نماد آخرین خبر

فارن پالیسی: آیا غرب دلتنگ یک سوریه سکولار خواهد شد؟

منبع
انتخاب
بروزرسانی
فارن پالیسی: آیا غرب دلتنگ یک سوریه سکولار خواهد شد؟

انتخاب/متن پیش رو در انتخاب منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

الشرع ادعا می کند که او و پیروانش نسبت به آن دوان اصلاح شده اند. اما آیا آنها واقعاً این کار را کرده اند، یا این فقط تاکتیکی برای جلب نظر منتقدان و کاهش نگرانی های غرب است؟ آیا رهبر شورشیان در مورد ماهیت حاکمان جدید سوریه درست می گوید یا اسد؟
 
فارن پالیسی در مطلبی به قلم جاناتان تپرمن نوشت: دیکتاتور سابق سوریه به جهان در مورد تلاش برای شراکت با جانشینانش هشدار داده بود.
رها کردن رژیم اسد توسط روسیه با هدف جمع آوری منابع بیشتر برای جنگ علیه اوکراین به وضوح نشان می دهد که پوتین آماده است همه چیز را برای پیروزی کامل در این جنگ فدا کند. اگرچه پوتین سعی می کند خود را یک واقع گرا نشان دهد، اما شیفته اوکراین شده، به نحوی که تقریباً تمام الزامات سیاست خارجی دیگر را نادیده می گیرد. دشمن من، دشمن توست.
 
در دو هفته گذشته، در حالی که جهان سرنگونی دیکتاتور دیرین سوریه را جشن گرفته است، مدام پیامی را که بشار اسد در سال 2015 به من داد، در ذهنم مرور می کنم.
 
این تبادل نظر در جریان مکالمه‌ای در دمشق رخ داد. من در آن زمان در مجله فارن افرز کار می‌کردم و دو سال قبل از آن درخواست مصاحبه با اسد را داده بودم. پس از بیش از 20 ماه سکوت، تماسی از دفتر او دریافت کردم که از من دعوت می‌کرد ظرف پنج روز با او صحبت کنم. من سفر را با ویراستارم، وزارت امور خارجه و همسر باردارم در آن زمان هماهنگ کردم، سپس به بیروت پرواز کردم و از طریق دره بقاع، از مرز عبور کردم و به پایتخت سوریه رفتم.
 
من اولین روزنامه‌نگار آمریکایی بودم که پس از سال‌ها با اسد ملاقات می‌کردم و این تجربه عجیبی بود. در آن زمان، دولت سوریه در حال شکست در جنگ بود (این قبل از اعزام نیروی هوایی روسیه برای نجات آن‌ها بود). شورشیان تا 55 درصد از کشور را تحت کنترل داشتند و خط مقدم کمتر از 15 کیلومتر با مرکز شهر دمشق فاصله داشت.
 
یادداشت روی میز اتاق هتل من بسته شدن پرده‌ها را برای جلوگیری از تیراندازی تک تیراندازها پیشنهاد می‌کرد، و هر شب پس از تاریکی، پنجره‌ها با انفجارهای توپخانه به لرزه در می‌آمدند. با این حال، در طول روز، پیاده‌روها مملو از خریداران خوش لباس و دختران مدرسه‌ای با موهای باز بود. خانواده‌ها برای پیک نیک‌ در پارک‌ها حضور داشتند.
 
خود مصاحبه حتی عجیب‌تر بود. اگرچه کشور تحت مدیریت اسد در آتش جنگ می‌سوخت و نیروهایش غیرنظامیان را قتل عام می‌کردند، اما او با لبخند و به‌طور غیررسمی دم در دفتر شخصی اش به من خوش‌آمد گفت. پس از پرسیدن در مورد خانواده‌ام، به من کاپوچینو تعارف کرد و مرا به داخل راهنمایی کرد. یک آی‌مک بزرگ روی میز در اتاق کار مدرن او قرار داشت. نقاشی‌های فرزندانش روی دیوار آویزان بود و یک مدل چوبی از وست مینستر، با بیگ بن کامل، روی یک بوفه قرار داشت. (قبل از تبدیل شدن به یک جنایتکار جنگی، اسد در بریتانیا در رشته چشم‌پزشکی تحصیل کرده بود.)
 
