سفر سرزده به باغ ملی
دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر روز چهارشنبه ۳۰ آبان-۲۰ نوامبر در سفری از پیش تعیین نشده و در رأس هیاتی به تهران آمد و در باغ ملی با سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران دیدار و تبادل نظر کرد. دوحه نقش مهمی در میانجیگری و برقراری کانالهای غیر مستقیم مذاکراتی میان ایران و آمریکا در طول سالهای گذشته داشته است. امیرنشین قطر همچنین جایگاه مهمی در مذاکرات صلح بین اسرائیل و حماس دارد که البته تاکنون به نتیجه نرسیده و دستاورد ملموسی را برای این کشور عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس رقم نزده است.
این سفر در فضای بازگشت ترامپ و دوگانه مذاکره-فشار حداکثری که مجددا در پایتختهای منطقه طنینانداز شده و بر آن سایه افکنده، اهمیت و فوریت تلاشهای بازیگران عربی را برای کاستن از سطح جدید تنشها نشان میدهد. بازگشت ترامپ به دنبال تغییرات قابلتوجه در منطقه رخ میدهد و هنوز مشخص نیست که تیم جدید ترامپ چگونه با محیط جدید سازگار خواهد شد. بنابراین بسیار محتمل است که شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی در سفر به تهران حاوی پیامی از جانب آمریکاییها برای ایران یا متقابلا پیامی از جانب ایران برای آمریکا باشد و یا اینکه خود قطر ابتکاری برای پیشبرد کانالهای پشت پرده متوقف شده و برقراری دوباره تماسها داشته باشد.
در همین چارچوب و بر اساس گزارش منتشر شده وزارت خارجه ایران، مسائل دوجانبه و منطقهای محور گفتوگوی دو وزیر بوده است. طرفین در این دیدار با اشاره به لزوم پایان دادن به نسلکشی در غزه و توقف تجاوزات اسرائیل علیه لبنان، گسترش رایزنی ها و بسیج همه ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی برای جلوگیری از گسترش ناامنی در منطقه را مورد تاکید قرار دادند. سید عباس عراقچی و شیخ محمد بن عبدالرحمن همچنین برخی موضوعات همکاریهای دو کشور را مورد بررسی قرار داده و با اشاره به توسعه روابط دو کشور در همه زمینهها، بر تداوم این مسیر تاکید کردند.
پیشتر چهارشنبه ۱۱ مهر مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران به دعوت رسمی «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر در راس هیاتی عازم دوحه شد. روابط تهران و دوحه در طول سالهای گذشته گسترش قابل توجهی پیدا کرده و قطر به یکی از شرکای منطقهای ایران در بعد سیاسی تبدیل شده است. از زاویه این جایگاهیابی امیرنشین قطر، نقش مهمی در میزبانی مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا داشته است.
اواخر شهریور ۱۴۰۲ قطر روند بازگشت پنج آمریکایی زندانی در ایران را تسهیل کرد. در این مقطع تهران و واشنگتن پس از ماهها رایزنی غیر مستقیم با میانجیگری قطر به توافقی برای تبادل زندانیان دست یافتند که بر اساس آن، ۶ میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده ایران در کره جنوبی نیز به بانک مرکزی قطر منتقل شد تا ایران بتواند با دسترسی به این داراییهای خود از آن برای معاملات بشردوستانه استفاده کند. همچنین طبق این توافق، در برابر آزادی پنج آمریکایی که در ایران به جرم جاسوسی در زندان بودند، پنج زندانی ایرانی که به بهانه دور زدن تحریمهای غیرقانونی از سوی نهادهای امنیتی آمریکا بازداشت و در زندان به سر میبردند، آزاد شدند.
این توافق میتوانست مسیر دستیابی تهران و واشنگتن به توافقات بزرگتر را فراهم کند که با هفت اکتبر از دسترس خارج و منطقه با تنشهای گسترده از جمله حملات متقابل و رفت و برگشتی ایران و اسرائیل مواجه شد. این تنشها از یکسو تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک کشورهای عربی خلیجفارس را برای برقراری مذاکرات صلح میان اسرائیل و حماس تشدید کرد و از سوی دیگر نگرانیهای آنها از تشدید تنشها میان ایران و اسرائیل و سرایت آن به زیرساختها در خلیج فارس را افزایش داد.
اگر آنگونه که برخی پیشبینی کردهاند، ترامپ سیاست «فشار حداکثری ۲» را بر ایران تحمیل کند و به دنبال خفه کردن صادرات بیشتر نفت ایران باشد، قطر و سایر کشورهای عرب خلیجفارس نگران تاثیر این موضوع بر منافع خود خواهند بود. این بازیگران با تجربه خروج ترامپ از برجام، تمایل ندارند در آتش متقابل بین ائتلاف ایالات متحده و اسرائیل و ایران گرفتار شوند. هنوز مشخص نیست آیا دولت بعدی ترامپ، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را تحت فشار قرار خواهد داد تا با برنامه سیاست خارجی تهاجمی ضدایرانی همسو شوند یا نه و اینکه دولتهای عربی خلیج فارس چه گزینههایی برای مقاومت در برابر چنین فشارهایی خواهند داشت.
واقعیت این است که دولتهای عربی خلیج فارس دیگر تمایلی به بازگشت به دورانی پرتنش و ستیزهجویانه را ندارند، چرا که این رویکرد سودی برای منافع آنها ندارد. در سالهای اخیر، کشورهای عربی منطقه گامهای مهمی برای مدیریت سرنوشت خود برداشتهاند. از حل اختلافات درونمنطقهای گرفته تا تلاش برای پایان دادن به جنگ یمن، همه نشاندهنده این است که این کشورها اکنون برای مسائل امنیتی و دیپلماتیک خود، دست به کار شدهاند.
کشورهای عربی خلیجفارس، با درسگیری از تجربیات گذشته و ناکامی سیاستهای امنیتی آمریکا در حمایت از منافع آنها، به سمت خوداتکایی، تنشزدایی منطقهای و تقویت روابط دیپلماتیک گام برداشتهاند. برقراری روابط جدید با همسایگان منطقهای همچون ایران، سوریه و ترکیه بخشی از این روند بوده است. در حالی که ریاض از رویکرد فشار حداکثری ترامپ علیه ایران در دوره اول ریاست جمهوری حمایت کرد، دوره دوم او در دورانی متفاوت از روابط عربستان و ایران اتفاق میافتد، دورانی که اهمیت همکاری منطقهای و کاهش تنش را برای اولویتها و اهداف ملی هر یک از قدرتهای منطقه به رسمیت می شناسد. بهبود روابط عربستان و ایران منجر به «کاهش هزینههای دفاعی عربستان و افزایش تلاشها برای تنوع اقتصادی» شده است.
بنابراین سیاست بازگشت به حداکثر فشار باید این واقعیت جدید را در نظر بگیرد که در آن پایه یک اتحاد ضد ایران در خلیج فارس که ممکن بود در سال ۲۰۱۶ وجود داشته باشد، در چشمانداز قرار ندارد. پویاییهای منطقهای عنصر مهمی در محاسبه رفتار بازیگران منطقهای و بینالمللی در هفتههای آینده خواهد بود و سفر وزیر خارجه قطر به تهران را میتوان آغاز این فرآیند ارزیابی کرد.