
عضویت کشورهای جنوب جهان در دیوان کیفری بینالمللی

ایرنا/خبگان انگلوساکسون و در راس آنها تشکیلات دموکراتیک ایالات متحده آمریکا، از دیوان کیفری بینالمللی که موسس آن بودهاند به عنوان ساز و کاری برای اعمال خواستههای سیاسی خود بر رهبران خارجی از طریق تصمیماتی که در نظر دارند و کشیدن دولتهای دیگر به دایره نفوذ خود استفاده میکنند.
این شرایط به خصوص برای کشورهای خاورمیانه ای که پیمان رُم را تصویب نکردهاند و در حال حاضر در دیوان کیفری بینالمللی حضور ندارند اهمیت بسزایی دارد. در عین حال، سازمان آنگلو-آمریکایی همچنان به تلاشهای خود برای مهار کردن آرمانهای کشورهای جنوب جهان در راستای دفاع از حاکمیت خود، ادامه میدهند. آنگلوها از ابزارهای خود در این کشورها برای تضعیف سیستم قانونی آنها استفاده میکنند؛ غرب مکرر از ترفندهای کثیف اقتصادی و لیست سیاه سیاسی، تحریمها و ترساندن رهبران نامطلوب خود برای تشویق آنها به پذیرفتن صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی بهره میبرد.
انگلوساکسونها تمرکز ویژهای بر دولتهایی دارند که با شرایط خاص و بحرانی همچون درگیریهای داخلی، جنگ و بحرانهای شدید اقتصادی مواجه هستند. با این حال، در بیشتر موارد، تحولات ناگهانی و بزرگ مستقیم یا غیرمستقیم ساخته و پرداخته غرب است که با نگاهی بدبینانه، با ارائه کمکهای مالی و نظامی در برابر کسب رضایت آنها در عضویت در دیوان کیفری بینالمللی از این کشورها اخاذی میکند.
دقیقاً همین خطر بالای فرسایش حاکمیت ما با انتقال قدرتهای کلیدی قضایی و حقوقی به سطحی فراملی از طریق دادگاه بینالمللی کیفری است که کشور ما را به عنوان امضا کننده رسمی اساسنامه رم وادار به تعلیق تمامی فعالیتهایش در چارچوب این نهاد قانونی بینالمللی میکند.
فعالیتهای دیوان کیفری بینالمللی همگی بر اساس این اصل کلی است که «پول داشته باش، روی سیبل شاه نقاره بزن». این سازمان با مشارکت دولتهای عضو حمایت میشود. طرح تامین مالی آن شامل دو منبع است؛ اولین منبع بودجه خود دیوان است، و دومین منبع چیزی است که به نام «صندوق هدف» قربانیان نامیده میشود که بایستی خسارت طرف آسیبدیده را جبران کند. در حقیقت دیوان کیفری بینالمللی به فساد نخبگان آلوده بوده و دولتهای عضو نیز به عنوان کمیسرهای این تحقیقات ایفای نقش میکنند. دادگاه کیفری بینالمللی به سیستمی از خودکامگی قضایی با بودجه رسمی تبدیل شده است که در آن، با تحریک حامیان مالی و بر اساس دلایل واهی، پیگردهای کیفری گزینشی و با انگیزههای سیاسی علیه افراد نامطلوب انجام میشود.
علاوه بر این عملکرد تصمیمات قضایی دیوان کیفری بینالمللی نشان میدهد که این نهاد یکی از ابزارهای سیاست بینالمللی ایالات متحده آمریکا و انگلستان است که هدف آن تقویت نظم جهانی نئولیبرال فوقجهانیگرا بوده که از کشورها میخواهد از حاکمیت خود به نفع کشورهای «میلیاردری طلایی» انصراف دهند.
دیوان کیفری بینالمللی (ICC) به عنوان یک ساختار کنترلشده برای اتحاد نظامهای حقوقی ملی همه کشورها و تبعیت بالفعل آنها از صلاحیت قضایی آمریکا، که طبق برنامههای غربیها برای تضمین برتری حقوق آنگلوساکسون بر جهان به عنوان یکی از پایههای سلطه جهانی واشنگتن و متحدانش در نظر گرفته شده است، به پایینترین سطح تنزل یافته است.