مکالمه ما در مقطعی صورت گرفت که گفته می‌شد دولت اوباما در حال بازنگری در سیاست خود در سوریه بود و در حال بحث بود که آیا به جای درخواست برکناری اسد باید با او در جنگ خود علیه داعش همکاری کند یا نه.
 
بنابراین فکر کردم مفیدترین کاری که می‌توانم با این مصاحبه انجام دهم این است که بفهمم آیا اسد واقعاً کسی است که غرب می‌تواند با او معامله کند یا خیر.

 
فقط چند دقیقه گوش دادن به دروغ‌های او و انکار بی‌اعتنای او نسبت به جنایات دولتش کافی بود تا من به این نتیجه برسم که آن مرد در دنیای دیگری زندگی می‌کند. او برای اینکه شریک قابل اعتماد ایالات متحده باشد، خیلی توهم زده یا خیلی دروغگو بود.
 
اما این مسئله یک سؤال دیگر برایم ایجاد کرد: چرا اسد (یا زیردستانش) من را برای این گفتگو انتخاب کرده بودند؟
 
پس از بحث‌های بعدی فراوان با دیپلمات‌های آمریکایی، مقام های اطلاعاتی، کارشناسان خاورمیانه و تبعیدی‌های سوری، این اجماع نظر به وجود آمد که اسد می‌خواست پیامی به کاخ سفید بفرستد. او نمی‌توانست این کار را مستقیماً انجام دهد، زیرا ایالات متحده و سوریه روابط خود را قطع کرده بودند. بنابراین به نظر می‌رسید که فارن افرز، که مدت‌ها به عنوان بلندگوی نظام واشنگتن دیده می‌شد، بهترین گزینه باشد.
 
و این ماهیت پیام اسد است که اخیراً از زمانی که شورشیان در 8 دسامبر دمشق را تصرف کردند، ذهن من را به خود مشغول کرده است. اصل آن این بود: شما در غرب و من در سوریه نباید دشمن هم باشیم. ما هر دو اعضای سکولار دنیای مدرن هستیم. ما هر دو با یک گروه می‌جنگیم: تروریست‌های اسلام‌گرا. او به من گفت که ایده یک اپوزیسیون میانه‌رو یک "توهم" است، زیرا "نمی‌توان افراط‌گرایی را میانه‌رو کرد."
 

او گفت که اپوزیسیون سوریه "القاعده، داعش و النصره" هستند، و اینکه "چطور می‌توانید با القاعده مذاکره کنید؟" بنابراین، بیایید با هم علیه این اسلام گرایان ترسناک و ریش‌دار متحد شویم. زیرا آن‌ها هم شما را تهدید می‌کنند و هم مرا.
 
اکنون که اسد سقوط کرده و شورشیان دمشق را تصرف کرده‌اند، درستی یا نادرستی استدلال او به مسئله اصلی این برهه زمانی تبدیل شده است.
اولاً، درست است که رژیم اسد در واقع سکولار بود و (به عنوان مثال) به زنان - مثلاً برای کار، رانندگی و لباس پوشیدن به هر شکلی که می‌خواستند آزادی‌های زیادی می‌داد. اما همچنین یک حکومت خودکامه فاسد و سرکوبگر بود که توسط یک فرقه اقلیت (علوی‌ها) اداره می‌شد که اکثریت سنی سوریه (مردان و زنان) را به حاشیه رانده، مخالفان را زندانی و شکنجه کرده و از بمب‌های بشکه‌ای و سلاح‌های شیمیایی علیه غیرنظامیان خود استفاده می‌کرد.
 
همچنین رژیم هرگز با غرب چندان همکاری نکرده بود. بزرگ‌ترین حامیان خارجی اسد روسیه و ایران بودند و سیاست خارجی سوریه - که شامل سلطه بر لبنان (و بی‌ثبات کردن آن) و جنگ‌های متعدد علیه اسرائیل بود - به سختی با سیاست‌های واشنگتن همخوانی داشت.
 
