نماد آخرین خبر

سرمقاله شرق/ روز حسرت

منبع
شرق
بروزرسانی
سرمقاله شرق/ روز حسرت

شرق/ سرمقاله شرق با عنوان «روز حسرت» به قلم سیدمصطفی هاشمی‌طبا در ادامه آمده است:

در قرآن کریم و در سوره مریم روز حسرت با عبارت یوم‌الحسره آمده و آن هنگامی است که انسان با مشاهده دستاوردهای خود بر آنچه می‌توانسته به نیکی انجام دهد و به عمل نیاورده حسرت و افسوس می‌خورد. 
در قرآن کریم و در سوره مریم روز حسرت با عبارت یوم‌الحسره آمده و آن هنگامی است که انسان با مشاهده دستاوردهای خود بر آنچه می‌توانسته به نیکی انجام دهد و به عمل نیاورده حسرت و افسوس می‌خورد. اینکه معاون اول رئیس‌جمهور محترم به‌خاطر کارهایی که نمی‌شود کرد و به‌خاطر وضع موجود به حالت گریه می‌افتد (نقل به مضمون) همان یوم‌الحسره است که ‌نه در آخرت بلکه در همین دنیا اتفاق افتاده است.
ما در زمان داشتن مسئولیت به‌خاطر نظرات مختلف افراد، فشار عناصر قدرت، محبوب‌شدن کاذب، ضعف اراده، عدم تشخیص درست، مهم‌نشمردن مشکلات، رهاکردن مسائل، خودبزرگ‌بینی کاذب، جرئت‌نداشتن در نزدیک‌شدن به مشکلات، تعریف غلط از مسائل یا هر دلیل دیگری از جمله حفظ میز و موقعیت از اتخاذ تصمیمات تعیین‌کننده سر باز می‌زنیم و اینک این امر به‌صورت یک امر بدیهی و رایج در کشور ما ظهور پیدا کرده است و به‌نظر می‌رسد آنچه باعث به‌گریه‌افتادن مسئولی می‌شود بیشتر به این خاطر باشد یا حداقل یکی از دلایلی به شمار آید که در تصدی‌های قبلی از اتخاذ تصمیم یا سر باز زده یا منع شده و تمکین کرده است.
آنچه را اینک در کشور ما وجود دارد، می‌توان در یک عبارت خلاصه کرد: «ناترازی در همه زمینه‌ها». و البته این ناترازی به عملکرد و طرز فکر قاطبه مسئولان کشور در طول سال‌های گذشته بازمی‌گردد و همه باید هم در این دنیا روز حسرت خود را احساس کنند و هم در سرای باقی یوم‌الحسره را درک کنند. حال چرا می‌گویند کارها درست نمی‌شود. اگر کارها درست نمی‌شود پس مسئولان چه‌کاره هستند. هر مشکلی راه‌حل دارد. حتی مسائل سیاسی پیچیده هم راه‌حل دارد، هرچند ممکن است به مذاق ما، به شأن ما و به شعارهای ما خوش نیاید. اگر پیرو ائمه اطهار هستیم می‌توانیم و باید به آنان اقتدا کنیم و ببینیم راه‌حل‌های آنها گرچه برای ما تلخ است، کدام است. در طول تجربیاتی که در همین جمهوری اسلامی داشته‌ام کارهایی بوده که غیرعملی به حساب می‌آمده است.
تجربه ستاد بسیج اقتصادی و سهمیه‌بندی بنزین و کالاهای اساسی مردم با وجود کارشکنی و مخالفت برخی و الصاق برچسب کمونیستی به مجریان آن (که مجریان از آن نهراسیدند) تجربه ستاد طرح‌های مهم انقلاب در اوج دفاع مقدس با ابتکار نخست‌وزیر وقت و بسیاری تصمیمات دیگر از تجربه‌های مثبت دوران گذشته است و البته در کنار آن عدم تصمیم‌گیری برای تغییر شیوه خودروسازی به بهانه حمایت از کارگران نمونه عدم تصمیم‌سازی در آن دوران است و بعدها در طول 40 سال هم هیچ وزیر و مسئولی تغییرات مثبت را نپذیرفت.
