فیل افغانستان در اتاق سوریه

ايسنا/ تجربه تلخ خروج از افغانستان ايده دور شدن از ايفاي نقش "اصلي" در پرونده سوريه يا "دست کشيدن از آن" را در آمريکاييها تقويت کرده است و عليرغم همه وعدههاي آمريکا به متحدان کرد خود در شرق فرات، تجربه ثابت کرده است که تغيير ريشهاي سياستها، به ويژه با جو بايدن امکان پذير است و متحدان کرد بايدن اين موضوع را به خوبي با تجربه خروج از افغانستان درک کردهاند.
روزنامه الشرق الاوسط در تحليلي پس از خروج شکست خورده آمريکا از افغانستان و احتمال رخ دادن اتفاق مشابه در سوريه نوشت: مصر، اردن و لبنان منتظر پيام کتبي دولت جو بايدن، رئيس جمهوري آمريکا هستند تا عبور خط لوله "گاز عربي" از خاک سوريه از تحريمهاي واشنگتن عليه نظام سوريه موسوم به "قانون سزار" مستثنا کند.
ضمانتهاي شفاهي واشنگتن و همچنين مکالمات مقامات ارشد آمريکا و ويليام برنز، رئيس سرويس سيا اين کشورها را متقاعد نکرده است و تجربه فعاليت با نهادهاي ايالات متحده، به ويژه تجربه اخير در افغانستان، اين کشورها را ناگزير به درخواست "پيام کتبي" کرده است.
اين نمونهاي از نحوه برخورد متحدان واشنگتن با آن پس از تجربه افغانستان است. همچنين" افغانستان "فيل در اتاق" گفتوگوي ميان برت مک گورک، هماهنگ کننده کاخ سفيد در امور خاورميانه و شمال آفريقا و سرگئي ورشينين، معاون وزير امور خارجه روسيه و الکساندر لاورنتيف، فرستاده ويژه رئيسجمهوري روسيه به سوريه بود.
("فيل در اتاق" اصطلاح انگليسي است و يعني موضوع يا مطلب ناخوشايندي که همه درباره آن آگاه هستند اما جرأت حرف زدن درباره آن را ندارند.)
صحنههاي حرکت "طالبان" در درهها و دشتهاي افغانستان به سمت کابل و هرج و مرج خروج و تخليه آمريکاييها پس از دو دهه بر روي ميز مذاکره آمريکايي و روسي قرار داشت.
هيئت روسيه معتقد است که غرب بايد سخنرانيهاي خود را درباره "ملت سازي" متوقف کند، زيرا همه تجارب آن از ليبي گرفته تا عراق و افغانستان شکست خورده است و اين بدان معنا است که روسيه بيشتر قادر به درک کشورها و "ملت سازي" است و اجازه تکرار شکست غرب در سوريه با از بين بردن نهادها و نقشههاي آن را نخواهد داد. به عبارت ديگر، خواسته روسيه از غرب؛ تقويت نهادهاي سوريه از جمله رياست جمهوري و بازگرداندن حاکميت کامل آن است، طوري که جايگزين آن، کنترل "طالبان سوريه بر سوريه" نباشد.
سفر بشار اسد، رئيس جمهوري سوريه به روسيه و ديدار وي با ولاديمير پوتين، همتاي روس خود بيانگر اين خواسته روسيه است. ديداري که در آن پوتين علي رغم تبريک پيروزي بشار اسد در انتخابات با کسب ۹۵ درصد از آرا و همچنين حمايت از تسلط ارتش سوريه بر ۹۰ درصد از خاک اين کشور گفت: تنها مانع در مسير بازسازي سوريه حضور نيروهاي خارجي و برخي هستههاي تروريستي است.
اين همچنين به معناي حمايت از دولت سوريه در گسترش حل و فصل اوضاع در جنوب، تحت فشار قرار دادن کردها و دمشق براي آغاز گفتوگوي سياسي تحت عنوان "بازگرداندن حاکميت" است. اين فشار بر اساس سياست و توصيههاي ميخائيل بوگدانوف، معاون وزير امور خارجه روسيه در ديدار وي با الهام احمد، رئيس کميته اجرايي شوراي سوريه دموکراتيک (مسد) و با تشويق يا جلوگيري نکردن از بمباران متحدان آمريکا در شرق فرات که مانع اعمال حاکميت هستند، صورت گرفته است.
اين مساله کشورهاي عربي را تشويق ميکند تا روابط خود را با دمشق عادي کنند يا مانع اين عادي سازي روابط در زمينههاي اقتصادي، سياسي و امنيتي نشوند. اما درباره سياست داخلي سوريه نيز بايد گفت که مخالفان ديگر اعتباري براي مسکو ندارند و از نظر روسيه هيچگونه مخالفت مشروعي در اين کشور وجود ندارد.
روسيه حاضر به پذيرش مسؤوليت شکست و چشم دوختن به کودتاي آمريکا در سوريه نيست؛ چراکه عليرغم همه وعدههاي آمريکا به متحدان کرد خود در شرق فرات، تجربه ثابت کرده است که تغيير ريشهاي سياستها، به ويژه با جو بايدن امکان پذير است. متحدان بايدن اين موضوع را با تجربه خروج از افغانستان و سپس امضاي توافقنامه سه جانبه با انگليس و استراليا بدون اطلاع اتحاديه اروپا درک کردهاند.
همچنين، تجربه افغانستان بر تفکر آمريکاييها در ژنو تاثير گذاشت و ايده دور شدن از ايفاي نقش "اصلي" در پرونده سوريه يا "دست کشيدن از آن" را تقويت کرد. آمريکا به يکباره از سياست " فشار حداکثري" در زمان دونالد ترامپ، رئيس جمهوري سابق اين کشور به غفلت از سوريه روي آورد. اين اعتقاد وجود دارد که تجربه ۱۰ ساله اين اعتقاد را در تيم جديد آمريکا در سوريه تقويت کرده است که روسها نميخواهند يا قادر به ايجاد تغيير در رفتار نظام دمشق نيستند. در هر دو حالت، واشنگتن خود را خالي از مهمات ميبيند، يا نميتواند و نميخواهد از ابزارهايي که در اختيار دارد، مانند تحريمها، حضور نظامي و به انزوا کشاندن سوريه استفاده کند.
بر اين اساس، احساس عدم تمايل به تغيير اساسي مسير در هر دو جهت يعني "عادي سازي جزئي" و "عدم اعمال فشار حداکثري" وجود دارد، طوري که اوضاع به همين شکل باقي بماند تا زماني که شگفتي بعدي آمريکاييها براي متحدان و مخالفان آشکار شود.
علي رغم اين مسائل؛ به نظر ميرسد تنها مسالهاي که در دستور کار روسيه و آمريکا در سوريه وجود دارد، کمکهاي بشردوستانه، روابط ميان دمشق و کردها، روند کميته تدوين قانون اساسي و اجراي قطعنامه شماره ۲۲۵۴ شوراي امنيت است.