نماد آخرین خبر

سرمقاله فرهیختگان/ سختی‌های دفاع از انسانیت در جهان سیاست‌زدایی‌شده

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
سرمقاله فرهیختگان/ سختی‌های دفاع از انسانیت در جهان سیاست‌زدایی‌شده

فرهیختگان/ « سختی‌های دفاع از انسانیت در جهان سیاست‌زدایی‌شده » عنوان یادداشت روزنامه فرهیختگان به قلم سیدجواد نقوی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
 
 صحنه کف زدن نمایندگان کنگره آمریکا مقابل نتانیاهو را نباید در محیط آمریکا و یک شهر و کشور صورت‌بندی کنیم. آمریکا نماینده یک فهم از وضعیت انسانی و سیاسی است. تاریخ آمریکا کم جنایت ندارد. ابر‌قدرتی که در هر نقطه از دنیا یا دست به جنگ زده است یا از طریق کودتا سعی کرده ایده خود را پیاده کند. درنتیجه سیطره آمریکا مساله‌ای در ساحت جنگ نرم نیست، بلکه از اساس ایده سخت و خشن را دنبال می‌کرده است؛ اما راز ماندگاری آمریکا و راز برتری‌اش در جنگ‌هایی مثل جنگ سرد را در تعریفی که از انسانیت و سیاست معرفی می‌کند باید فهم کرد.  آمریکایی‌ها از اساس، در باب انسان آمریکایی و رویای آمریکایی، برتری‌جویی در مقابل هر نوع فرم و محتوایی را تئوریزه می‌کنند و شاید رمان«موبی‌دیک» که یکی از آثار مهم ادبیاتی در آمریکا است تصویر درستی از انسان آمریکایی را نشان می‌دهد. این رمان تفکر انسان آمریکایی را به خوبی نمایان می‌کند که سلطه‌جویی و تسخیر هرچه سخت است را در قالب داستانی بیان کرده است.  درواقع قصه و رویای آمریکایی برای انسان آمریکایی نشان می‌دهد که تو از سایر انسان‌های جهان برتر هستی و این زیرکی تو است که جهان را در تسخیر تو قرار داده است.  این قصه‌ای است که آمریکایی‌ها برای ملت خود ساخته‌اند و از باب روانی برای آنها برتری‌جویی و نوعی تبعیض را عادی‌سازی کرده‌اند؛ اما این ایده مصرف داخلی دارد و برای ساخت آمریکای قدرتمند باید جهان را هم در تسخیر ایده‌ای قرار داد و این ایده را آمریکایی‌ها اینگونه تعریف کرده‌اند که در بیرون از جغرافیای آمریکا باید از کشورهایی که تفکر مقاومت را دارند سیاست‌زدایی شدیدی صورت گیرد و در پس این سیاست‌زدایی انسان‌های غیر‌سیاسی به صورت معنایی در افق رویای آمریکایی تعریف می‌شوند؛ چراکه انسان سیاست‌زدایی‌شده به نوعی انسان فرد‌گرا و مصرف‌کننده است و در جهانی که ذیل ایده مصرف تعریف شود قدرت با کشورهایی است که بیشترین تولید را دارند و آمریکا به‌عنوان ابر‌تولید‌کننده قطعا همیشه دست بالا را دارد و به راحتی می‌تواند در تسخیر سایر کشور‌ها پیروزی بدون جنگ‌ را رقم بزند.
درواقع کف زدن در کنگره آمریکا فقط محدود به نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه نیست. آمریکا می‌داند که در سیطره جهان فعلی اروپا که دیگر اروپای دهه ۵۰ تا ۸۰ میلادی نیست، وضعیت سیاسی در کشورهایی مثل فرانسه و انگلیس از اساس به بالاترین سیاست‌زدایی در دهه‌های اخیر رسیده است و کشورهای دیگری مثل آلمان هم در نظم صنعتی آمریکا خود را باز‌تعریف کرده‌اند و سیاست را به‌طور کلی قربانی تکنیک ساخته‌اند. آمریکای لاتین هم‌ که با ظهور پوپولیسم خیلی توانایی کار سیاسی ندارد و شرق آسیا که به‌عنوان نماد توسعه‌گرایی است، مساله سیاست سال‌ها دیگر اولویت نیست و جوامع شرقی مساله خود را حل شدن در نظم آمریکایی می‌دانند؛ به جز کشور چین که این کشور هم دعوای اصلی‌اش نه بر سر محتوا و انسان سیاسی مثل شوروی سابق است، بلکه در نگاهی کلان قصد دارد به جهت اقتصادی کیک بزرگ‌تری از جهان را سهم خود کند. در منطقه خاورمیانه هم دیگر هیچ توانی وجود ندارد و مدل‌های توسعه‌ای مثل عربستان و قطر نوعی ذبح شدن در افق آمریکایی است و هیچ تلاشی برای دفاع از سیاست در مقام انسانی آن دیده نمی‌شود. به‌طور مثال بعد از جنایتی که اسرائیل در منطقه کرده است این کشور‌ها هیچ توان و اراده‌ای برای کمک به منطقه ندارند. درواقع می‌توان اینگونه طرح بحث کرد؛ کف زدن در کنگره آمریکا به‌نوعی کف زدن رهبران بسیاری از کشور‌های دنیا است و هیچ تفاوتی نمی‌توان قائل شد، بلکه در جهان سیاست‌زدایی‌شده فعلی دفاع از جامعه سیاسی و انسان سیاسی به‌گونه‌ای سخت شده است و تا حدودی می‌توان حتی دفاع برخی از جوامع در غرب از مردم فلسطین را هم نه دفاع از سیاست بلکه مقاومت در برابر خشونت وسیع فهمید. یعنی آمریکایی‌ها توانسته‌اند جغرافیای فکری خود را با بیرون آوردن انسان معاصر از حالت سیاسی به حالت غیر‌سیاسی گسترش دهند؛ در این لحظه حساس هرچند ایران در دو دهه اخیر با بحران‌های وسیعی روبه‌رو بوده است اما یک نکته مثبت به‌شدت خاص در دل جامعه ایران وجود دارد که شاید کمتر به آن توجه شده است و اتفاقا این نکته جزئی از مهم‌ترین علت‌های پیشرفت جوامع به حساب می‌آید. 
جامعه ایران هم هرچند تحت‌‌تاثیر موقعیت جهانی دچار سیاست‌زدایی شده اما هنوز جزء معدود کشورهایی است که در مقام سیاسی با تبعیض و نابرابری که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در جهان صورت داده‌اند، ایستادگی کرده‌اند. شاید مواجهه جامعه ایران به‌نوعی ایستادگی از منظر سیاسی صرف هم نیست، بلکه پیوندی است بین درهم‌تنیدگی انسانیت و سیاست که در معنای حقیقی نوعی دفاع از انسان سیاسی است و در این لحظه شاید یکی از نقاط مثبت ایرانیان همین مقوله سیاسی بودن است‌ که به‌نوعی با ذات انسان ایرانی گره خورده است. 
و این لحظه را باید پاس داشت؛ چراکه تنها موقعیتی که بتوان از ذات انسانیت دفاع کرد همین سیاسی بودن انسان ایرانی است و باید به‌عنوان تنها فاکتور‌های مانده در جهان عاری از سیاست از آن دفاع کرد. در این مقطع زمانی که آمریکا و کف زدن در کنگره نماد غیرسیاسی بودن انسان‌ها و در نتیجه نمادی از ذبح انسانیت هستند، باید از انسان سیاسی ایران تمام‌قد دفاع و به‌عنوان نماد موفقیت از آن پاسداری کرد.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar