تکیه بر چشمانداز
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ایوبی| پنجشنبهشب، مسعود پزشکیان به همراه دو صاحبنظر اقتصادی به تلویزیون آمد تا دیدگاههای اقتصادی خود را در خصوص مشکلات معیشتی مردم بازگو کند. او اگر بهعنوان نهمین رئیسجمهور کشور سوگند یاد کند، میراثدار دولت سهساله مرحوم ابراهیم رئیسی خواهد بود که نتوانست درمانی برای تورم، گرانی و افزایش قیمت سکه و ارز پیدا کند؛ هرچند پزشکیان گفته که اگر به پاستور برود، مجبور است سیاستهای دولت سیزدهم را البته با تیم و تفکر جدید ادامه دهد.
مرحوم رئیسی مدعی جراحی اقتصاد بود اما همچنان نرخهای ترجیحی در دولت او تداوم یافت و تورم بالای ۴۰ درصد ماند. او همچنین نتوانست شعار خود که ساخت یک میلیون مسکن در سال بود را به سامان برساند. او در سال ۱۴۰۰ با هفتهزار صفحه برنامه آمد و قول به خط کردن اقتصاددانان برای حل مشکلات را داد اما بارها تیم اقتصادی خود را تغییر داد و در این میان یکی از وزرای او به دلیل فساد مالی به حبس محکوم شد.
پزشکیان جراح است اما به گفته خود چون اقتصاددان نیست کار را به کاردان خواهد سپرد. او در مناظره پریشب خود با دو کارشناس از دو دیدگاه اقتصادی مختلف به تلویزیون رفت؛ احمد میدری، اقتصاددانی نهادگرا و کارشناس برجسته فقر و نابرابری است و حسین عبدهتبریزی به اقتصاد بازار گرایش دارد و کارشناس برجسته تامین مالی مسکن است. همین باعث شد تا عبدالرضا داوری، مشاور سابق محمود احمدینژاد که بعد از تایید صلاحیت پزشکیان بارها در توئیتر از در انتقاد از او درآمده، اینگونه طعنه بزند: «آقای پزشکیان در مسئله ارجاع به کارشناسان هم رویکرد علمی ندارد، وقتی حسین عبدهتبریزی، اقتصاددان بازارگرا را در سمت راست و احمد میدری، اقتصاددان نهادگرا را در سمت چپ خود مینشاند یعنی حتی از امکان ایجاد اجماع در حلقه اول کارشناسی هم ناتوان است چه رسد به اجماع.»
مسعود پزشکیان اما اینبار پاسخ او را داد که جواب او را میتوان مانیفست او درباره مسائل اقتصادی و البته دیگر مشکلات کشور نیز در نظر گرفت. پزشکیان نوشته است: «اگر بهدنبال منافع یک اقلیت باشیم؛ معنای اجماع، ایجاد همنظری و یکدستسازی است. اگر دنبال منافع ملی باشیم، شنیدن تمام نظرات کارشناسی و رسیدن به بیشترین تفاهم روی راهحلها در میان تنوع نظرات، یک دستاورد است. من روش دوم را برگزیدم و دیدگاه اول را منشأ مشکلات کشور میدانم.»
آنگونه که به نظر میرسد سخنان پزشکیان و اقتصاددانانی که به مناظره برده با بازخورد مثبتی مواجه شدهاند. برخی کانالهای تلگرامی که به بورس میپردازند از حضور حسین عبدهتبریزی که سابقه ریاست بر بورس را دارند استقبال کردهاند و آن را نشان از عزم جدى پزشکیان برای تحول در مولدسازی بهخصوص در بازار سرمایه میدانند. پزشکیان چندی پیش نیز در توئیتی مشخصاً به موضوع بورس پرداخته بود. او همچنین در میانه هفته در یکی از برنامههای تبلیغاتی خود رسماً اعلام کرد قرار نیست برنامه جدید بنویسد و هر دولتی که میآید باید برنامههای موجود را اجرایی کند اما در صورت رسیدن به ریاست دولت مجریان را چابکتر انتخاب خواهد کرد تا به هدف نزدیکتر شوند.
انتصابات سیاستزده به افراد صاحب تشخیص، اولویت نخواهد داد
فرشاد مومنی اقتصاددان:
به نظر میرسد مسعود پزشکیان قرار نیست از یک تفکر خاص اقتصادی در تیم خود استفاده کند، چراکه دو کارشناس از دو طیف متفاوت را به برنامه آورده بود. او البته در مناظره عنوان کرد به کار کارشناسی اعتقاد دارد و از همه طیفها و جناحها استفاده خواهد کرد. فرشاد مومنی بهعنوان اقتصاددان نهادگرا در گفتوگو با «هممیهن» نظرات خود را در خصوص مباحث مطرحشده در مناظره پنجشنبهشب بیان کرد.
*آقای پزشکیان درباره سند چشمانداز ۲۰ ساله معتقد بودند که کار کارشناسی خوبی بود و باید اهداف آن مانند کنترل تورم و رشد اقتصادی را پیش ببریم. به نظر شما در شرایط تحریم چگونه رسیدن به تورم تکرقمی که مورد نظر سند چشمانداز بوده، شدنی است؟
یکی از مسائل بنیادی که ایران با آن دست به گریبان است پدیده «قفلشدگی» یا «وابستگی به مسیر طی شده»است. بحث بر سر این است که اهداف کیفی، از اولین برنامه عمرانی قبل انقلاب یعنی ۱۳۲۷ تا امروز، تقریباً با تغییر عبارتها اما ثابت به لحاظ مضمونی، بالغ بر ۷۰ سال است که تکرار شده است. معنی آن این است که ما در طی این سالها نتوانستهایم هیچکدام از اهداف کیفی بنیادی کشور را محقق کنیم. بنابراین اگر یک نفر بگوید من همچنان آن هدف کیفی را دارای موضوعیت میدانم، حرف متین و معتبری است اما برای تحقق آن هدف نیازمند ارائه ارزیابی آسیبشناسی مشخص هستیم که توضیح دهد در طی این فرازوفرودهای ۷۰ ساله چرا اهداف کیفی به سرانجام نرسیده است.
مثلاً همیشه این آرزو وجود داشته که سهم خامفروشی نفت در اقتصاد ملی را کاهش دهیم و در همه برنامههای توسعه نیز تکرار شده است اما اینکه این مسئله همچنان موضوعیت دارد یعنی ناموفق بودهایم و گستره و عمق اتکای ما به خامفروشی نیز افزایش پیدا کرده است. این موارد است که صلاحیت کارشناسی هر فرد یا گروهی را مشخص میکند که بگوید در کجاها خطا کردیم و این حرف است که اعتبار ارزش ارزیابی دارد وگرنه آرزوی همه شهروندان ایرانی این است که تورم تکرقمی شود. در مورد تورم یک فرد با تکیه بر مبانی روشن باید اعلام کند که چرا ناکامترین کشور دنیا بودهایم و همچنان استمرار دارد.
بحث بیان آرزو یک چیز است، آسیبشناسی آن قلب موضوع است و براساس آن است که پیشنهاد سازوکار عملیاتی موضوعیت پیدا میکند. کاندیداها بحثهای مشخص در این زمینه را به کارشناسهایی ارجاع دهند که آنها را صاحب صلاحیت میدانند، تا حرف و نظر آنها توسط این کارشناسان مورد نقد قرار گیرد، باز تکرار میکنم که در آرزوی تورم تکرقمی همه ایرانیان با گرایشهای مختلف مشترک هستند اما آن چیزی که کارآمدی و ناکارآمدی را تعیین میکند، ارزیابی آسیبشناختی چرایی ناکامیهای چند دهه اخیر تا امروز و سازوکارهای مشخص برای عبور از این ناکامی است.
