی ادامه داد: در یمن، سوء استفاده از پولهای این کشورها بهوضوح دیده میشود. عربستان از دهه ۶۰ میلادی تاکنون میلیاردها دلار به یمن تزریق کرده؛ چه از طریق کمیته ویژه خرید وفاداریها یا سایر کانالها. در یمن شمالی، تا پیش از وحدت در سال ۱۹۹۰، تنها بخش ناچیزی از این پولها به خزانه دولت و توسعه بخشهایی چون آموزش، سلامت، راهها، برق و آب رسید؛ در حالی که بخش اعظم آن به جیب شخصیتهای بانفوذ در دولت، قبایل، ارتش یا گروههای دینی رفت تا وفاداریشان به ریاض تضمین شود. بخشی از این پولها نیز صرف جنگ علیه دولت سابق جنوب یمن شد.پس از وحدت، این حمایتها، البته بدون نتیجه ملموس برای مردم ادامه یافت. اگر عربستان این منابع را صرف بهبود وضعیت مردم کرده بود، امروز رضایت عمومی و حمایت مردمی را در اختیار داشت و با تهدیدات داخلی مواجه نمیشد. اما متأسفانه همان روشهای قدیمی و ناکارآمد ادامه دارد: خرید وفاداریهای شخصی بهجای سرمایهگذاری در مردم.نویسنده در خاتمه مینویسد: «از سر خیرخواهی، خطاب به برادرانمان در کشورهای حوزه خلیج [فارس] میگوییم: در شیوه هزینه و توزیع این پولها چه در یمن و چه در سایر کشورها بازنگری کنید. این منابع، که بخشی از آنها بهعنوان بدهیهای نسلهای آینده ثبت شدهاند، باید صرف توسعه شوند، نه تقویت وفاداریهای فرسوده».
وی بر این باور است که اگر شهروندان این کشورها احساس کنند که کمکهای کشورهای عربی به نفع آنهاست، زندگیشان را بهبود میبخشد، کرامتشان را حفظ میکند و جامعهشان را از تفرقه و نظامیسازی دور نگه میدارد، آنگاه همین مردم عرب، از یمن تا سایر نقاط، به پشتیبان واقعی برای کشورهای حوزه خلیج فارس تبدیل خواهند شد؛ کشورهایی که عمق استراتژیک و سنگر برادری در روزهای بحران هستند. در این صورت، کشورهای حوزه خلیج فارس نهتنها وفاداری شخصیتها، بلکه احترام و حمایت ملتها را بهدست خواهند آورد؛ بهجای آنکه به چهرههایی وابسته شوند که جز ارتزاق و ترساندن از دشمنان خیالی، هنری ندارند؛ دشمنانی که اگر توسعه و ثبات وجود داشت، هرگز پا به میدان نمیگذاشتند.این نویسنده یمنی در ادامه از حمایتهای کویت قدردانی کرد و نوشت که در میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، تنها حمایت این کشور بود که طی دههها به همه ملتهای عربی ارائه شده و همواره در خدمت توسعه بوده؛ نه چیز دیگر. «کمکی بیمنت، بدون آسیب، بدون شروط وابستگی یا قیممآبی و بیهیچ بوی باروت».


















