وقتی فیل آمریکایی بهجای موش اسرائیلی میجنگد

ایرنا/ یک رسانه عرب زبان در گزارشی نوشت: وضعیت کنونی لبنان بهگونهای است که تلآویو از مواجهه زمینی مستقیم اجتناب میکند و بهجای آن، از حمایت و فشار آمریکا بهره میبرد؛ راهبردی که لبنان را به پذیرش واقعیتهای منطقهای و مذاکراتی ناخواسته سوق میدهد.
«تونی خوری» تحلیلگر عرب در یادداشتی اختصاصی برای سایت النشره نوشت: لبنان این بار در برابر چالشی نابرابر قرار گرفته است که ناشی از تغییر توازن قوا و تحولات بینالمللی است؛ به نحوی که طرف اسرائیلی — با تشبیه نویسنده به «موش اسرائیلی» — از ورود به درگیری زمینی مستقیم پرهیز میکند و در عوض، ایالات متحده را بهعنوان «فیل آمریکایی» وارد معادله کرده است تا از طریق حمایتهای نظامی، سیاسی و دیپلماتیک و نیز محدودسازی کمکهای خارجی، بر روندها و تصمیمهای بیروت فشار بیاورد.
او میافزاید که مقامهای اسرائیلی — از جمله وزیر جنگ که بهقول نویسنده بدون سابقهی نظامی منصوب شده و نقش «عروسک» را ایفا میکند — با لفاظیهای تند و تهدیدآمیز، تلاش در شکلدهی به منطق زور دارند، هرچند خود از توانمندیهای واقعی میدانداری زمینی آگاهاند.
نویسنده به نقش توماس باراک، فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا در امور سوریه و لبنان نیز اشاره میکند و مینویسد این فرستاده با نقابی از «محبت به لبنانیها» پیامهایی را منتقل میکند که در عمل بهنفع طرف اسرائیلی تمام میشود. آمریکا بر ضرورت مذاکرات مستقیم میان لبنان و اسرائیل یا وارد کردن عناصر غیرنظامی در سازوکارهای فنی و نظارتی تاکید دارد که تأثیر آن، بهگفتهی خوری، باز کردن درهای مذاکره و تضعیف مواضع بیروت است.
این تحلیلگر عرب در ادامه از سوابق وعدهها و توافقهای پیشین—مانند وعدههای انتقال انرژی و توافقهای موقت—نام برده و خاطرنشان میکند که بسیاری از این وعدهها عملی نشده و دولتهای خارجی نیز در مقاطع حساس بهجای عمل، تنها سخنرانی و تعهدات لفظی ارائه کردهاند؛ گویی تجربه تاریخی ثابت میکند که لبنان در نهایت با فشارها و الزامات بینالمللی تنها خواهد ماند.
خوری نتیجهگیری میکند که آمریکا امروز هم «بیماری و هم درمان» منطقه است؛ بازیگری که هم میتواند مانع و هم میتواند مُسکن و فشارآور باشد و مخالفانش را با توان نظامی، اقتصادی و سیاسی تحت فشار قرار دهد.
در ادامه این یادداشت آمده است: در شرایط فعلی مقاومت انفرادی لبنان ناممکن بهنظر میرسد و راه عملی پیشِرو پذیرش واقعیاتی است که بازیگران خارجی تعیین میکنند، هرچند ممکن است در آینده و با تغییر رهبری در رژیم صهیونیستی یا تحول در معادلات منطقهای، فرصتهایی برای بازنگری پدید آید.
نویسنده در پایان هشدار میدهد که اگرچه اکنون گزینهای جز «تسلیم» به نظر نمیرسد، اما نباید از منظر زمانی و تحولات محتمل آتی چشمپوشی کرد؛ چرا که تغییر شخصیتها و سیاستها در آینده میتواند سرنوشت لبنان را بار دیگر دگرگون کند.

















