سایه سنگین تحولات منطقه بر سفر عراقچی به چین
دنیای اقتصاد/متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمدجواد قهرمانی-کارشناس مسائل چین| عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در شرایطی به پکن سفر کرده است که شرایط منطقه خاورمیانه به دلیل تشدید تنشها میان ایران و اسرائیل بسیار پیچیده و پرچالشتر از گذشته است و روابط ایران با اروپا و آمریکا نیز وضعیت دشواری را تجربه میکند.
اروپا، تهران را یکی از طرفهای جنگ اوکراین قلمداد میکند و علاوه بر این، پرونده هستهای نیز با نزدیکتر شدن به پایان زمان امکان توسل به مکانیسم ماشه و بحثهای متعدد بر سر امکان تغییر دکترین هستهای تهران، وارد مرحلهای نوین شده است. در چنین شرایطی بررسی سفر وزیر امور خارجه به چین اهمیت ویژهای پیدا میکند. در این میان، موضوع قابلتوجه این است که دونالد ترامپ همواره منتقد سیاستهای جو بایدن در خصوص اجازه فروش نفت ایران به چین بوده و حتی پیش از ورود وی به کاخ سفید، گزارشهایی حاکی از کاهش خرید نفت ایران توسط شرکتهای چینی منتشر شدهاند. این در حالی است که پکن شریک سنتی و مهم تهران به شمار میرود و طی سالیان اخیر موضوع چارچوب توافق 25ساله نیز موجی از انتظارات را در خصوص توسعه روابط دو کشور ایجاد کرده است.
در خصوص اینکه سفر وزیر امور خارجه چه دستاوردی میتواند داشته باشد، ابتدا باید به نگاه پکن به شرایط منطقهای و بینالمللی پرداخت. با توجه به آنکه پکن اساسا خواهان حفظ ثبات در منطقه خاورمیانه به دلیل منافع متعدد خویش است، قطعا یکی از دستورکارهای این سفر طرح و گفتوگو بر سر آینده این تحولات خواهد بود. از آنجا که پکن از دیرباز خواهان حلوفصل پرونده هستهای ایران بوده، میتوان گفت یکی از پیشنهادهای احتمالی تصمیمگیران چینی به ایران این خواهد بود که تهران مسیر گفتوگو و مذاکره را ارجحیت بخشد تا فضا به سمت تشدید بحران حرکت نکند یا بتواند تا جای ممکن مانع آن شود.
این دستورالعمل بخشی از دستورکار کلان چین برای ایفای نقش به عنوان یک قدرت بزرگِ مسوول نیز خواهد بود. اینکه چین چه پیشنهادهای جزئی را مطرح کند روشن نیست، اما احتمالا هدف مهم پکن این است که شرایط موجود از کنترل خارج نشود. یکی از اینها عدم تغییر در دکترین هستهای است که اخیرا نیز به طور جدی برخی آن را گزینه احتمالی تهران قلمداد میکنند. بااینحال، مقامات چینی با آگاهی از وخامت اوضاع یا دریافت پیامی از طرف ثالث، ممکن است بخواهند این وضعیت و پیام را به تهران منتقل کنند. اگرچه احتمالا پکن با توجه به دستورکارهای کلان در سیاست خارجی مایل به ایفای نقش میانجی است، اما برخی موضوعات از جمله اینکه اسرائیل از زمان آغاز جنگ غزه منتقد رویکرد پکن بوده، ممکن است سبب شود انتظارات از این نقش چین محدود شود.
همچنین پکن متهم به همکاری با تهران طی سالیان اخیر است. نکته قابلتوجه این است که چین پیش از این و در سالهای دورتر، از جمله در زمانی که پیشنهاد 12بندی صلح اوکراین را مطرح کرد یا به میانجیگیری میان تهران و ریاض پرداخت، از شرایط بهتر و ظرفیت بیشتری برای میانجیگری و همراهی بهویژه در موضوع هستهای برخوردار بود، چراکه در آن زمان این نگرانی نیز برای چینیها وجود داشت که تداوم این روند میتواند توازن را به ضرر شرکایش تغییر دهد. بااینحال، اگرچه بههیچوجه نباید از ظرفیت پکن برای متقاعدسازی طرفهای غربی در خصوص مسیر آتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران غافل بود، اما درحالحاضر همکاریها در چارچوب توافق 25ساله به دلیل آینده مبهم در اولویت قرار ندارد. همچنین، تجربه و سوابق سیاست خارجی چین در همکاری با شرکا، از جمله عدم حمایت نظامی از روسیه، بهرغم اینکه پیش از آغاز جنگ اوکراین شی جین پینگ و پوتین تاکید کردند روابط دو کشور با هیچ محدودیتی مواجه نیست، نشان میدهد نمیتوان انتظار همراهی جدی این کشور در هر گونه مواجهه با آمریکا یا اسرائیل را داشت. در چنین شرایطی، احتمالا پکن نیز خود را برای بدترین سناریوها آماده خواهد کرد.