اینکه در روز حسرت، انسان اشک بریزد بسیار خوب است و حکایت از سلامت نفس دارد ولی آیا در همین حال با عدم تصمیم‌گیری در امروز، در آینده روز حسرت تکرار نخواهد شد و آن‌هم وقتی کار از کار گذشته باشد. اینکه غصه آلودگی هوا، قاچاق گازوئیل و بنزین، نشست دشت‌ها و دیگر ناترازی‌ها را بخوریم خوب است اما اینکه هیچ تصمیمی درباره مبارزه با آن نگیریم و گله از فشار این و آن کنیم عذر بدتر از گناه است. طبعا هر تصمیمی هزینه‌هایی در بردارد، ولی هزینه‌ها نباید از تصمیم اصولی جلوگیری کند، زیرا هم‌اکنون برای تصمیم‌های نگرفته سراپا هزینه‌ایم و روز به روز کار بدتر می‌شود. در هر تصمیمی عقل و محاسبه لازم است و شجاعت مکمل آن است، ولی عادت کرده‌ایم که در جلسات و تصمیم‌گیری‌ها به‌نحوی سخن بگوییم که نتیجه آن بی‌تصمیمی باشد.
مرحوم پرورش، وزیر اسبق آموزش و پرورش، به طنز می‌گفتند هر جا نمی‌توانیم تصمیم بگیریم آن را حواله جلسات و بحث‌های اصولی می‌کنیم تا توده برف آب شود و تصمیمی نگیریم. اشتباه نشود اینها را برای این نمی‌گویم تا کسانی که در سایه نشسته‌اند تا از حرارت تابش آفتاب مشکلات در امان باشند اظهار شادمانی کنند، چراکه آنها هر تصمیم‌شان میلیاردها دلار زیان مادی برای کشور و زیانی در حدی باورنکردنی برای سیاست و فرهنگ کشور داشته است، بلکه برای آن می‌گویم که تصمیم‌سازان مجری کار تصمیماتی را بگیرند که به صلاح ایران باشد و الا شمع وجودی ایران با روش فعلی در حال ذوب‌شدن است و دشمنان ایران به کمین نشسته‌اند تا سهمی از کیک لذیذ ایران را بربایند. شجاعان ما در طول هشت سال دفاع مقدس با فداکردن خود این ملک را حفظ کردند و حیف است که مدیران ما سر در حفظ خود، آبروی خود و شأن خود داشته باشند و ایران و آینده آن و سرنوشت مردم را به دست بی‌تصمیمی بسپارند و باز هم در آینده در روز حسرت اشک بریزند.
یک مثال کوچک در عدم تصمیم‌گیری‌ها را شاید بتوان ذکر کرد. موضوع واگذاری طرح‌های نیمه‌تمام به بخش خصوصی برای تکمیل آن، که در گذشته مطرح بوده و به دلیل آیین‌نامه پیچیده هرگز توفیقی در آن حاصل نشده. روش واگذاری می‌تواند مورد تصمیم‌گیری مجدد قرار گیرد اما دولت فقط به فکر آن است که از این بابت وجوهی دریافت کند و به بودجه کل تخصیص دهد. آیا نمی‌توان تصمیمی گرفت که حاصل آن انجام طرح‌های عمرانی نیمه‌تمام و در خدمت مردم قرار گرفتن آن باشد؟ آیا نمی‌توان مسئله آلودگی هوای شهرهای بزرگ را حل کرد؟ آیا نمی‌توان موضوع زباله و آلودگی آب‌ها را حل کرد؟ آیا نمی‌توان مسئله آبخیزداری و آبخوان‌داری را حل کرد؟ حتما می‌توان! همان‌طور‌که مسائل سیاسی پیچیده را می‌توان، به شرط آنکه عشق به ایران وجود داشته باشد و سرنوشت مردم برای مسئولان مهم باشد و فقط به سیاست‌های فعلی که یقینا به وضوح پاسخ نداده است و شجاعت و صداقت روبه‌رویی با مسائل و تغییر سیاست‌ها را داشته باشند. واقعا اگر نمی‌توان اینها را حل کرد، پس برای چه زنده هستیم؟

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar