تقاطعهای تقابل با ظریف
شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
داوود حشمتی| مخالفت با محمدجواد ظریف رفتهرفته به نقطهای رسیده که میتوان گفت شفافیت بیشتری هم در سیاست ایجاد کرده است. شفافیت از تقاطعهایی که مخالفان با براندازان و اسرائیل ایجاد کرده است. همچنین شاید بتوان از یک زاویه دیگر این تحلیل را ارائه کرد که برخی تصور میکنند باید ظریف از مذاکرات حذف شود و تفکر خودشان جای او بنشیند. در این دسته به نظر میرسد تیم قالیباف بیش از همه مشتاق باشند. از همین رو، اگر مخالفان ظریف را در داخل به بهانه تجمعات اخیر بررسی کنیم، به چهار دسته مختلف میرسیم. چهار دستهای که هر کدام ممکن است به بهانههای مختلف با او تقابل کنند، اما یک هدف آنها را به یک تقاطع مشترک میرساند: «مخالفت با هر نوع مذاکره». این چهار دسته چه گروههایی هستند و آیا میتوانند در هدف خود موفق شوند؟
منزویکردن ایران
پیش از واردشدن به حوزه داخلی، لازم است بدانیم اسرائیل در این میانه کجا ایستاده است. دهه 80 بعد از حمله آمریکا به افغانستان و عراق، وقتی اسرائیل متوجه شد آمریکا به همین راحتی سراغ حمله نظامی به ایران نخواهد رفت، پروژه «امنیتیسازی» از پرونده ایران را کلید زد. آنها تلاش کردند به جامعه جهانی القا کنند که ایران «تهدیدکننده صلح جهانی است». با کلیدخوردن این پروژه، اسرائیل بههیچوجه مایل نیست ایران و آمریکا به یک نقطه «خنثی» برسند. برای اسرائیل مطلوب این است که ایران و آمریکا در نقطه تخاصم باشند. در بدترین حالت تنها لازم است تا فشارهای آمریکا، ایران را در نقطه انزوا و به دور از توسعه نگه دارد؛ به نحوی که ایران نه آنقدر بزرگ شود که تهدیدی برای آمریکا باشد و نه آنقدر کوچک و ضعیف که توسط کشورهای عرب منطقه یا روسیه تصاحب شود. در قالب این پروژه هر نوع مذاکره و معاملهای با ایران از سوی هر دولتی (خواه جمهوریخواه و خواه دموکرات) از سوی اسرائیل در حکم تهدیدکننده امنیت آنها ارزیابی میشود. از همین رو هر آنچه لازم باشد برای ماندن ایران و آمریکا در حالت تخاصم انجام میدهند، هر صدایی را که لازم باشد تقویت میکنند، هر پاس گلی که لازم باشد میدهند و هر اقدامی را که منجر به این شود که دو طرف اساسا سر یک میز برای مذاکره ننشینند، مجاز میدانند. از نگاه آنها برای اینکه معاملهای سر نگیرد، راحتترین راه این است که دو طرف سر یک میز قرار نگیرند.
یکشنبه مقابل مجلس
به داخل ایران بازگردیم و از نقطه بازگشت جواد ظریف از داووس آغاز کنیم. تجمعات کمجان و کمرمق کفنپوشان بعد از تهران به مشهد و اصفهان رفت. تجمعاتی که نهتنها شوری برنینگیخت، بلکه به نقطه اولیه خود در تهران بازگشت تا شاید از همین تهران بتواند صدایی بلند کند. از همین رو «امت حزبالله» در اطلاعیهای که در کانال «شورای هماهنگی حزبالله» منتشر شده، اعلام کردند که تجمعی را برای روز یکشنبه 14 بهمن در مقابل در مجلس شورای اسلامی تدارک دیدهاند. به عبارت دیگر ظاهرا به جای آنکه پاجوشهای مجلس بروند و در کنار این افراد قرار بگیرند، این افراد قرار است بساطشان را در کنار در مجلس برقرار کنند تا آنها هم در تجمع شرکت کنند. این جریان اهداف خود را از این تجمع اعتراضی با سه عنوان اعلام کردهاند: اول، عدم ابلاغ قانون عفاف و حجاب، دوم، اعتراض به اظهارات سخیف ظریف در داووس و سوم، ترک فعل برخی مسئولان. آیا آنها قادرند تجمع وسیعی شکل دهند؟ مقایسه تجربه گذشته نشان میدهد آنها حتی تاکنون به اندازه زمان برجام هم نتوانستهاند برای تجمعاتشان سیاهیلشکر جمع کنند.
