سرمقاله خراسان/ «چاویسم» میراث فرزندی از یک خانواده فقیر
خراسان
بروزرسانی
خراسان/ در پي درگذشت رئيس جمهور با اراده و مردمي ونزوئلا (هوگو چاوز) صبح امروز، ستون يادداشت روز روزنامه خراسان به تحليل شخصيت سرسخت اين مرد بزرگ و اقدامات مثمر ثمري که براي کشورش انجام داده بود، با مقالهاي از تهمينه بختياري (کارشناس ارشد آمريکاي لاتين) اختصاص يافت:
«چاويسم» ميراث فرزندي از يک خانواده فقير
چهار و بيست و پنج دقيقه بعد ازظهر سه شنبه پنج مارس، قلب مردي از تپش ايستاد که بيش از دو دهه جهان را مبهوت خود کرده بود. مردي از خانواده اي فقير و از روستايي دورافتاده که بيش از 20سال، مردم ونزوئلا را شيفته خود کرده بود، در حالي که براي کسب اين جايگاه حتي يک گلوله هم شليک نکرد. «هوگو چاوز فرياس» با اراده و پشتکار خود توانست جنبشي را در منطقه آمريکاي لاتين به راه اندازد که منافع امپرياليستي را به چالش بکشد و لرزه بر اندام ساکنان کاخ سفيد بيندازد.
چاوز چنان در اذهان و قلوب مردم آمريکاي لاتين نفوذ کرده و جاي گرفته است که حتي مخالفانش نيز براي گفتن تسليت به مردم ونزوئلا بر يکديگر سبقت مي جويند تا اگر از زنده بودنش سود نبردند، حداقل از مرگش بهره اي ببرند. به همين دليل است که ما در ساعات اوليه انتشار مرگ چاوز، پيام تسليت باراک اوباما رئيس جمهوري آمريکا را ديديم. اما چاوز چه کسي بود که جهاني را به اداي احترام به خود واداشت. ما در اين نوشتار برآنيم تا به برخي از اصول و مرام چاوز و نيز اقدامات وي که او را محبوب مردم لاتين زبان نيمکره غربي گردانيده بود اشاره کنيم.
چاوز در 28 جولاي سال 1954، در يک خانه فقير روستايي در روستاي سابنتا در ايالت بريناس به دنيا آمد. چاوز دومين فرزند از هفت فرزند خانواده بود توصيف چاوز از کودکي خود، دوران فقر و عشق و دوست داشتن بود. خود چاوز گفته است که ما برخي اوقات هيچ چيزي براي خوردن نداشتيم. از اينجا بود که چاوز با مفهوم فقر و نداري آشنا شد. در هفده سالگي چاوز به مدرسه علوم نظامي در کاراکاس رفت و در همان زمان بود که با فعاليت هاي انقلابي آشنا شد و حتي در داخل مدرسه نظامي به جنبش هاي درون نيروهاي مسلح وارد شد. او در اين مدرسه بود که کتاب «زماني با ازکوئيل زومارا» (در مورد فدراليسم قرن نوزدهم )را مطالعه کرد.
اين کتاب به عقايد چپگراي چاوز شکل داد. چاوز خود در اين مورد گفته بود: «من از سن 21 يا 22 سالگي و پس از خواندن اين کتاب احساس کردم چپي هستم.» برمبناي همين کتاب بود که وي کودتاي خود در سال 1992 را عمليات زومارا ناميد. او تلاش کرد که در آن سال رهبري يک کودتا را به دست بگيرد و دولت "کارلوس آندرس پرز" را سرنگون کند، اما در اين اقدام خود شکست خورد و به مدت دو سال زنداني شد.
چاوز دولت آندرس پرز را دولتي فاسد مي دانست که تنها به دنبال پر کردن جيب خود و اطرافيانش است و ذره اي به منافع مردم فقير توجه نمي کند. پس از آزادي از زندان وي دريافت که اقدام نظامي نمي تواند او را براي پيشبرد اهدافش کمک کند و بايد ابتدا در قلب و ذهن مردم رسوخ کند. او در آن زمان حزب جنبش بوليواري را تاسيس کرد.
نام جنبش را از نام سيمون بوليوار قهرمان آمريکاي لاتين اقتباس کرده بود. چاوز اصول و مرامي را در آمريکاي لاتين پايه گذار کرده بود که به «چاويسم» معروف شد. محورهاي چاويسم را مي توان در دو بعد داخلي و بين المللي بررسي کرد. در بعد داخلي کاهش وابستگي هاي سياسي و اقتصادي به آمريکا، توزيع عادلانه ثروت و قدرت، کوتاه کردن دست خارجيان از منابع ملي و نيز حمايت از طبقه محروم و مستضعف از اصول و مرام چاوز و جنبش او محسوب مي شود.
اما در سطح بين المللي اصول چاوز از اهميت بسيار زيادي برخوردار است که از آن جمله مي توان به استعمار ستيزي، مخالفت با سياست هاي نئوليبراليستي ، تاکيد برهمگرايي منطقه اي و حمايت از ملتهاي مستضعف جهان اشاره کرد. اما تنها اصول و مرام چاوز نبود که وي را در ميان مردم محبوب گردانده بود، بلکه تلاش براي تحقق اين اصول بود که او را تبديل به مردي اسطوره اي در آمريکاي لاتين کرد.
براساس آمار رسانه هاي غربي نرخ فقر بيکاري و تورم در ده سال اول دوره رياست جمهوري چاوز به شدت کاهش يافته و هزينه هاي دولت براي خدمات عمومي از جمله آموزش و بهداشت افزايش يافت. چاوز خود در کودکي طعم تلخ فقر و نداري را چشيده بود و مي دانست که وقتي کسي مي گويد ندارم دقيقا منظور او چيست.
چاوز زمين داران و ملاکان بزرگ و ظلم آنها به کارگران و کشاورزان را ديده بود و از اين رو پس از قدرت گرفتن به اصلاحات ارضي روي آورد. چاوز ديد که وابستگان دو حزب سنتي «اقدام دموکراتيک» و «کوپه اي» در اين کشور با پول نفت به خوشگذراني مي پردازند در حالي که مردم به سختي زندگي مي کنند و به همين دليل با ملي کردن شرکت نفت، دست اين دو حزب را از نفت کوتاه کرد.
چاوز در 14 سال حکومت، نه تنها سرنوشت مردم ونزوئلا را عوض کرد، بلکه با ايجاد موج چپ گرايي سرنوشت آمريکاي لاتين را تغيير داد. چاوز درگذشت، زيرا که او يک انسان بود و هر انساني ميراست، اما انديشه او که همان چاويسم است در بستر زمان ساري و جاري خواهد بود؛، چرا که اين باور ريشه در فرهنگ و باور مردم آمريکاي لاتين دارد.