موج مطالبه اجماع در دیدارهای مردمی
روزنامه جوان/متن پیش رو در جوان منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
تجربه تعدد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری با اشتراک گفتمانی واحد به این دوره از انتخابات محدود نمیشود، کما اینکه این اتفاق در ادوار گذشته هم سابقه داشته و از هر دو جریان مؤثر کشور یعنی جریان اصلاحات و جریان اصولگرایی نامزدهایی بودند که پس از تأیید شورای نگهبان تا ساعات پایانی رقابتها حضور داشتند و در نهایت با توافق یا الزام حزبی و جریانی به نفع نامزد مقبولتر و رأی آورتر کنار کشیدند، افرادی که بعدها از آنها تحت عنوان نامزدهای پوششی یاد شد.
رحیم زیادعلی| به فاصله کمتر از دو هفته تا برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ۸ تیر ماه آینده، تب رقابتهای انتخاباتی نزد نامزدها و حامیان آنها نیز در حال داغ شدن است. به موازات برگزاری برنامههای گفتگو محور سازمان صدا و سیما که برای نامزدهای ریاست جمهوری در فضایی کاملاً عادلانه تدارک دیده و تحسین بسیاری از ناظران سیاسی را برانگیخته است، تحرکات نامزدها در محافل و مراکز مختلف و همچنین سفرهای استانی آنها نیز افزایش یافته و این امیدواری ایجاد شده است، که سازمان تبلیغات انتخاباتی از شکل سنتی و پرهزینه به یک روش معقولتر و کم هزینهتر تغییر ماهیت داده است. با اینحال آنچه این روزها همزاد تب انتخاباتی، در حال داغ شدن در این رقابتهاست و هرچه به زمان برگزاری انتخابات میرسیم، بر حرارت آن افزوده میشود، مطالبه مردم از نامزدهای جبهه انقلاب برای ایجاد اجماع روی یک گزینه رأیآورتر است. به گونهای که در کمتر دیدار مردمی و عمومی میتوان سراغ داشت که مردم از این نامزدها مطالبه نکنند که به نفع فلان نامزد و برای تقویت جبهه انقلاب انصراف بدهند.
تجربه تعدد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری با اشتراک گفتمانی واحد به این دوره از انتخابات محدود نمیشود، کما اینکه این اتفاق در ادوار گذشته هم سابقه داشته و از هر دو جریان مؤثر کشور یعنی جریان اصلاحات و جریان اصولگرایی نامزدهایی بودند که پس از تأیید شورای نگهبان تا ساعات پایانی رقابتها حضور داشتند و در نهایت با توافق یا الزام حزبی و جریانی به نفع نامزد مقبولتر و رأی آورتر کنار کشیدند، افرادی که بعدها از آنها تحت عنوان نامزدهای پوششی یاد شد.
تعدد نامزدها البته به خودی خود نه منع قانونی دارد و نه رفتاری ساختارشکنانه است، چراکه در احراز صلاحیتها آنچه برای شورای نگهبان موضوعیت دارد، قانون و چارچوبهای قانونی انتخابات است و بنابرآنچه بارها از سوی اعضای این شورا تصریح شده است، وابستگی حزبی و سیاسی هیچ نقشی در احراز یا عدم احراز نامزدها ندارد.
آنچه، اما این مسئله را به عنوان یک مطالبه جدی مردمی مطرح کرده است، تجربه تلخی است که مردم از این رقابتهای درون گفتمانی به یاد دارند. رقابتهایی که با هر توجیهی تا پایان تداوم یافته و نتیجه قهری چنین رفتاری، توزیع آرای مردمی میان چند نامزد انتخاباتی با گفتمان واحد و تعارف ریاست جمهوری به نامزد رقیب بوده که شاید کمترین شانسی برای پیروزی خود قائل نبوده، لیکن با این تعارض درونی، از تهدید شکست انتخاباتی، پلی برای پیروزی خود ساخته است که یادآوری این بیانضباطی حزبی ملالآور و موضوع این گزارش نیست.
