پیدا و پنهان عادی سازی روابط امارات و رژیم صهیونیستی

ميزان/ امارات بايد با نگاهي به تجارب گذشته و تحولات فعلي به سنجش آوردهها و از دست دادههاي خود از توافق با رژيم صهيونيستي بپردازد.
اينکه ايران در منطقه خليج فارس در همه زمينهها دست بالا را دارد، ترديدي نيست.
ايران از پهناوري کشور، جمعيت مناسب، منابع غني و پايان ناپذير، صنعت، تکنولوژي، دانش، نيروهاي مسلح کارآمد و توانمند و پيشينه تاريخي و فرهنگي مثال زدني برخوردار است که هيچيک از کشورهاي حاشيه خليج فارس از اين ويژگيها برخوردار نيستند.
مثالي را مطرح ميکنيم بر اين اساس که، اگر اين همه تهديد و تحريمي که عليه ايران شده و ميشود، تنها گوشهاي از آن عليه کشوري، چون امارات، بحرين، کويت، عمان و حتي عربستان سعودي که پدر خوانده آنهاست، اعمال ميشد، اکنون چه وضعيتي داشتند؟
با وجودي که اکثر اين کشورها از درآمد نفتي بالايي برخوردارند و به ظاهر در بخشهاي اقتصادي خود سرمايه گذاري کردهاند و برخي از آنها به مرکز تجارت تبديل شدهاند، اما اين ظاهر ماجرا است و البته که آنها خود را تنها آرايش کردهاند و زيرساختي ندارند.
اگر چند برج و باروي ساخته شده در امارات و برخي ديگر از کشورهاي عربي منطقه، نشانه پيشرفت اقتصادي و صنعتي است، تنها کافي است که چنين کشورهايي با اندکي ناامني روبرو شوند، آنگاه خواهند ديد که چه اتفاقي بر سر شرايط اقتصادي و سياسي آنها خواهد افتاد.
اينکه امارات يا کويت و بحرين و يا حتي عربستان را از نظر ساختارهاي سياسي و اقتصادي، قوي بدانيم و تصور کنيم که تلاطم اقتصادي يا تنشهاي سياسي و نظامي در منطقه آنها را تکان نخواهد داد، اشتباه است.
نقطه ضعف شديد امارات که به تازگي روابط خود را با رژيم صهيونيستي عادي کرده، در اينجاست که توانايي مقابله با کوچکترين تهديد را ندارد و ضعف اينگونه کشورهاست که به سوي قدرتها تمايل پيدا ميکنند؛ قدرتهايي که خود اکنون با چالشهاي جدي دروني درگير هستند.
آمريکا سعي کرده و ميکند تا ايران را تحت فشار بگذارد با اين وجود سياست مقاومت فعال ايران است که تأثير اين فشار حداکثري را کاهش داده و ميرود تا بي تأثير کند.
ايران علاوه بر داشتن ظرفيتهاي بالقوه دفاعي و نظامي از انديشه و تفکر نابي برخوردار است که اين انديشه چند لايه و چند شاخه است و تنها به يک موضوع و مسئله گره نخورده است.
برخي از کشورهاي عربي منطقه از جمله امارات، بحرين و ... داراي پارلمان هستند، اما اين پارلمانها وجود واقعي ندارد، خاندان حاکم بر اين کشورها در پارلمان حضور دارند و مردم نيز براي انتخاب نمايندگان پارلمان گزينش ميشوند تا بتوانند رأي دهند.
در ماجراي برقراري روابط امارات با رژيم صهيونيستي، مردم اين کشور چه نقشي در اين ماجرا داشتند؟ مردم امارات چه بسا تا لحظه آخر نيز از اين تصميم حکام خود آگاه نبودند و زماني که خبر عادي سازي روابط منتشر شد، مطلع شدند.
امارات ترکيب جمعيتي عجيبي دارد؛ فقط ۱۹ درصد اهالي اين کشور اصليت اماراتي دارند و ۲۳ درصد از اعراب ديگر کشورها و حدود ۵۰ درصد از اهالي جنوب آسيا هستند.
امارات ۸ ميليون نفر جمعيت دارد که بر اساس آمار رسمي منتشر شده که به آن اشاره شد، کمتر از ۱۹ درصد جمعيت اصليت اماراتي دارند و بيش از ۸۰ درصد آن را مردم ديگر کشورها تشکيل ميدهند.
چنين کشوري با چنين ساختار جمعيتي، تنها کافي است کوچکترين ناامني در آن به وجود بيايد، سرمايه گذاران و مهاجراني که براي کار به اين کشور آمدهاند، امارات را ترک خواهند کرد و اقتصادي که برخي از آن با خوش نامي ياد ميکنند، ظرف زمان کوتاهي فرو ميريزد.
بخشي از درآمد امارات، از بخش گردشگري است؛ نفت همچنان منبع اصلي درآمد اين کشور است، اما در شرايط کرونايي بخش توريسم امارات تحت تأثير منفي ويروس کروناست.
قرار نيست که همه خطراتي که باعث ناامني ميشود، تهديد نظامي يا درگيري و انفجار باشد.
کرونا خود يک تهديد جدي براي اقتصاد همه کشورهاست و مشابه آن نيز وجود دارد؛ مهم ساختاري است که آن کشور بر پايه آن بنا شده، آيا امارات بدون حمايت اربابان خود ميتواند به حيات ادامه دهد؟
شناخت واقعي از کشورهاي عربي منطقه اين است که آنها داراي ضعفهاي فراوان در زمينههاي اقتصادي، سياسي فرهنگي و اجتماعي هستند.
وزن کشورهاي منطقه حاشيه خليج فارس بسيار پايين است، که اگر نبود، عقلانيت و منطق حکم نميکرد به کشوري با پيشينه تاريخي و فرهنگي قوي همچون يمن حمله کنند و مردم آن را قتل عام و به خاک و خون بکشند.
توان امارات و عربستان در همين اندازه است که به کشوري تجاوز نظامي کند که با وجود ثروت بسيار، فقيرترين کشور دنيا است و اين فقر نيز نتيجه دخالتها و نابساماني سياسي تزريق شده از سوي کشورهاي خارجي است و اکنون که مردم اين کشور خواهان استقلال سياسي هستند تا از شرايط تحميل شده خارج شوند، تجاوز و دخالت مستقيم امارات و عربستان مانعي بر سر راه آنها شده است اما پيروزي از آن مردم يمن خواهد بود.
اگر به زماني که رژيم صدام به کويت حمله نظامي کرد، نگاهي بيندازيم به عمق ناتواني کشورهاي حاشيه خليج فارس پي ميبريم.
حتي نيروهاي نظامي اين کشور براي ساعتي نتوانستند مقابل ارتش بعثي مقاومت کنند با وجودي که از سلاحهاي پيشرفته آمريکايي برخوردار بودند و در همين شرايط ايران نخستين پناه مردم کويت بود.
ايران همواره خواهان روابطي دوستانه با همسايگان خود در حاشيه خليج فارس بوده است و اين تصميم را ثابت کرده، اما نبود عقلانيت و منطق در ميان سران رژيمهاي عرب منطقه و سرسپردگي به آمريکا مانعي بر سر راه گسترش روابط بوده است.
از اين روي امارات بايد به اين نکته توجه داشته باشد که چه هدفي را از برقراري رابطه با اسرائيل دنبال ميکند؟
به رژيمهاي عربي و غير عربي مسلمان که با رژيم صهيونيستي رابطه برقرار کردهاند نگاهي بيندازند، آيا آنها از اين عادي سازي روابط منفعتي بردهاند؟