4 جنبه مخالفان ظریف
به این ترتیب مخالفت با ظریف از چند جنبه قابل بررسی است که عبارتاند از:
دسته اول: این دسته از کسانی تشکیل میشود که در سیاست داخلی احساس میکنند دستکم دو بار در سالهای 96 و 1403 از ظریف شکست سنگینی را در انتخابات متحمل شدهاند. آنها به لحاظ احساسی به دنبال جبران شکست و انتقامگیری از ظریف هستند.
دسته دوم: کسانی که از نگاه آنها ماندن ظریف در سطح دولتی یعنی حذف جلیلی برای همیشه. به این معنا که جلیلی دقیقا در نقطه مقابل ظریف قرار دارد. پس اگر ظریف در ویترین باشد، جایی برای تفکر جلیلی نیست. آنها معتقدند هرچقدر ظریف در ویترین رسانهها قرار داشته باشد، میتواند مردم را بیشتر جذب کند. در مقابل جلیلی که هویتش از سال 92 در تقابل با مذاکره و غرب شکل گرفته، هیچوقت فرصت بروز و ظهور نخواهد یافت.
دسته سوم: کسانی هستند که با روایتسازی ظریف از ایران و جمهوری اسلامی مخالفاند. اینها خودشان سه شاخه میشوند. شاخه خارجی و نظامی آن، اسرائیل است که روایتسازی ظریف از جمهوری اسلامی را بر ضد پروژه «امنیتیسازی» ایران میداند و معتقد است ظریف با حضور در رسانههای خارجی و مجامع بینالمللی، این پروژه را از بین میبرد. شاخه دوم اپوزیسیون خارجی هستند که در همین نشست داووس گفتند که ظریف «مسئول پروپاگاندای ایران» است و او را با وزرای هیتلر مقایسه کردند. شاخه سوم نیز داخلی است؛ آنها روایتی را که ظریف از جمهوری اسلامی ارائه میکند، نمیخواهند. از نگاه آنها ایران باید چهرهای داشته باشد که جهان از آن واهمه داشته باشد. از نگاه آنها غرب باید از اینکه ایران منطقه را به آتش بکشد، واهمه داشته باشد.
بنابراین روایت ظریف را از ایرانی که معرفی میکند برنمیتابند. از نگاه آنها ظریف باید حذف شود تا چهرهای بزکشده از ایران ارائه نکند. به این جملات دقت کنید که شاهد روشنی است از این تفکر: «این را مردم تحمل نمیکنند که برخی افراد در مقام قدرتطلبی با پروپاگاندا بخواهند اقلیت لائیکی را ارضا کنند و در این شرایط، در یک محفل رسمی بینالمللی بروند جلوی دشمن سفاک کشور بنشینند و بگویند حجاب زنان دیگر در ایران جایی ندارد» (آیتالله علمالهدی، نمازجمعه 12 بهمن 1403). مختصات این تفکر و تقابل آن را با تفکر اصلاحی پیشتر در روزنامه «شرق» تحت عنوان «آیا جنگ منطقهای جنگ آخرالزمانی است؟ تلاش افراطیها برای برهمزدن آرامش منطقه» در شماره روز سوم مهرماه 1403 به تصویر کشیدیم.
دسته چهارم: اما دسته آخر کاملا منفعتگرایانه به موضوع مخالفت با ظریف نگاه میکنند. آنها بر این باورند که در صورت حضور ظریف در دولت، او در فرایند مذاکرات میتواند نقشآفرینی مهمی داشته باشد. از همین رو قصد دارند به این بهانه او را حذف کنند. در اینجا دو جریان پاجوشها و چنارها به تقاطع میرسند. جریان قالیباف هم بیتمایل به حذف ظریف نیست؛ با این مبنا که فکر میکند میتواند با حذف ظریف فرایند مذاکره را از دولت به خارج از دولت منتقل کند. آنها که امیدی به رأی دوباره از سوی مردم ندارند، سعی میکنند تا جریان مذاکره را به بهانه حضور احتمالی ظریف از دولت خارج کنند یا با حذف او مذاکرات را کنترل کنند. از همین رو است که دولت نباید اجازه دهد این نوع مخالفتها مانع و سدی در جهت اهداف مثبتی که در نظر دارد، ایجاد کنند.