در مورد شورشیان نیز باید گفت، تاکنون گروه اصلی، یعنی هیئت تحریر الشام و رهبر آن، احمد حسین الشرع، مواضع درستی اتخاذ کرده و اقدامات مثبتی انجام داده‌اند. آن‌ها قول داده‌اند که به حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی سوریه احترام بگذارند و به مناطق مختلف این کشور خودمختاری اعطا کنند. الشرع خواستار حاکمیت قانون شده است، به نیروهای خود دستور داده از انتقام‌جویی اجتناب کنند و ضمن عفو اعضای سطح پایین ارتش و پلیس اسد قول داده که نزدیکان دیکتاتور را به پای میز محاکمه بکشاند. او حتی به افراد خود گفته که پیروزی را با شلیک های هوایی جشن نگیرند، مبادا غیرنظامیان را بترسانند.
 
اما الشرع - که با نام ابومحمد الجولانی نیز شناخته می‌شود - یکی از اعضای سابق القاعده است که به دلیل همکاری با شورشیان در عراق، مدتی را در زندان گذرانده است. تحریرالشام به عنوان شاخه ای از القاعده شروع به کار کرد و هنوز در فهرست سازمان های تروریستی واشنگتن قرار دارد. سابقه این گروه در اداره ادلب، در شمال سوریه متغیر است. این گروه خدمات کلیدی ای ارائه داد، تا حد زیادی صلح را برقرار کرد و به نظر می رسد نسبتاً غیرفاسد بوده است. اما همچنین موسیقی و تنباکو را ممنوع کرد و، حداقل در مقطعی کوتاه پلیس مذهبی را به خیابان ها فرستاد تا هرگونه نقض قوانین اسلامی را مجازات کنند.
 
الشرع ادعا می کند که او و پیروانش نسبت به آن دوان اصلاح شده اند. اما آیا آنها واقعاً این کار را کرده اند، یا این فقط تاکتیکی برای جلب نظر منتقدان و کاهش نگرانی های غرب است؟ آیا رهبر شورشیان در مورد ماهیت حاکمان جدید سوریه درست می گوید یا اسد؟
 
رئیس جمهور سابق سوریه نشان داد که اقتدا به اصول سکولاریسم، تضمین کننده حکمرانی مطلوب نیست. مذهبی بودن نیز متضمن شرارت، سرکوب یا داشتن دیدگاه ضد غربی نیست. از چهار دشمن اصلی واشنگتن امروز - مسکو، پکن، پیونگ یانگ و تهران - سه تای اول حکومت هایی کاملاً غیر مذهبی هستند.
 
در همین حال، شرکای کلیدی ایالات متحده در خاورمیانه - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اسرائیل و حتی مصر - همگی تا حدی از قوانین مذهبی برخوردارند و عناصری از حکومت مذهبی را در دولت خود دارند. دوگانه سازی اسد می تواند سرنخ های زیادی ارائه دهد. معلوم می شود که گاهی اوقات می توان "افراط گرایی را میانه رو کرد." جهان هم دولت های مذهبی ای دارد که از آزادی های شهروندان و نظم جهانی مبتنی بر قانون حمایت می کنند (به عنوان مثال اندونزی را در نظر بگیرید) و هم رژیم های سکولار بسیاری که برعکس عمل می کنند.
 
با این حال، در حالی که من در مورد آزادی سوریه به شکلی محتاطانه خوشبین هستم، از خوشحالی خود نیز می کاهم. هیچ کشوری که بهار عربی را تجربه کرده با موفقیت به دموکراسی لیبرال گذار نداشته است. دولت بایدن به اندازه ای به این مسئله بدبین است که تحریرالشام را فعلاً در فهرست سازمان های تروریستی خود نگه داشته است.
 
یک ظالم وحشی سقوط کرده و به نظر می رسد جانشینان او در مسیر درستی گام برمی دارند. اما آنها با چالش های عظیمی روبرو هستند و تا زمانی که شروع به مقابله با آنها در هفته ها، ماه ها و حتی سال های آینده نکنند، پی نخواهیم برد که آیا آنها واقعاً اصلاح شده اند یا خیر.
  
 

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره