تیر رادیکال ها به سنگ خورد
ایران/متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مرتضی گلپور| همزمان با شدت گرفتن حملات تندروها به سران هر سه قوه و طرح هزینهساز سیاسی، دیروز رویدادی رخ داد که پاسخ جدی و خط بطلانی بر تلاش و هدف این جریانها برای ایجاد انشقاق و شکاف در سطوح عالی مدیریت کشور است. اگر تاکنون سؤال بود که وفاق چیست و اصلاً به چه کار مردم میآید، نشست مشترک روز گذشته سران و جمعی از مسئولان سه قوه، پاسخ این پرسش بود. این نشست به دعوت دولت برگزار شد و علاوه بر سران قوا، معاونان رؤسای سه قوه نیز دیدگاههای خود را درباره مهمترین مسائل کشور مطرح کردند. مهمترین مسأله کشور چه میتواند باشد جز حل مشکلات و ایجاد گشایشهای بیشتر در زندگی مردم؟ سخنان سران قوا و معاونان آنان همه حول این دو محور بود؛ رفع مشکلات و ایجاد گشایش بیشتر برای مردم. منظور از وفاق چیزی جز همین دو محور نیست. وفاق، همدلی، همراستایی، وحدت یا هر اسم دیگری که برای آن انتخاب کنیم، به تنهایی هدف نیست. وفاق برای آن نیست که صرفاً مسئولان عالیرتبه کشور به یک اشتراک نظر برسند. وفاق یک ابزار است یا یک پله که با تکیه بر این ابزار بتوان راهی برای حل مسائل کشور جست. وفاق یک پله است، برای اینکه با ایستادن بر این موضع، با نگاهی جامعتر و همدلانهتر به مسائل جاری نگریست و با تکیه بر این نگاه برای این مسائل تدبیر کرد. نشست دیروز سران قوا به نوعی «علنی» هم بود. یعنی امر پشت پرده یا حرف مگویی وجود نداشت و با پخش اظهارات سران قوا، مردم هم در جریان اظهارات و رویکردهای آنان قرار گرفتند. چرا که وفاق و همدلی برای مردم است و به همین دلیل نمیتواند امری پوشیده از مردم باشد. اگر از کلمات، جملات و عبارتهای متفاوتی که سران قوا به کار بردند بگذریم، بطن یا محورهای رؤسای هر سه قوه تقریباً یکسان بود. پزشکیان، اژهای و قالیباف، هر سه بر این نکته تأکید کردند که حل مشکلات مردم اولویت دارد. تأکید دوم آنان بر اجرای قانون، نگاه به قانون و قانونگرایی بود. مسأله سوم مورد تأکید سران قوا، اجتناب از تندروی، اجتناب از اعمال نگاههای بسته، اجتناب از منیت و خودمحوری و اجتناب از خودحقپنداری بود. آنان گفتند قوا و مسئولان باید به گونهای به مسائل نگاه کنند یا به گونهای امور اجرایی را دنبال کنند که هر روز بخش بیشتری از مردم را درگیر کند و شمولها در حوزه سیاست، فراگیرتر شود. این دغدغه ناظر بر کاهش مشارکت مردم در انتخاباتهای اخیر بود که پزشکیان به طور صریح به آن پرداخت و قالیباف و اژهای به تلویح.
براین اساس میتوان نشست مشترک روز گذشته سران و مسئولان قوای سهگانه را یک مرزبندی روشن، صریح و آشکار با جریانهایی دانست که نان خود را در دمیدن بر آتش تنور سیاست و غبارآلود کردن فضای اجتماعی و مشوش کردن اذهان جامعه دنبال میکنند. هیچیک از سران قوا با شیوههای «مرده باد»، «اعدام باید گردد»، «عزل و اخراج باید گردد» و «فلانی خائن و نفوذی است» مطلقاً همدلی نشان ندادند. شعارهای «مرده باد» و «اعدام باید گردد» شیوه کسانی است که حرف ایجابی ندارند، برای حل مشکلات کشور یک راهحل ساده و قابل محاسبه ندارند و همه سیاستورزی آنها در این است که چطور رقیب را تخریب، آبروی او را حراج یا با تخریب شخصیت، رقیب را از میدان به در کنند. پیام نشست روز گذشته سران قوا متفاوت بود؛ آنان تفاوت دیدگاهها در کشور را به رسمیت شناختند و سیاستورزی مبتنی بر خیابان و توأم با شعارها و اقدامات تند را نکوهش کردند. دیگر پیام مهم نشست سران قوا همین بود، اینکه وفاق و همدلی به معنای پایان دادن به تفاوت، اختلاف نظر یا اختلاف برداشت بویژه در حوزههای اجرایی نیست. اما نکته این است که این اختلاف نظرها باعث گسترش شکافها نمیشود یا از آنها برای مهار رقیب در خیابان و پشت تریبونهای عمومی استفاده نمیشود. اختلاف نظر، خود مکمل وفاق است. زیرا تفاوت دیدگاهها، اختلاف برداشتها و طرح آنها در جلسات مختلف، به صیقل خوردن بیشتر دیدگاهها، نزدیک شدن نظرها، رفع اشکالات و در نهایت، یافتن بهترین راهها و مسیرهای ممکن منتهی میشود. برای همین بود که هم پزشکیان و اژهای و هم قالیباف، بارها عنوان کردند که ملاک عمل، قانون است.
نشست دیروز که در نوع خود بیسابقه بود، پاسخی بود به همه ناسازهایی که ساز خود را برای ناکوک کردن فرآیندهای سیاسی کوک کرده بودند. تیر رادیکالها برای ایجاد شکاف میان قوا به سنگ خورد. البته تجربه نشان داده است که آنان یا پیام نشست دیروز را نمیگیرند یا واژگونه تعبیر میکنند. اما مردم، به عنوان مخاطب اول و بیرون از مرزها به عنوان مخاطب سوم (مخاطب دوم همان رادیکالها هستند) پیام این نشست را بهدرستی درخواهند یافت؛ پیام این است: «ما حرف ملت را که در چند انتخابات گذشته به رساترین شکل گفته، دیده و شنیده شد و این حرف این است که نزاع بیثمر سیاسی کافی است و باید با تکیه بر راه عمل که همان قانون است، دل در گرو حل مشکلات داشت»، دریافتهایم. پیام مردم در چند انتخابات اخیر این بود که ما بیثمری تنشهای سیاسی را دریافتهایم و میدانیم که از دل آن دستورکار عملی و خیرجمعی برای ایران و مردمش حاصل نمیشود. پیام سران قوا در نشست روز گذشته هم این بود: ما عزم خود را برای یافتن یک دستورکار عملی و مبتنی بر خیرجمعی برای ایران و مردمش جزم کردهایم. حالا دو عصر، به صورت همزمان فرارسیده است؛ عصر دستورکارهای ایجابی که با سیاستهای شواهدمحور و قابل محاسبه و مشاهده دنبال حل مسائل و رفع چالشهاست و عصر انزوای رادیکالیسم. همزمان که صفوف مردم فشردهتر و همراستایی قوای سهگانه بیشتر میشود، رادیکالها هم منزویتر، تنهاتر و سرخوردهتر میشوند. پیامدهای این سرخوردگی، مسألهای است که باید به آن فکر کرد و برایش چارهای اندیشید.