سوی دیگر این ماجرا البته میتواند پایان خوشی داشته باشد. به شرط اینکه نامزدهای انتخابات به جای مشورت گرفتن از اطرافیان خود، مصالح حزبی، جریانی و گفتمانی را بر منافع شخصی مشورتدهندگان ترجیح دهند. اهمیت این موضوع تا جایی است که موضوع انصراف و کنارهگیری فلان نامزد به نفع بهمان نامزد به برنامههای کارشناسی گفتگو محور در رسانه ملی هم راه پیدا کرد و یکی از کارشناسان برنامه پیش از طرح سؤال خود از نامزد مورد نظر پرسید آیا قرار است تا پایان رقابتها بماند یا به نفع دیگری انصراف دهد که اگر چنین است وقت ایشان را نگیرد و از طرح سؤال بپرهیزد. این ماندن البته به شرطی که با یک اجماع دقیقه نودی به نفع نامزد رأیآور که بر اساس نظرسنجیهای معتبر حاصل شده، ختم شود، نه تنها مذموم نیست که میتواند به عنوان بازوی فکری و مدیریتی نامزد نهایی، در شناساندن گفتمان او به مردم مؤثر واقع شود. اما چنانکه گفته شد، این ماندن و رفتنها مخالفان جدی در دو سوی این معرکه دارد.
بخشی از مخالفان انصراف و کنارهگیری نامزدهایی که اقبال مردمی کمتری دارند، همان اطرافیان افراطی نامزدها هستند که به دلیل منافع شخصی از یک سو و تعصبات کور از نامزد همسو از سوی دیگر، به جایی رسیدهاند که حاضرند به نامزد رقیب در جریان مقابل رأی بدهند، اما مانع انصراف نامزد خود به نفع کاندیدای همسو شوند. این حلقه اگرچه تعداد کمی دارد امانفوذ و صدای بلندی دارد. مصالح جریانی و اشتراکات گفتمانی نزد آنها کمترین اهمیتی ندارد و، چون عصبیت افراطی مانع از دیدن واقعیتها از سوی آنها شده، هر تلاشی برای اجماع گفتمانی را نوعی طراحی و بازی رقیب رأیآور تلقی و تفسیر میکنند. ضلع دیگر این اجماع، اما تلاش و تبلیغات جریان مقابل است. این تحرکات البته منطق روشنی نزد آنها دارد، هرچه تعداد رقیب بیشتر، توزیع آرا و فاصله از پیروزی بیشتر و البته نتیجه آن روشن هم است.
بازیگران اردوگاه جریان رقیب با لطایف الحیل میکوشند، مستقیم و غیر مستقیم رقیب را برای ماندن در رقابت تحریض و تحریص کنند، که شاید به عنوان یک عمل سیاسی نتوان چندان به این رفتارهای سیاسی تحریک آمیز خرده گرفت. بالاخره میدان رقابت است و هر جریانی تلاش میکند نامزد خود را از این میدان پیروز عبور دهد، اما نقد و انتقاد به کسی یا کسانی وارد است که بر اساس آنچه که در سطور پیشین اشاره شد، با رفتار خود شکست گفتمانی جریان همسو را رقم بزنند. این رفتار با هر توجیهی شکل گرفته باشد، هرچه باشد، نه عقلانی است، نه منطقی و نه حتی اخلاقی. یک جریان سیاسی برای پیروزی در هر انتخاباتی باید تابع مقررات و شرایطی باشد که انضباط حزبی و تصمیمات شورایی و اراده جمعی از اضلاع آن است. بنابراین با هر رفتار و گفتاری که این مناسبات را به چالش بکشد باید تبری جست. نمیشود از قواعد دموکراسی و خرد جمعی سخن گفت و به قواعد آن پایبند نبود.