روزنامه اصلاحطلب نوشت: یک بام و دو هوای کیهان
![روزنامه اصلاحطلب نوشت: یک بام و دو هوای کیهان](https://app.akharinkhabar.ir/images/2025/02/11/98acc3ab-fca0-4b91-b1b2-8bd62c716cd7.jpeg)
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
برای بسیاری از اندیشمندان، نویسندگان، اهالی رسانه و تفکر منتسب به جریان ناهمسو با کیهان که افتخار تلمذ و شاگردی در محضر آنان دارم، هیچچیزی مقدم بر منافعملی نیست.
رضا رئیسی| اواسط هفته گذشته، روزنامه «کیهان» در ستون ویژه خبری خود به یادداشت سردبیر «هممیهن» واکنش نشان داد و مطلبی انتقادی نسبت به رویکرد یادداشت در خصوص مذاکره با آمریکا و چگونگی نحوه مواجهه با رویکرد اعلامی ترامپ، انتشار داده بود.
در بخشی از این یادداشت، گریزی هم به مطلب مدتی پیش نگارنده در روزنامه «هممیهن» با عنوان «دیپلمات در سایه» زده و با تقطیع ناموزون یادداشت درصدد القای استنتاج نامربوط از یادداشت یادشده برآمد و مدعی شد که آن مطلب با جانبداری از محمدجواد ظریف قصد تخریب رئیسجمهوری و وزیر امورخارجه را در دفاع از ظریف و شاخصسازی نقش او در معادلات پیرامون پرونده روابط ایران و آمریکا را مدنظر داشته است.
البته که این تنها واکنش کیهان به آن یادداشت نبود و پیش از این نیز، در مطلبی بلندبالا در فردای انتشار یادداشت «هممیهن» در ستون خبر ویژه کیهان همین اتهامات به شکل مفصل و مشروح مطرح شده بود.
از طرف دیگر، روز یکشنبه هفته جاری، کیهان در ستون خبر ویژه خود به مطلب دیگر نگارنده در سایت جماران با تیتر: «جماران: بیانات رهبر انقلاب نقشه رندانه ترامپ را به هم ریخت» پرداخت و تقریباً تمامی قسمتهای یادداشت را به شکل مفصل و مشروح در ستون خود انتشار داد و به تمجید و تحسین آن پرداخت. چنین واکنش متناقضی دستمایه نگارش یادداشت پیش روست.
«کیهان» در طول سالیان متمادی و در ادوار مختلف با یک رویکرد همیشگی و بیفروکاست، با انتخاب گزینشی و تقطیعشده مطالب نویسندگان جریان منتسب به اصلاحطلبی و میانهروی، همواره آنان را با عناوین مختلف نواخته و به تفکر و اندیشه و جهانبینی آنان در مقولات مختلف و از جمله نگاه آنان به مقوله سیاست خارجی، تاخته است و با عناوین و برچسبهایی چون «غربگدا»، «مزدور»، «مرعوب»، «استحالهشده»، «جریان روشنفکری واداده و مرعوب فرهنگی» و... هر کسی که از لزوم تغییر راهبرد یا تلطیف نگاه و اتخاذ رویکردهای تعاملی با جهان پیرامونی به هر نحو و انحایی سخن گفته است، تخطئه و تخریب کرده و آنان را با عناوین مختلف مورد لطف و عنایت قرار داده است.
انتشار یادداشت دوم نگارنده در کیهان، تلنگری برای خودم بود که خدمت آقای شریعتمداری و مجموعه کیهان و تفکر پشت این جریان معروض دارم که برادران عزیز و ارجمند، ما آنگونه که شما میگویید، عمله و اکره و وابستگان داخلی دشمن نیستیم، یا آنگونه که شما میپندارید عاشق و واله و دلباخته غرب نیستیم که از مذاکره سخن میگوییم. ما خصم شما نیستیم. ما هم مردمان همین آب و خاک هستیم که دغدغه اعتلا و سربلندی کشور و نظام و ملت را داریم که اگر بیشتر از شما نباشد، کمتر از شما هم نیست؛ اما با سلیقه متفاوت و نگرشهای متمایز و راهبردها و تاکتیکهای دیگرگونهای که آنها را برای حال ملک و ملت مفیدتر میدانیم و معتقد هستیم که راه درست و مقرونبهصحت از این مسیر است.
برای بسیاری از اندیشمندان، نویسندگان، اهالی رسانه و تفکر منتسب به جریان ناهمسو با کیهان که افتخار تلمذ و شاگردی در محضر آنان دارم، هیچچیزی مقدم بر منافعملی نیست. به عنوان مثال، در همین موضوع «مذاکره» شمار زیادی از نویسندگان جریان میانهرو در گفتارها و نوشتارهای بسیاری از لزوم تغییر وضعیت در روابط و بهرهگیری از حداکثر استعدادها و پتانسیلهای موجود در عرصه سیاست خارجی نوشتهاند و عطف به تغییر دولتها در دو سوی اقیانوس، آن را فرصت و بستری دیدند برای عبور از چالشهای چنددهساله و مناقشات پردامنه بر سر پرونده هستهای.
آنان که از لزوم مذاکره با ترامپ نوشتند، نه اعتمادی به شخصی غیرقابلپیشبینی چون او داشتند و نه اقدامات وی را فراموش کرده بودند. اما عطف به ادعاهای او در زمان تبلیغات ریاستجمهوری آمریکا و تغییر لحن ظاهری ترامپ، میگفتند نباید منفعل ماند و عنان امور را به تمامی به دست دشمنان ایران در مدیریت ترامپ سپرد و حداقل شانس ممکن در این زمینه را باید بهمثابه فرصت دید و تلاش کرد که این تلاش در راستای منافع ملی مشترک ملت ایران از هر طیف و جناح و سلیقهای باشد و این رویکرد را بهتر از نشستن و نظاره کردن میدانستند.
اما حال که ترامپ برخلاف آن ادعاهای ظاهری، دوباره همان سبک و سیاق قبلی را پیش گرفته است و زیادهطلبی و تمامیتخواهی خود را در ضدیت با منافع ملی ایران به نمایش گذاشت و رهبر انقلاب در پاسخ به این صحنهآراییهای مزورانه دونالد ترامپ بر مذاکره غیرشرافتمندانه خط بطلان کشیدند؛ ما نیز همسو با منافع ملی همراه با این رویکرد و نگره ملی قلم میزنیم.
حداقل نویسنده این یادداشت تفاوتی در آن دعوت و ترغیب به مذاکره و این همراهی و همنوایی با سیاست اعلامی «منع مذاکره» نمیبیند و هر دو را در راستای منافع ملی و خیر جمعی حداقل از زاویه دید خود میداند.
نکته آن است که اگر همه ما به جای جدالهای داخلی در مقولات مرتبط با منافعملی -همانگونه که دشمنان نیز چنین میکنند- یکدل و یکزبان عمل کنیم و مقولات و منازعات و کشمکشهای معطوف به سیاست داخلی را به عرصه روابط خارجی نکشانیم، میتوانیم در آینده دیر یا زود، آورده بهتر و بیشتری برای کشور در هر مقوله و عرصهای رقم بزنیم؛ چه مذاکره با غرب باشد و چه همسویی با شرق.