ضربههایی که بازار سهام در دولت قبل خورد
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
حسین عبدهتبریزی، اقتصاددان در نشستی اقتصادی گفت: من در فرصتی که در اختیار دارم در یک حوزه خاص اقتصاد که این روزها مورد پرسش زیادی از افراد است یعنی بازار سرمایه صحبت میکنم. اینکه بازار سرمایه در چارچوب استراتژیای که دولت چهاردهم دارد، چگونه حرکت خواهد کرد. طبعاً یکی از راهبردهای بازار سرمایه طبق قانون اوراق بهاداری، بسط رقابت خواهد بود. از مواردی که بازار سرمایه را بسیار متاثر کرده و به همین موضوع رقابت باز میگردد موضوع خودروست. مبحث شفافیت و نظارت در قانون، بحث احترام به حقوق مالکیت و بحث حضور بینالمللی این بازار نیز از موضوعاتی است که میتواند توسعه بازار را فراهم کند. در چارچوب این مفاهیم عمومی بازار سرمایه ایران قابل تحلیل است. هرچند بازار سرمایه رشد قابل ملاحظهای نسبت به سایر بازارها داشته است. اما در حال حاضر مشکلات بسیار گسترده و مسائل بسیار پیچیدهای دارد که به تدریج، با حوصله و بدون اینکه بخواهیم شوکدرمانی کنیم باید حل شود. لذا امیدواریم که در دولت چهاردهم این فرصت فراهم شود.
او افزود: یکی از حوزههایی که در بحث توسعه میتوانیم از آن صحبت کنیم و سالها به دنبال آن بودیم موضوع سرمایهگذاری غیرمستقیم است. همین سرمایهگذاری غیرمستقیم که توسعه قابل ملاحظهای پیدا کرده است و در همین ایام نیز 50 تا 60 درصد معاملات با صندوقها صورت میگیرد، مشکلات قابل ملاحظهای دارد که در طول زمان باید حل شود. بازار سهام در طول سه سال گذشته با مشکلات و کاهشهای قابل ملاحظهای روبهرو بوده و از زمان انتخاب آقای پزشکیان این وضعیت کم و بیش ادامه پیدا کرده است.
کاهش بازده بازار سهام به 10 درصد
عبدهتبریزی توضیح داد: وقتی به بازار نگاه میکنیم میبینیم نرخهای قیمتها نسبت به بازده تقریباً قابل قبول است و مشکلی به عنوان بالا بودن قیمتها در این بازار نداریم. یعنی خیلی از کارخانهها با این قیمتها قابل جایگزینی نیست. گاهی خرید همین امکانات تولید از 2 تا 10 برابر قیمت دارد. بنابراین مشخص است که مشکل اساسی در مسئله قیمتی که در بازار داریم، نیست. البته کاهش سودآوری بازار یکی از دلایل عمده نداشتن افق در بازار است. میبینیم که حاشیه سود بازار از 35 درصد تاریخی خود کاهش پیدا کرده و به حدود 10 درصد رسیده است.
دلیل این اتفاق هم بالا رفتن هزینههای تولید اعم از هزینههای انرژی، نیروی انسانی و سایر هزینههاست. گاهی هم میبینیم حتی اگر نرخهای استهلاک واقعی صورتهای مالی را بررسی کنیم، مشکلات از آنچه امروز هست بیشتر میشود. به همین دلیل هم میبینیم سازمان مالیاتی آماده شده که با تجدید ارزیابی، درآمد خود را کم کند تا یک وضعیت مناسبتری را از آینده شرکتها ترسیم کند. به هر حال در یک کشوری که چهار سال متوالی تورم 40 درصد وجود داشته، اگر تجدید ارزیابی نشود دائماً استهلاک را تقسیم میکنیم و از استهلاک میخوریم.
آخرین ضربه به بورس
این کارشناس بازار سرمایه متذکر شد: آخرین ضربه را در قیمت سهام، افزایش سود بدون ریسک از 23 درصد به 30 درصد زد که فایدهای هم برای بازار پول نداشت. اما یک باره هزینههای سرمایهگذاری را به شدت افزایش داد و نرخ بازده مورد انتظار از بازار سرمایه را به شدت بالا برد. وقتی بانک سود بالای 30 درصد میپردازد، اوراق دولتی 30 درصد سود دارد و اوراق مؤسسات خوب بخش خصوصی یا بخش خصولتی 35 یا 36 درصد بازدهی دارد، طبیعی است که آن جلوهای که سهام دارد، کاهش پیدا میکند. البته از کانون توجه خارج شدن بازار سهام در عین حال یک روند بینالمللی است.
ما در دنیا میبینیم که سرمایهگذاریهای کلاسیک در بازار سرمایه که مدیران دارایی انجام میدادند در حال حرکت به سمت سرمایههای جایگزین هستند مانند صندوقهای سرمایهگذاری خصوصی یا سهامیهای خاص یا صندوقهای حفظ ارزش یا صندوقهایی که به بخش خاصی وابسته شدند مثل صندوق املاک و مستغلات. اگر اینها را آلترناتیوی بدانیم برای بازار سهام یا صندوقهای بادرآمد ثابت، به این نتیجه میرسیم که تغییری در پرتفوها باید ایجاد شود تا به تعادلی در این حوزهها برسیم. این به معنی اجباری اضافه کردن سهام به صندوقهای با درآمد ثابت نیست بلکه به آن معنی است که در پرتفویی که مدیر صندوق اداره میکند باید یک دسترسی گستردهتری به داراییهایی که در همین بازار است به او داده شود.
به گفته او در بورس کالا که آن هم یک رشد قابل توجهی در سالهای اخیر داشته، کامودیتیها نقش بسیار برجستهای دارند. چون اقتصاد ما تا حد زیادی وابسته به آنها بوده و از طریق آنها رشد کرده است. مردم هم در مبارزه با تورم این بازار را رشد دادند. الان میزان طلایی که بورس کالا نگهداری میکند و رشد صندوقهای طلا بیانگر این است که مسئله بازده فقط مطرح نیست. مردم دارند تلاش میکنند به نوعی مقابل تورم بایستند و به آن سمت از بازار سرمایه خود را حرکت میدهند. به این ترتیب میزان تقاضایی که در بازار سهام باید موجود باشد در حال کاهش است.
این تغییرات را مجبور هستیم به طور کلی ببینیم و در کنار آن نیز محدودیتهایی که دولت برای برخی بازارها در داخل بازار سرمایه ایجاد کرده نیز وجود دارد. مثل میزان اوراق با درآمد ثابت. امروز در یک نشستی، شهرداریها از به فروش نرفتن اوراق گلایه داشتند. تامین سرمایهها حاضر نیستند نرخ بدهند و حتی برای تامین مالی شهرداریها با توجه به ریسک بالایی که برخی شهرداریها به دلیل نکولهای گذشته داشتند نرخهای 46 تا 47 درصد نیز مطرح میشود. اینها مباحثی است که به دلیل شفافیت بازار سرمایه نشان داده میشود. این مسئله یک نوع اصلاحاتی در مدیریت شهری نیز میطلبد. یا اصلاح در برخی شرکتها نیز باید صورت گیرد.
عبده تبریزی گفت: پیشتر اشاره کردم که افزایش نرخ سود پول از 23 به 30 این وضعیت را دامن زده است. در عین حال اگر برگرداندن تصنعی آن امکانپذیر هم باشد شاید به صلاح نباشد. بنابراین باید منتظر بمانیم تا تورم کاهش پیدا کند و این نرخها به تدریج اصلاح شود.