*اتفاقاً در مناظره اقتصادی آقای پزشکیان، آقای احمدی میدری گفتند یکی از علتهای مشکلات امروز ایران، انتصابهای سیاسی و غیرکارشناسی است. پزشکیان هم تاکید کرد که هیچگاه از مدیران نخواستیم که پاسخگو باشند که چرا به اهداف نرسیدند و تاکید داشتند که از مدیران کارشناس استفاده خواهند کرد و از آنها درباره عملکردشان پاسخ خواهند خواست...
اینکه هرگز یک مقام مسئول بابت عدم تحقق وعدههای خود مورد انتقاد قرار نگرفته و هزینهای پرداخت نکرده، یکی از کانونهای اساسی رفتار فرصتطلبانه در ساختار سیاسی ایران است. بنابراین اینکه قرار است مسئولان را پاسخگو کنند بهعنوان یک ایده خیلی زیباست ولی تا زمانی که سازوکارهای اجرایی و عملیاتی برای آن مشخص نشود، امکان اعتبارسنجی از این آرزو فراهم نخواهد شد. وزیری در سال ۱۴۰۰ بهرغم هشدارهای کارشناسها اعلام کرد که حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی را جهش میدهد و تورم نیز ایجاد نخواهد شد اما همه دیدیم که جهشی که در قیمت کالاهای اساسی در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ اتفاق افتاد در برخی موارد در تاریخ اقتصادی ۷۰ ساله ایران بیسابقه بود ولی هیچ سازوکار، نه در درون دولت و نه در مجلس وجود نداشت که به وزیر بگوید شما با این حرف پوچ و بیمحتوا جان بسیاری را به خطر انداختید و فقر و فلاکت را تشدید و در عین حال دولت را دچار بحران حادتر از نظر مالی کردید.
هیچ سازوکار قانونمندی برای پاسخگو کردن وزیر و ریس دولت، بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه وجود نداشته است بنابراین اگر پاسخگویی این باشد که آقای رئیسجمهور در پشت پستو به آنها بگوید پسرم آن چیزی که گفتی نشد، بود و نبود آن مدل پاسخگویی هیچ تاثیری نخواهد داشت. نکته آقای میدری این نیست که آن فرد کارشناس نیست بلکه منظور این است که شایستهترین کارشناس نیست، هزاران نفر مدرک کارشناسی اقتصاد دارند اما در هر دوره حداکثر دو یا سه نفر هستند که با برخورداری از طیفی از ویژگیها، قدرت تشخیص سره از ناسره را پیدا میکنند. ماجرا این است که انتصابات سیاستزده، به افراد صاحب تشخیص اولویت نمیدهد چون آنها حریت دارند، چاپلوس نیستند و تن به هر فسادی نمیدهند و متاسفانه بستر نهادی ما چاپلوسپرور است و باید در این مورد حرف روشنی زده شود.
*نظرات درباره اینکه آقای پزشکیان در مناظره اقتصادی از دو کارشناس با دو طیف اقتصادی متفاوت استفاده کرد، چیست؟
موضوع شگفتانگیزی است و ترجیح میدهم بعداً در این خصوص صحبت کنم.
پزشکیان به دنبال شوکدرمانی نیست
مرتضی افقه کارشناس اقتصادی:
ناترازیهای مختلف در اقتصاد کشور از مواردی بود که در مناظره اقتصادی آقای پزشکیان به آن اشاره شد و البته مهمترین آن ناترازی بودجه است که از علل مهم بروز تورم شناخته میشود. در کشور کسری بودجه دائمی وجود دارد که دلیل مهم آن هزینهتراشی برای خیلی از دستگاههای غیرضرور است که بار اضافی بر دوش دولت گذاشته است. مرتضی افقه، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «هممیهن» به این موضوع و همچنین رویکرد احتمالی مسعود پزشکیان درباره افزایش قیمت حاملهای انرژی پرداخته است.
*آیا امکان رفع ناترازی بودجه و منضبط کردن هزینههای دولت و کم کردن برخی از این بودجهها وجود دارد؟ با یک کار کارشناسی میتوان امید داشت که ناترازی کاهش یابد؟
ابتدا در مورد وعدههای نامزدها به این نکته اشاره کنم که آنها باید بدانند ریاستجمهوری بخشی از ساختار قدرت است و باید به اندازه سهم و اثرگذاری آن وعده بدهند و اگر چنین نباشد یا اطلاعی ندارند یا نمیخواهند به مردم راست بگویند که البته منظور من اصلاً آقای پزشکیان نیست. از نظر من رئیسجمهور در این فضا حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد قدرت مانور برای حل مشکلات دارد که بخشی از آن نیز مربوط به روابط خارجی است که لزوماً همه آن در محدوده اختیارات رئیسجمهور نیست. نامزدها باید مشخصاً اعلام کنند که با تحریمها چه خواهند کرد. مورد دیگر درباره ناترازی بودجه است که یکی از دلایل اصلی افزایش نقدینگی و ایجاد تورم است.
برخلاف برخی از اقتصادخواندهها که بر روی یارانه پنهان تمرکز کردهاند و میگویند دولت باید قیمت بنزین و حاملهای انرژی را افزایش دهد تا ناترازی حل شود، از نظر من باید بسیاری از ردیفهای بودجه را حذف کرد. اگر دولتی میخواهد ناترازی بودجه را حذف کند بهخصوص اکنون که با کاهش درآمدهای نفتی مواجه هستیم، باید به سراغ کاهش هزینهها برود و اولین کار پیدا کردن هزینههای غیرضرور و حذف آنها است.
برخی از این ردیفهای هزینهای وابسته به برخی قدرتهای محلی، سیاسی و مذهبی هستند. بنابراین نامزدی که وعده میدهد و ادعا دارد که میتواند هزینهها را کاهش دهد باید در خود این توان را ببیند که با برخی از این قدرتها چانهزنی کند. عدهای به این درآمدها وابسته شدهاند و بهراحتی و یکباره نمیتوان آنها را قطع کرد پس باید نامزدها وعدههای خود را در این زمینه تعدیل کنند و به مرور این بودجهها را حذف کنند.
نامزد ریاستجمهوری باید بتواند مثلاً در مورد تحریمها با ارکانهای دیگر قدرت که تاثیرگذار هستند، تعامل داشته باشد و زمینه را فراهم کند، به این معنی که جایگاه و کاریزمای چنین کاری را داشته باشد.
*یکی از بحثهایی که در مناظره مطرح شد موضوع انرژی بود؛ از مجموع صحبتهای صورت گرفته اینگونه برداشت میشد که موافق اصلاح قیمتها هستند اما پیشزمینه آن را رضایت مردم و همراه کردن آنها برای اجرای این سیاست میدانستند اما راجع به چگونگی اجرای آن حرفی نزدند. شما چه تحلیلی دارید؟
برداشت من این بود که آقای پزشکیان به دنبال شوکدرمانی نیست، در برنامه چهارم توسعه اصلاح قیمت حاملهای انرژی به این صورت آمده بود که سالانه ۱۰ درصد افزایش پیدا کند، آقای میدری نیز در مناظره به این موضوع اشاره کردند من فکر میکنم ایشان بهدنبال افزایش قیمت هستند حتی خیلی کم اما باید قبول کنیم که مردم را به راحتی نمیتوان اقناع کرد و باید جایگزینی برای کاهش قدرت خرید خود که ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی است، داشته باشند. باید ابتدا سیاستهایی برای افزایش درآمد و قدرت خرید مردم انجام شود و سپس اصلاحات احتمالی انجام گیرد. برداشت من از صحبتهای آقای پزشکیان این نبود که بخواهند با صحبت کردن مردم را در این زمینه اقناع کنند بلکه به دنبال اقدامات جبرانی برای افزایش احتمالی سوخت است.